صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۷ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

موئلفه هاي تعارض در نظام بين الملل (قسمت سوم)

-

موئلفه هاي تعارض در نظام بين الملل (قسمت سوم)

اما تامل کوتاهي نشان مي دهد که ممکن است بدون اينکه طرف هاي درگير اشکارا از روش خشونتي استفاده نمايند ، رابطه اي کاملا تعارضي نيز وجود داشته باشد بدين ترتيب تعريف و تعيين اين واژه از ضروريات اساسي است. رفتار تعارض اميز احتمالا زماني بوجودمي ايد که بازيگر الف موقعيتي ناسازگار با ارزوها ، اهداف و منافع بازيگر ب کسب نمايد. يعني زماني که به نظر مي رسدهرگونه حرکت يکي از طرفين در حوزه مورد نظر ، موقعيت طرف يا طرف هاي ديگر را به خطر بيندازد. اين تعريف از تعارضات تنها دربرگيرنده ابعاد محدودي از مفهوم نظري تعارض است. علاوه بر اين تعارض شامل کنش هايي مانند تهديدات ديپلماتيک ، تبليغات ، تهديدات نظامي و مجازات هاي مختلفي مي گرددکه طرف هاي مربوطه نسبت به طرف ديگر اتخاذ مي کنند. پس در ساده ترين کلام تعارضات زماني پديدي مي ايند که افراد ، گروهها و يا دولت ها خواهان انجام قدامات و کنش هايي ناسازگار با گروه ديگري از طرف ها باشند. ( قاسمي . ص 373 )
ساختارهاي تعارض
منظور از ساختار هاي تعارض تعامل بين دو سر چشمه و علل تعارضات کنش هاي اتخاذ شده و نحوه نگرش تصميم گيرندگان در وضعيت تعارضي است. بنابراين ساختارهاي تعارض از طرفها ، موقعيت ها و کنش ها و ايستارهاي تعارض شکل مي گيرند که هيچ يک را نمي توان به صورت جدا تصور کرد و وجود هر يک از انها مي تواند عناصر ديگر را تشديد نمود و يا از شدت ان بکاهد ، بنابراين در حقيقت نوعي ارتباط متقابل بين انها وجود دارد. ( همان . ص 374 )
الف) طرفهاي تعارض
به نظر «هالستي» يافته هاي تجربي نشان دهنده اين واقعيت است که تعارضات بين الملل در دوره بعد از جنگ جهاني دوم بسيار افزايش يافته است. زماني که از نگاه طرف هاي درگير در تعارض به موضوع نگريسته مي شود اين پرسش مطرح مي گردد که ايا قدرت هاي کوچک بيشتر در تعارضات درگير بوده اند يا قدرت هاي بزرگ؟ به طور کلي واقعيت هاي تجربي نشان دهنده اين امر است که برخورد در تعارض بين قدرتهاي عمده کاهش يافته است و از 2.6 درصد در سالهاي قبل از جنگ جهاني اول به 2.16 درصد در بين سالهاي 1945تا 1976 رسيده است. اين در حالي است که تعارضات و برخورد هاي قدرت هاي کوچک بسيار افزايش يافته و از 2.47 درصد در سالهاي 1900 تا 1914 به سالانه 10.10 درصد در سالهاي بعد از جنگ جهاني دوم رسيده است. اغلب اين تعارضات بين کشورهاي در حال توسعه رخ داده و مربوط به نزاع هاي سرزميني و ناسازگاري هاي ايدئولوژيکي بوده است در عين حال «سينگر» و «اسمال» معتقدند که دولت هاي بزرگ در مقايسه با دولت هاي کوچک امادگي بيشتري براي درگير شدن در جنگ و تعارض را دارند به هر حال صرف نظر از اين که قدرت هاي بزرگ در تعارض دگير شوند يا دولت هاي کوچک ، دولت ها يکي که از اجزاء اصلي مطرح در مفهوم نظري تعارض هستند. ( همان . ص 375 )
ب) موقعيت تعارض
ابتدا شايد بتوان موقعيت تعارضي را وضعيتي تعريف کرد که در ان دو يا چند بازيگر متقابلا به وجود اهداف ناسازگار در بين خود پي ببرند. اصولا تعيين منافع و اهداف اولين سطحي است که موضوع و حل تعارضات از ان مشتق مي گردد و در همين راستا « ارنولد ولفر» اهداف را به دو دسته اهداف مالکانه و محيطي تقسيم مي کند. ماهيت اهداف مالکانه تقويت يا حفظ منابعي است که براي دولت ارزشمند محسوب مي گردد. ماهيت رقابتي از جمله خصوصيات اساسي اين هدف هستند خصوصيتي که در چهار چوب تئوري بازيها مي توان ان را به عنوان حاصل جمع صفر جبري دانست. از طرف ديگر خصوصيت اساسي اهداف محيطي اين است که تنها به ضرر طرف مقابل به دست نمي ايد به عبارت ديگر بر اساس مدل حاصل جمع صفر جبري غير صفر است در انجا اين پرسش مطرح مي شود که انواع حوزه هاي تعارض وضعيت حوزه هاي تعارضي به صورت زير است.
