صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

یکشنبه ۹ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

ريشه هاي فرهنگی خشونت عليه زنان

-

ريشه هاي فرهنگی خشونت عليه زنان

خشونت يکي از بدترين پديده هاي است که عليه زنان افغانستان اعمال مي شود. اين پديده اما در سالهاي اخير رو به گسترش بوده است و متاسفانه افزايش يافته است. در تازه ترين گزارش کميسيون مستقل حقوق بشر افغانستان آمده است که خشونت عليه ز نان افغانستان نسبت به سال گذشته پنج فيصد افزايش يافته است. اين کميسيون همچنان گفته است که نوع خشونت عليه زنان نيز تغييرکرده است و دامنه ي آن نيز گسترش يافته است.
خشونت عليه زنان از مسائل مهم اجتماعي است که با وجودپيشرفت هاي فرهنگي و فکري در بيشتر کشورها حتي کشور هايتوسعه يافته و دموکراتيک نيز مشاهده ميشود. پديدهي خشونت عليه زنان بسان ديگر پديده هاي اجتماعي، بستگي به شرايط و ويژگي هاي فرهنگي و اجتماعي جوامع دارد. معمولاً جوامعي که هنوز درگير زندگي سنتي هستند و وارد زندگي مدرن و مدنيت به مفهوم نوين آن نشدهاند، بيشتر با مسئله خشونت عليه زنان دست بگريبانند تا جوامع توسعه يافته و مدرن.
در کشورهاي توسعه و مدرن علاوه بر اينکه حقوق زنان در قوانين به رسميت شناخته شده است، از خشونت عليه زنان نيز تعريف روشن و واضح ارائه شده است و براي گونه هاي مختلف آن مجازات جداگانه در نظر گرفته شده، اما در جوامع سنتي علاوه بر اينکه در اين زمينه خلاء قانوني وجود دارد و گونه هاي خشونت عليه زنان بصورت مشخص توضيح داده نشده است و مجازات براي هرگونه تعيين نشده است؛ خشونت عليه زن داراي پس زمينه ي فرهنگي نيز هست و فرهنگ قبيله اي و مردسالار يکي از دلايل عمده ي خشونت عليه زنان است.
ويژگي هاي فرهنگياي که افغانستان دارد از يک سو ميراثِ سنت هاي کهن و ديرينهي مردسالاري است که در تمام لايه هاي زندگي تجربه ميشودو از سوي ديگر بي نصيب از سوغات هاي مدرن نيز نمانده است. در بخش بزرگي از مناسبات و زندگي روزمره مردم افغانستان پديدهها و افکار تازه اي که معمولاً منشأ بيروني دارند، مشاهده ميشود که به تدريج روي زندگي افراد جامعه اثر گذاشته و همچنان ميگذارد. در سنت کهن و بومي افغانستان تفاوت هايجنسي به شکل آشکاري هم درزندگي خصوصي و هم در زندگي اجتماعي و حوزه عمومي وجود دارد. حاکميت ارزش هايقبيله اي و مردسالارانه  نهفته در بطن سنت فرهنگي، اجتماعي و سياسي افغانستان، زنها را به شدت منزوي کرده، و بيرون از حيطه تصميم گيري و نقش آفريني در حوزه خصوصي و عمومي قرار داده است.
اما نوع خشونت عليه زن در جوامع مدرن و سنتي متفاوت است، در جوامع مدرن بيشتر خشونت به شکل فرهنگي اتفاق مي افتد، ولي در جوامع سنتي از خشونت فزيکي عليه زنان کار گرفته مي شود و لت و کوب و يا هم قطع عضو از شکل هاي بارز آن است.
در افغانستان هم خشونت فرهنگي عليه زنان اعمال مي شود و هم خشونت فزيکي. علاوه بر اينکه زنان با آزار و اذيت خياباني و کلامي مواجه هستند، از خشونت فزيکي نيز رنج مي برند. در سالهاي اخير، بيني و گوش چند زن در افغانستان بريده شد. لت و کوب نيز يکي از انواع رايج خشونت عليه زن در افغانستان است.
چهره زنان در فرهنگ، ادبيات و هنر افغانستان نيز بيشتر اوقات به صورت ابژه خشونت تصوير شده است و نگاه لطيف و مهربانانه به زندگي زنان حتي در ادبيات داستاني و هنر افغانستان صورت نگرفته است.رمانهاي مشهوري كه از نويسندگان افغانستاني در بيرون از كشور چاپ و نشر شده است و توجه مخاطبين جهاني را جلب كرده است، بازتاب دهنده نگاه خشونت آميز به زنان است و در واقع روايت خشونت بصورت فرهنگي اش است كه زنان افغان مجبور هستند آن را تحمل بكنند.
