صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

مبارزه بدون خشونت در افغانستان

-

مبارزه بدون خشونت در افغانستان

خشونت بخش جدايي ناپذير جهان امروزي شده است، ظهور گروههاي افراطي و قدرت گرفتن شان در جهان، خشونت هاي فرقه اي و قومي، نابود کردن ميراث هاي فرهنگي و يادبودهاي تاريخ بشر، تنها چند نمونه از خشونتهاي جاري در جهان است. با اين وجود، مبارزه بدون خشونت براي رسيدن به مقاصد اجتماعي و سياسي، بيش از هر زماني ضروري به نظر مي رسد و تنها راه براي پرهيز از ترويج بيشتر خشونت.
اصل «عدم خشونت» يا «مقاومت بدون خشونت»، يکي از مشهورترين شيوه هايي است که طرفداران تغييرات مسالمت آميز آن را تبليغ مي کنند. اين اصل استفاده از خشونت فيزيکي را براي ايجاد تغييرات اجتماعي و سياسي منع مي کند. کمپاينهاي بسياري در جهان تاکنون اين شيوه را به کار گرفته اند تا با روشهاي ساده اي مثل نافرماني مدني، تغييرات بنيادين را بوجود بياوردند و به خواست هاي شان نزديک شوند.
مهاتما گاندي، رهبر هند، يکي از مشهورترين چهرههاي سياسي جهان است که توانست بدون استفاده از روشهاي خشونت آميز استقلال هند را از بريتانيا بگيرد؛  شيوهاي که بعد از او بسياري از انقلاب هاي جهان و جنبش هاي اعتراضي از آن بهره گرفتند. گاندي نظريه تازه اي را به جهانيان عرضه کرد: « از راه هاي خوب براي هدف هاي خوب استفاده کنيد.»
مقاومت بدون خشونت منجر به انقلاب گل رز در گرجستان (2003) و انقلاب نارنجي در اوکراين (2004) شدهاست. از ديگر جنبشها و مقاومتهاي بدون خشونت مي توان از انقلاب جين بلاروس و انقلاب ياس در تونس و مبارزه مخالفان کوبا ياد کرد.
بسياري از جنبش هاي طرفدار مبارزه بدون خشونت، روش هاي صلح آميز را به عنوان يک راه مؤثر براي رسيدن به اهداف اجتماعي و سياسي خود اتخاذ کرده اند، روشهايي همانند؛ راهپيمايي هاي خياباني، نافرماني هاي مدني، اعتراض از طريق برگزاري تئاترهاي خياباني، کنسرت هاي موسيقي، شعرخواني، ديوارنويسي و ساير روش هاي مسالمت آميز.
مردم افغانستان نيز سالها از خشونت رنج برده اند و همواره استفاده از خشونت بعنوان تنها روش رسيدن به خواست ها و مطالبات براي آنها تبليغ شده است، اما تاريخ کشور نشان مي دهد که خشونت نه تنها ما را به اهداف ما نزديک نکرده است، بلکه باعث شده است که هزينه هاي انساني و اقتصادي زيادي بپردازيم بدون اينکه دست آوردي داشته باشيم که بتوانيم به آن افتخار کنيم. پي بردن به اين واقعيت تاريخي، ضرورت استفاده از روش هاي مسالمت آميز را براي ما روشن مي سازد.
ساختار سياسي افغانستان و غير دموکراتيک بودن قدرت و سياست، کمتر مجال ظهور جنبش هاي مدني و حرکت هاي بدون خشونت را، داده است، اما در پانزده سال اخير، بسياري از مردم افغانستان تلاش کرده اند که راههاي مسالمت آميز را براي رسيدن به اهداف شان بياموزند و حرکت هاي مدني و بدون خشونت را تجربه کنند. تجربه ها در اين قسمت هرچند فراگير نبودند، اما در نهادينه سازي انديشه ي مبارزه بدون خشونت، مؤثر بودند. اعتراض به قتل فرخنده در آخرين روزهاي سال 1393 و اعتراض به سربريدن هفت مسافر هزاره در زابل در بيستم عقرب سال 1394 که به « انقلاب تبسم» مشهور شد ، نمونه هاي خوبي از تجربه ي حرکت هاي مدني و بدون خشونت بودند.
اما تغيير مسير پروژه ي برق 500 کيلو ولت ترکمنستان از مسير باميان-ميدان وردک به مسير سالنگ از سوي کابينه  حکومت وحدت ملي، باعث شده است که صفحه  تازه اي در مبارزات بدون خشونت در افغانستان باز شود و « جنبش روشنايي» شکل بگيرد.
