صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

یکشنبه ۹ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

بررسی کوتاه چالش های کشور درسال 1394

-

بررسی کوتاه چالش های کشور درسال 1394

روزهاي آخر سال 1394درحال سپري شدن است. با گذشت هرلحظه و ساعت ودقايق اين سال ، در واقع آخرين رويداد ها و حوادث کشور نيز با شتاب هرچه بيشتر تلاش دارد که خود را ثبت تاريخ اين کشور نمايد. به همان ميزان مردم نيز با التهاب و شتاب در حال سپري کردن روز ها و دقايق آخر سال روان خورشيدي هستند. مردم هر چند چشم انداز خود را زياد روشن و شفاف نمي بينند اما براي گريز از حادثه و رويداد تازه و ناگوار گويا که پشت سرنهادن دقايق آخر سال روان خورشيدي شايد گريزگاهي گردد براي آنان از دامگاه حادثه و رويداد.
بر اساس واقعيت هاي جاري در کشور و آنچه در طول سال روان خورشيدي مردم ما شاهد آن بودند مي توان گفت که سال 1394 يکي از پرچالش ترين سال هاي پس از حاکميت نوين سياسي و بعد از سقوط طالبان شمرده مي شود. اگر اين موضوع اندکي شکاف شده و مورد بررسي قرار گيرد از جهات مختلف مي تواند مفيد واقع گردد و چه بسا منشأ اثر. نخست اين که ارزيابي و بررسي رويدادهاي سال گذشته در نزديک شدن و آشنايي بيشتر با واقعيت هاي جامعه و کشور است. هم چنين در اثر اين آشنايي و نزديک شدن به واقعيت ها سبب مي گردد که غبار توهم و پندار و تجريد انديشي رنگ ببازد. ديگر اين که مسئله ارزيابي و بررسي هر رويدادي يا موضوعي درجه آگاهي و تجربه فردي و جمعي را افزايش مي دهد. طبيعي خواهد بود که افزايش درجه آگاهي و تجربه در بهبود بخشيدن و نيز پيشگيري از موضوعات و رويداد هاي نامطلوب موثر واقع خواهد شد. نکته مهم تر اين حال که همت و انگيزه دولتداري در ميان است و ساختن جامعه و کشور؛ بطور قطع ناگزير از ارزيابي و بررسي رويداد ها و مسايل جاري در سرنوشت گذشته و حال خود هستيم. هيچ ملتي بدون تفکر و تأمل نسبت به سرنوشت خود و آنچه که پشت سرنهاده است و يا آنچه پيش روي خواهد داشت قادر نگرديده است که تصميم درست و سازنده اتخاذ نمايد. ما ناگزير هستيم براي بهبود بخشيدن به وضعيت خود و گريز از نابساماني و پايان بخشيدن به بحران هرلحظه از وقايع و موضوعات زندگي فردي و جمعي خود را به تحليل و ارزيابي و بررسي بگيريم. در اينجا با استفاده از فرصت به جرأت مي توان گفت يکي از دلايل مهمي که ما نتوانسته ايم از گذشته خود و از سرنوشت عبرت بياموزيم و آن را چراغ راه آينده خود گردانيم اين است که يا نسبت به رويدادها و موضوعات گذشته و حال خود نيانديشيديم و آن را به بررسي و نقد نگرفته ايم. همواره در اين زمينه گفته ايم هرچه بادا باد سرنوشت همين است! حال آنکه واقعيت امر غيراين است. بنابراين به تحليل گرفتن چالش هاي مهم سال روان هرگز به معناني تکرار جنبه هاي منفي و آزار دهنده نيست بلکه تلاش و توصيه اي است براي ارزيابي و بررسي و تحليل مسايل براي رفع کاستي ها و نقايص و بهبود بخشيده به وضعيت آينده خود.
گسترش جنگ و ناامني يکي از مهم ترين چالش هاي سال 1394 شمرده مي شود. در اين سال شاهد بوديم که نه تنها ولايات جنوبي و شرقي کشور بلکه ولايات شمال و شمال شرق و غرب کشور نيز دچار بحران و ناامني گرديد. اگر در شرق کشور ولسوالي هاي ننگرهار پايگاه داعش قرار گرفت و ده ها هم وطن ما بدست اين جنايات کاران قرباني گرديدند در جنوب کشور بازهم طالبان تروريست در هلمند و قندهار و... جان ده ها هم وطن ما را سلاخي جنايت و قساوت خود ساختند. به همين ترتيب نام بدخشان وکندز نيز در زمره مناطق ناامن و جنگي که هزاران خانواده را آواره و ده ها هم وطن ما را غرق در خون ساخته و ده ها هم وطن ديگر ما معيوب گرديدند در ليست سياه مناطق ناامن کشور افزوده گرديد. هرچند پيرامون چگونگي اين رويدادها به ويژه در کندز و بدخشان حرف و حديث بسيار است که نه مي توان آن را ناديده انگاشت ونه مي توان بطور مطلق تاييد نمود؛ اما يک نکته مشخص بود و آن اين که دشمن توانست ساحه نفوذ خود را گسترش داده و دايره فعاليت خود را کلان گرداند و توانايي مديريتي اداري و نظامي حکومت را بصورت جدي به چالش بکشاند. همين بخش هاي از اين ناامني در مناطق غرب مانند شيندند و مناطق مرکزي چون غزني نيز خود را بصورت افعي زخم خورده نمايان ساخت و جان شماري از عزيزان ما را از خانواده هاي شان گرفت. مصداق روشن اين خشونت و قرباني شهداي گمنام ولايت غزني است که در زابل قرباني شدند و در کابل بدرقه شدند.