خشونت فرهنگي موجود در ادبيات و هنر افغانستان، هرچند سالها بعد مي تواند به عنوان يک تاريخ نگريسته شود و حايز اهميت باشد، اما از سوي ديگر نگاه خشونت آميز به زنان همچنان زنده مي گردد و زنان افغانستان يکبار ديگر در متن کتابها و با کلمات قرباني خشونت مردانه مي شوند.
در رمانهاي چون« سنگ صبور» و « خاك و خاكستر» از عتيق رحيمي و « بادبادك باز» و « هزار خورشيد تابان» از خالد حسيني، زنان به انواع گوناگون مورد خشونت قرار مي گيرند. در رمان خاك و خاكستر عتيق رحيمي عروس بابه مراد توسط گروه از نظامي ها مورد تجاوز قرار مي گيرد و او اين صحنه را مي بيند و دائم تصوير عريان عروسش در پيش چشمانش ظاهر مي شود. تصوير عريان عروس بابه مراد به عنوان يک موتيف در ذهن او تکرار مي شود و اين نشان مي دهد که خشونت نيز همچنان تداوم دارد و تکرار مي شود. در رمان بادبادك باز خالد حسيني نيز مادر حسن يکي از کاراکترهاي داستان، از سوي اربابش مورد تجاوز قرار ميگيرد و حسن را به صورت نا مشروع به دنيا مي آورد.تجاوز ارباب به زن رعيت؛ روايتگر خشونتي است که در تاريخ افغانستان بيشتر ارباب ها بر رعيت هاي شان روا داشته است و  رعايا در سکوت و خاموشي آن را تحمل کرده اند. رمان سنگ صبور عتيق رحيمي نيز داستان زني را روايت ميكند كه گرفتار شوهر عقيم است و مادر شوهرش مي خواهد از پسرش ميراث خواري بر جاي بماند، به همين خاطر عروس اش را مجبور مي كند كه با يك مرد بيگانه هم بستر شود. شوهر اين زن در جنگ ها معيوب شده است و نمي تواند حرف بزند و از جايش حركت كند. به زن گفته شده است كه اگر نود روز و هر روز نود و نه بار اسم خداوند(القهار) را بگويي شوهرت جور خواهد شد و او در كنار شوهرش همچنان كه اين ورد را زمزمه مي كند رازهاي نگفته ي زندگي اش را  براي شوهرش قصه مي كند.  او آنچه را که توسط دستور مادرشوهرش بر سرش آمده است براي شوهرش روايت مي کند. در آخر داستان، مرد همانند يك معجزه بر مي خيزد و زن را لت و كوب مي كند و زن جان مي دهد.
عتيق رحيمي كتاب « سنگ صبور» را به « ناديا انجمن» شاعر هراتي تقديم كرده است كه خود يكي از قرباني هاي خشونت عليه زنان بوده است.
در آثار سينمايي مشهور افغانستان نيز زنان همواره تحت ظلم و ستم قرار دارندو ما در فلم هاي افغاني يك زن مرفه و قدرتمند را كمتر مشاهده كرده ايم.جالب است كه رمانهاي كه در آنها زنان مورد تجاوز و ظلم و ستم قرار مي گيرند، بصورت اقتباسي به آثار سينمايي تبديل شده است. عتيق رحيمي رمان خاك و خاكستر و سنگ صبورش را به فلم در آورده است و بادبادك باز خالد حسيني نيز توسط «مارك فوستر» كارگردان انگليسي تبديل به فلم شده است. در فيلم هاي مستندي که زنان فيلم ساز افغانستان ساخته اند نيز بيشتر زندگي زنان تحت ظلم و خشونت نشان داده شده است.
بنا براين براي از بردن خشونت عليه زنان بايد نگاه زن ستيزانه از متن فرهنگ كشور برداشته شود و نگاه زنانه به مشكلات زنان صورت گيرد؛ بجز اين كارهاي ديگر هرچند كه نتايج كوتاه مدتي را شايد در پي داشته باشد ولي نمي تواند پديده خشونت عليه زنان را بصورت دائمي از بين ببرد؛ چون اين پديده در عمق نگاه ما به زن ريشه دوانده است و آساني از مغز مرد افغاني خارج نخواهد شد.

دیدگاه شما