جنبش روشنايي هرچند که در تداوم حرکت هاي قبلي است، اما تفاوت بنيادي آن، عوامل ظهور اين جنبش با حرکت هاي قبلي است. اعتراض به قتل فرخنده و مسافران هزاره، اعتراض به بي توجهي، کم کاري و ناتواني حکومت در تامين امنيت جان شهروندان و راههاي مواصلاتي بود، اما جنبش روشنايي به نفي سياستي مي پردازد که باعث شده است سالها بخش بزرگي از مردم افغانستان از حقوق خود محروم باشند و از توسعه و انکشاف باز بمانند؛ سياستي که ريشه در تعصب و بي عدالتي دارد. جنبش روشنايي به صراحت به نفي تعصب و بي عدالتي مي پردازد و براي تامين عدالت و از بين بردن تعصب، مبارزه بدون خشونت و مسالمت آميز را در پيش گرفته است.
جنبش روشنايي تا کنون، فراگير ترين جنش اجتماعي در افغانستان است، علاوه بر اينکه يکي از اضلاع مثلث سنتي قدرت در افغانستان از اين جنبش حمايت مي کند، شخصيت هاي سياسي تاثير گزار، شاعران، هنرمندان و فعالين اجتماعي زيادي حمايت و پشتيباني شان را از اين جنبش اعلان کرده اند؛ اين حمايت ها نشان مي دهد که باور به مبارزه بدون خشونت در افغانستان نيز در حال نهادينه شدن است و مردم افغانستان بعد از اين، با الگوگيري از اين حرکت ها، خواست هاي شان را از راههاي مسالمت آميز و بدون توسل به زور و خشونت، مطالبه خواهند کرد.
از نظر تاکتيک نيز جنبش روشنايي، سعي کرده است مسالمت آميزترين روش ها را براي مبارزه اش برگزيند و از روشهاي استفاده کند که جنبش هاي مشابه در جهان، استفاده کرده اند.  انتشار اعلاميه هاي اعتراضي و دادن التيماتوم به حکومت براي تغيير تصميم اش، اعتراض گسترده در فضاي مجازي، گردهم آيي مردمي و مسالمت آميز با ايراد سخنراني هاي روشنگر، راهيپمايي در مرکز و ولسوالي هاي باميان، راهيپمايي در دايکندي، تبليغ رسانه اي، و تلاش براي راه اندازي راهپيمايي هاي بزرگ در کابل و هرات، ابرازهاي مسالمت آميزي بوده و است که اين جنبش تا کنون از آنها بعنوان روش مبارزه اش استفاده کرده است و تلاش کرده است با وارد کردن فشار رواني بجاي فشار فزيکي بر حکومت، به هدف خود که تامين عدالت و از بين بردن تبعيض و تعصب است، نزديک شود.
استفاده از اين روشها، در هر مبارزه ي مسالمت آميز و بدون خشونت که در پي تغييرات مسالمت آميز سياسي و اجتماعي است، معمول مي باشد و جنبش روشنايي نيز با استفاده از اين روشها مي خواهد بر اصل دوري از خشونت تاکيد کند و جامعه و سياست افغانستان را به مسيري جديدي هدايت کند؛ مسيري که خشونت در آن نفي مي گردد و عدالت ستايش.
جدا از اينکه حرکت هاي همانند« جنبش روشنايي»، « انقلاب تبسم» و اعتراض به قتل فرخنده، چه اندازه موفق بوده اند و به اهداف اصلي شان رسيده اند و يا مي توانند برسند؛ اين حرکت ها، مبارزه ي بدون خشونت و رويکرد عدم خشونت را به عنوان يک ارزش فرهنگي و سياسي به مردم و شهروندان کشور آموزش مي دهند و روشهاي سياسي خشونت آميز را نفي مي کنند.
تصويري که تا کنون از افغانستان به جهان ارائه شده است؛ تصوير خشونت بوده است. تصويرهاي  از جنگ هاي داخلي، طالبان، فرو ريختن بودا، انتحار و انفجار، محکمه هاي صحرايي، تجاوز و گوش و بيني بريدن، بعنوان نمادهاي افغانستان براي ساير شهروندان جهان از سوي رسانه ها ارائه شده است و آنها در ذهن شان افغانستان را کشوري سرشاراز خشونت تصور مي کنند. هرچند اين تصويرها واقعيت هاي روزمره و خشونت پنهان در لايه هاي زيرين جامعه ما را بازتاب مي دهند، اما براي تغيير اين ذهنيت، بايد در پي ارائه تصوير بدون خشونت از کشور و مردم خود باشيم.
جنبش روشنايي براي اولين بار گام بزرگي را در اين راستا بر داشته است و مي خواهد به سازمان ملل، نهادهاي بين المللي، کشورهاي کمک کننده ي افغانستان و بالآخره به شهروندان ساير کشورهاي جهان بگويد که مردم افغانستان نمي خواهد تاريخ خشونت بار، بر آنها تکرار گردد و با باورمندي به نافرماني مدني در پي تحقق عدالت اجتماعي و آوردن تغييرات اجتماعي و سياسي هستند و هرگز از ابزارهاي خشونت آميز استفاده نخواهند کرد.

دیدگاه شما