صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

شنبه ۸ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

هشت مارچ؛ روزی برای اندیشیدن به مشکلات زنان!

-

هشت مارچ؛ روزی برای اندیشیدن به مشکلات زنان!

ازهشت مارچ به عنوان روز همسبتگي زنان در سراسر جهان تجليل مي شود، در افغانستان نيز برنامه هاي گوناگون از سوي نهادهاي مختلف دولتي و غير دولتي در اين روز گرفته مي شود. اما در همه ي اين برنامه ها فقدان نگاه جدي به مشکلات زنان را مي شود به وضوح ديد.
زنان در افغانستان مشکلات جدي فراوان دارد و هنوز همان جنس دوم به شمار مي روند. هشت مارچ بايد بعنوان يک فرصت، روزي باشد براي انديشيدن به مشکلات فردي، اجتماعي، سياسي و امنيتي زنان افغانستان و طرح راه حل براي بهبود زندگي زنان در سراسر افغانستان.
 متاسفانه زنان در افغانستان و بحث از حقوق آنها، بيشتر خلاصه شده است به زنان شهري افغانستان و کتله ي عظيم از زنان روستايي افغانستان همچنان در فراموشي به سر مي برد. در واقع رويدادهاي که در ولايت غور در طول سال جاري اتفاق افتاد نشان داد که زنان روستايي افغانستان تا چه حد فراموش شده است، در چه محيطي زندگي مي کنند و با چه مشکلاتي دست و پنجه نرم مي کنند؛ هرچند که در شهرهاي افغانستان نيز هنوز پتانسيل قوي خشونت عليه زنان وجود دارد و نمونه بارز آن قتل فرخنده در آخرين روزهاي سال گذشته بود.
آنچه که تا اکنون وجود نداشته نگاه جدي و همچنان نگاه زنانه به مشکلات زنان افغانستان بوده است. بسياري از برنامه هاي که موضوع آنها زنان هست، نگاه مردان به زنان است و نه نگاه زن به زن؛ در واقع يک مرد مي نشيند و فکر مي کند که زن چه بايد بکند و چه بايد نکند؛ اين نگاه هيچگاه نمي تواند يک نگاه غيرجانب دارانه باشد و به کاهش مشکلات زنان بينجامد. زن بايد خودش بنشيند و فکر کند و براي مشکلش راه حل ارائه کند.
اما مسئله اصلي اينجاست که اکثر زنان در مقامي نيستند که بتوانند تصميم بگيرند و براي مشکلات شان چاره انديشي نمايند. استقلال فکري، سياسي، اقتصادي و اجتماعي از آنها سلب شده است و تلاشها در اين زمينه، هنوز پيشرفت چنداني نکرده است. براي اينکه زنان بتوانند به مراجع تصميم گيري راه يابيند و نقش و حضور آنها از حالت سمبليک و نمونه وار خارج شود؛ بايد راهکارهاي ذيل براي تقويت حضور زنان از سوي دولت و نهادهاي بين المللي فعال در عرصه ي امور زنان، در نظر گرفته شود.
 دسترسي به تعليم و آموزش
با وجود آنکه اکنون بيش از 35 فيصد دانش آموزان و دانشجويان مکاتب و دانشگاههاي افغانستان را دختران تشکيل مي دهند، اما زمينه آموزش براي بسياري از زنان فراهم نيست، نيمي از دختراني که واجد شرايط مکتب رفتن هستند، از ابتدائي ترين حق انساني شان که دسترسي به آموزش است، محروم اند.
از سوي ديگر با وجود افزايش کمي، متاسفانه کيفيت آموزش براي دختران با معيار هاي امروزي هماهنگي ندارد. کمبود آموزگاران زن در نقاط دور افتاده و بعضي ولايات افغانستان، موجب شده تا دختراني زيادي نتوانند بعد از صنف ششم به درس و تحصيل ادامه دهند. کمبود دانشگاه ها در ولايات افغانستان نيز باعث شده است که بسياري از دختران جوان بعد از فراغت از مقطع مکتب، ديگر به تحصيل شان ادامه داده نتوانند؛ زيرا يا خانواده با مهاجرت آنها به شهرهاي بزرگ براي تحصيل مخالف است و يا اينکه توان اقتصادي ندارند تا در جريان تحصيل از آنها حمايت مالي بکنند.
دسترسي مساويانه زنان به آموزش و تعليم در سراسر افغانستان، مي تواند زمينه را براي آگاهي بيشتر آنها از حقوق و وظايف شان فراهم بسازد و در نتيجه آنها ديگر قرباني خاموش خشونت و استبداد نخواهند بود و براي دسترسي به حقوق انساني و قانوني شان اقدام خواهند کرد و به آساني از حقوق شان نخواهد گذشت.