بيکاري گسترده و توقف چرخه اقتصاد کشور از چالش هاي اساسي ديگر کشور در سال 1394 دانسته مي شود. متاسفانه در طي اين سال ميزان بيکاري در کشور بگونه بسيار تکان دهنده افزايش يافت و سايه شوم خود را بر سرزندگي مردم ما گستراند. به همين ترتيب چرخ اقتصاد کشور نيز به دليل ناامني روبه ازدياد و نيز بي کفايتي مديريتي اقتصادي و اداري کشور از رونق باز افتاده و حتا متوقف گرديد. بسياري از سرمايه داران کشور مجبور شدند سرمايه خود را از کشور خارج نمايند و يا فعاليت کارخانه هاي خود را متوقف سازند. اگر به آمار و ارقامي که نهادهاي اقتصادي و بازرگاني کشور در ارتباط با بيکاري و فرار سرمايه از کشور و نيز توقف فعاليت هاي اقتصادي کشور ارايه داده اند توجه نماييم عمق فاجعه بسيار تکان دهنده است. طبيعي است در جامعه اي که امنيت تامين نباشد و بيکاري در آن بيداد کند و چرخه فعاليت اقتصادي و صنعتي نيز متوقف و راکد باشد نبايد انتظار داشت که به ثبات و اقتدار دست يابد و يا نسبت به وضعيت امروز و فرداي خود خوش بين باشد.
فرار دسته جمعي و سيل آساي هم وطنان از کشور چالش ديگري است که حکومت وحدت ملي در سال 1394 با آن رو بروي بود. هر چند پديده مهاجرت و فرار از کشور بنا به دلايل مختلف از جمله ناامني و جنگ در طول سه دهه براي مردم ما و حتا جهانيان آشنا بوده و غيرمترقبه محسوب نمي گشت؛ اما فرار دسته جمعي و سيل آساي مردم در دوران پس از طالبان و در زمانه اي که اين ادعا وجود دارد که در افغانستان به حمايت جامعه بين المللي حکومت مردمي و دموکراتيک استقرار يافته و تلاش هاي مضاعفي براي ثبات و سازندگي بخرج داده شده است بسيار غير مترقبه و حتا شوکه آور بود. اما متاسفانه اين مسئله واقعيت داشت و موجي عظيم از هم وطنان ما مجبور گرديدند که قانوني يا غير قانوني خاک کشور را ترک نمايند و راهي ديار بيگانه در بدترين و سخت ترين شرايط ممکن گردند. اين مسئله از آنجا حايز اهميت است که فرار گسترده مردم ما از کشور را بيشتر جوانان تشکيل مي دادند و آن هم جوانان تحصيل کرده و کساني که طي پانزده سال گذشته تجارب خوبي را براي سازندگي آموخته و بدست آورده بودند. بنابراين اگر از دست دادن سرمايه اقتصادي و يا از بين رفتن فرصت هاي اقتصادي براي يک کشور و جامعه زيان غير قابل جبران تلقي مي گردد ، از دست نيروي انساني به مراتب مي تواند براي جامعه و کشور زيانبار تر باشد و جبران آن نيز غيرممکن به نظر برسد. متاسفانه در اين فرار بزرگ نيروي مستعد و آماده انساني کشور ما يا در درياها غرق گرديدند و يا هدف تير نيروهاي مرزي قرار گرفتند و يا در دشت و شهرهاي بيگانه سرگردان و بلااستفاده گرديدند و هدر رفتند.
چالش نهايي و مهم ديگر پريشاني و ضعف رهبري سياسي و مديريت اداري رهبران حکومت وحدت ملي بود. متاسفانه در طول سال رهبران حکومت وحدت ملي براي يک لحظه و براي يک بار هم نتوانستند که از خود ابتکار و درايتي نشان دهند که نشانه آن باشد که آنان توانايي رهبري کشور را دارند و ظرفيت رهبري و مديريت اداري حکومت در آنان موجود است. بلکه در طول سال آنچه از مقام هاي ارشد سياسي و رهبري حکومت وحدت ملي به جامعه و مردم رسيد نابساماني و اختلاف بود و نيز قرباني ساختن مصالح و منافع جامعه و کشور بخاطر خواهش هاي جناحي و شخصي و گروهي و سمتي. هم چنين در طول سال رهبران حکومت وحدت ملي به اندازه در کشمکش هاي خود غرق بودن که هيچ يک از بحران هاي جاري در کشور را نديدند و يا به آن توجه جدي نشان ندادند. بدين خاطر بود که فاصله ميان حکومت و مردم روز بروز افزايش يافت و کسي از اين فاصله سود برد تروريستان و دشمنان نظام سياسي کشور بود. حال ديده شود که آيا چالش هاي ياد شده و خطرات برخواسته از آن چالش ها تکانه اي را در سال آينده بوجود خواهد آورد يا خير؟

دیدگاه شما