1 . تعارض سرزمين
2 . ساختار حکومت
3 . افتخارات ملي
4 . استيلاي منطقه اي
5 . تعارضات مربوط به ازادي خواهي و استقلال طلبي
6 . اتحاد ملي ( همان . ص 276 )
ج) ايستارهاي موجود در تعارضات
سومين عنصر تشکيل دهنده ساختارهاي تعارضات ، ايستارهاي مربوطه است يعني وضعيت هاي روانشناختي که تصميم گيرندگان در مقابل طرفهاي خود اتخاذ مي کنند. براي شناخت اين ايستارها مي توان انها را به صورت زير طبقه بندي کرد:
1 . بدگماني: بدگماني هايي که نسبت به رقيب ، انگيزه ، اهداف و کنش وي در يک وضعيت تعارضي وجود داشته سبب بروز تحولات ناگهاني در روابط متقابل و به همان ميزان درجه اي از عدم اطمينان و غير قابل پيش بيني بودن رفتار طرف ها مي گردد.
2 . تشديد موضوع: در اين وضعيت سياست مداران به منافعي که از نظر استراتژيک و تجاري کم اهميت اند ارزش نمادين مي دهند و بدين ترتيب سازش در مورد اين موضوعات را بسيار مشکل مي نمايند.
3 . احساس فوريت: در اين موقعيت تصميم گيرندگان احساس مي کنند زمان بسيار کمي براي تصميم گيري در اختيار دارند ، موضوعي که ممکن است فاجعه اور باشد.
4 . به سبب فوريت و عدم اطمينان تصميم گيرندگان روش هاي جايگزيني کمتري در پيش روي خود مشاهده مي کنند. در وضعيت تعارضي ، دولت ها ممکن است به اين نتيجه برسند که چاره اي جز توسل به ابزارهاي نظامي ندارند چرا که راههاي را به روي خو بسته و طرف مقابل خود را قادر به انتخاب هر جايگزين و بديلي مي دانند.
5 . تصميم گيرندگان بر اين باورند که وضعيت تعارض ، جنگ مسائل طرف را حل خواهد کرد.
6 . در وضعيت بحران و تعارض درک تهديدات طرف مقابل بيش از توانايي واقعي ان طرف مي باشد در نتيجه در صورتي که حکومت ها احساس کنند که ارزش هاي اساسي انها مورد تهديد قرار گرفته است ، اخساس مقاومت انها نيز بيشتر خواهد شد. ( همان . ص 276 )
واگرايي و ستيزش روابط بين الملل
عوامل مختلفي در واگرايي و ايجاد تعارض در نظام بين الملل موثر است که انها را از ديگديگر در ساخته و زمينه هاي بحران و جنگ را فراهم مي کند. از لحاظ سطح تحليل تعارض مي توان متغيير هاي گوناگوني را در نظر گرفت. اين متغيير ها عبارتند از عوامل انساني و رواني ، اجتماعي ، واحد هاي سياسي نظام بين الملل و متغيير هاي اجتماعي بين المللي. ( قوام . ص 254 )
1 . متغير اي انساني: بسياري از روانشناسان سياسي علت اصلي تعارض و ستيزش را در طبيعت انساني جستجو مي کنند بر اين اساس انسان با محيط خود در کنش به سر مي برد و وجود يک سلسله ويژگي هاي قدرت طلبي و نفع طلبي انسان را به سوي ستيزش و جنگ عليه ديگران سوق مي دهد. منتقدين به اين نگرش معتقدند که نمي توان افراد را مقصر شناخت بلکه عامل اصلي ستيزش مربوط به محيط انساني است ، يعني وضعيتي که امکانات لازم براي تعارض ميان انسانها بوجود مي اورد براي نمونه سوئد حدود 150 سال در صلح و ارامش به سر برد و هنوز هم مدرکي وجود ندارد که نشان دهدطبيعت مردم سوئد با اسلاف جنگجويانشان و طرفداران کساني چون «گاستاوس ادولفس» تفاوت داشته باشد به همين دليل نمي توانيم ادعا کنيم که مردم سوئد بيشتر از مردم انگليس که دو بار در جنگهاي بزرگ اين قرن شرکت کرده اند ارامش طلبند در مجموع نمي توان ويژگي هايي را در طبيعت انساني جستجو کرد که به طور هميشگي در تمامي ادوار مانع استقرار صلح باشند. ( همان )

دیدگاه شما