دسترسي زنان به کار و شغل
هرچند که بيکاري يکي از مشکلات عمده ي تمام مردم افغانستان است و بسياري از جوانان و تحصيل کرده ها از آن رنج مي برند، اما فرصت هاي شغلي نسبت به مردان براي زنان کمتر وجود داشته است و در واقع زمينه برابر اشتغال براي زن و مرد فراهم نبوده است.
دسترسي زنان به کار، در بلند بردن توانمندي آنها حتمي است. اکثريت زنان افغانستان مشغول کارهاي شاقه و فيزيکي در خانهها و مزارع اند. اما در بدل زحمات شان مزد بدست نميآورند و حتي حق تصميم گيري در مصرف محصولات توليدي خود را هم ندارند.اين مردان هستند که تصميم مي گيرند که محصولات توليدي زنان به فروش برسد يا نه و عايد آن هم همواره به جيب مردان مي رود.
بعد از سقوط طالبان تعداد قابل ملاحظه از زنان در ادارات و مؤسسات ملي و بين المللي در مرکز و ولايات مشغول کار شدند؛ اما هنوز هم حضور زنان در ادارات دولتي و در مراکز تصميم گيري پر رنگ نيست و بيشتر زنان در رتبه هاي پايين دولتي که از قدرت تصميم گيري برخوردار نيستند، شاغل هستند و حضور آنها از اهميت بالاي براي تغيير سرنوشت عموم زنان برخوردار نيست.
استقلال اقتصادي
در افغانستان زنان از لحاظ اقتصادي وابسته به مردان است، وابستگي اقتصادي آنها به مردان، خود باعث مي شود که استقلال آنها در عرصه هاي مختلف سلب شود. همان گفته ي معروف است که مي گويد هرکس که نان دهد، فرمان دهد.  وابستگي اقتصادي زنان، آزادي هاي ابتدائي آنها را محدود مي سازد و استقلال را از آنها سلب مي کند.
وقتي برابري اقتصادي وجود نداشته باشد و زنان از استقلال مالي برخوردار نباشند، برآيند آن نابرابري جنسيتي و طبقاتي خواهد بود و فرصت هاي برابر همواره از زنان گرفته خواهد شد.
توسعه ي فرهنگي زنان
با وجود اينکه تعدادي زيادي از زنان در فعاليت هاي فرهنگي و تقويت آزادي بيان، به ويژه در عرصه رسانه هاي تصويري، صوتي و نوشتاري مصروف کار اند، اما تعدادي انگشت شمار آنها در پستهاي عالي اين اداره ها قرار دارند و عده محدود از آنها وسايل ارتباط جمعي، را کنترل ميکنند.زنان از لحاظ فرهنگي بايد توانمند شوند و قدرت کنترول و استفاده از وسايل ارتباط جمعي را پيدا بکنند. فکر مي کنم هيچ زني در افغانستان نيست که يکي از شبکه هاي تلويزيوني را رهبري کند و سياست گزاري نشراتي آن در دست يک زن باشد، اين مي تواند به غلبه ي فرهنگي مردان بر زنان بينجامد و سلطه ي فرهنگي مردان همچنان بر زنان حفظ گردد.
مشارکت سياسي
هرچند که اکنون سه تا زن در کابينه ي حکومت وحدت ملي بعنوان وزير کار مي کنند، زنان نماينده هاي پارلمان و سنا هستند و والي و ولسوال زن وجود دارد و در هيئت رهبري شوراي عالي صلح نيز يک زن حضور دارد، با وجود اين پيشرفتها، زنان در شوراي عالي قضات افغانستان عضويت ندارند، و در ترکيب شوراي امنيت ملي و ديگر پستهاي که در آن تصميم گيريهاي سرنوشت ساز سياسي صورت ميگيرد، نيز حضور ندارند. مشارکت سياسي زنان و حضور آنها در پست هاي مهم دولتي مي تواند زمينه را براي برابري جنسيتي بهتر فراهم سازد و همچنان خودباوري و اعتماد به نفس را در ساير زنان جامعه بوجود بياورد و براي آنها انگيزه تلاش و پيکار را خلق بکند.
روز هشت مارچ بايد روزي باشد که زنان افغانستان به موارد بالا به صورت جدي بينديشند و مطالبات شان را در زمينه هاي فوق بصورت روشن و واضح بيان کنند. همچنان بايد تلاش شود تا نقطه تمرکز از زنان شهري به زنان روستايي تغيير يابد و به آگاهي و حقوق زنان روستايي بيشتر توجه صورت گيرد و زمينه ي آموزش و تعليم، دسترسي به صحت و ساير نيازهاي اوليه زندگي براي آنها فراهم گردد. زيرا اکثر زنان روستايي افغانستان قربانيان خاموش خشونت و استبداد هستند و هنوز دردها و مشکلات آنها انعکاس داده نشده است.

دیدگاه شما