صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۷ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

اشتباهات گذشته در مبارزه با تروریسم

-

اشتباهات گذشته در مبارزه با تروریسم

عبدالله عبدالله، رئيس اجرائيه حکومت وحدت ملي با هيئت بلند پايه دولتي به منظور شرکت در نشست ضد تروريسم به هند سفر نموده است. نشست ضد تروريسم در حالي برگزار مي شود که افغانستان، پاکستان، ايالات متحده آمريکا و چين به دنبال کشاندن گروه طالبان به ميز مذاکره است. گروه طالبان يکي از حاميان جدي شبکه القاعده بود. در عين حال، بيش از يک دهه گذشته مبارزه با تروريسم محدود و منحصر به افغانستان شده بود. اکنون، آيا نشست ضد تروريسم دايره مبارزه با تروريسم و گروه هاي دهشت افکن را گسترش مي دهد. در ذيل تلاش مي کنم اشتباهات بيش از يک دهه گذشته در مبارزه با تروريسم را مورد بررسي قرار دهم. اينکه چرا بيش از يک دهه گذشته ما قادر به ريشه کن کردن تروريسم و حاميان آن ها نبوده ايم، پاسخ مي دهم.
تروريسم پديده مدرن است. باور اکثريت بر اين است که تروريسم واکنش به مدرنيسم و تجددگرايي غربي است. اين پديده در قرن کنوني بيشترين خشونت را توليد نموده است. به عبارت ديگر، تروريسم به عنوان پديده برخاسته از درون جوامع اسلامي منجر به افزايش سطح خشونت در سطح جهان شده است. تروريسم کمتر باعث جلب توجه کشور هاي غربي شد. زماني که شبکه القاعده برج هاي تجارت جهاني را در نويورک مورد حمله قرار داد، تروريسم و شاخه هاي مختلف آن مورد توجه ايالات متحده آمريکا و کشور هاي عضو ناتو قرار گرفت. در آن زمان، رهبر شبکه القاعده در افغانستان سکونت داشت. رهبر شبکه القاعده و شبکه القاعده روابط تنگاتنگ با امارت اسلامي طالبان داشت و مورد حمايت آن ها بود. زماني که آمريکا از گروه طالبان خواست تا اعضاي شبکه القاعده را از افغانستان بيرون کند گروه طالبان با خواست آمريکا مخالفت کرد.  آمريکا به منظور سرکوب شبکه القاعده و گروه طالبان به افغانستان حمله نمود.
از زمان حمله ايالات متحده آمريکا و کشور هاي عضو ناتو پانزده سال مي گذرد اما، تا هنوز جامعه جهاني قادر به ريشه کن کردن تروريسم و گروه هاي حامي تروريسم نشده است. بعد از سال ها مبارزه با تروريسم و گروه هاي حامي آن ها اکنون اما، تحول بنيادي در برخورد با تروريسم و گروه هاي حامي آن ها اتفاق افتاده است.
گروه طالبان بزرگترين حامي شبکه القاعده بود. اکنون بعد از سال ها مبارزه مسلحانه با گروه طالبان و شبکه القاعده از سوي جامعه جهاني و حکومت افغانستان تلاش مي شود که با گروه حامي شبکه القاعده وارد گفتگو شود و آن ها در ساختار و چارچوب قدرت حکومتي بياورد. حداقل ترين مسئله اين است که جامعه جهاني و حکومت افغانستان در مبارزه با گروه طالبان به بن بست رسيده است. به عبارت ديگر، جامعه جهاني و حکومت افغانستان بعد از سال ها جنگ به اين باور رسيدند که خشونت مسلحانه منجر به شکست گروه طالبان نمي گردد. با اين حال، تلاش هاي صلح نيز تا اکنون نتيجه اي در پي نداشته است. در تازه ترين گزارش منتشر شده از سوي سيگار آمده است که گروه طالبان در حدود 30 درصد خاک افغانستان را کنترل مي کند. آن ها در گزارش خود آورده بود که از سال 2001 تا کنون گروه طالبان قادر به کنترل 30 خاک افغانستان نبوده است. اين براي اولين بار است که بعد از پانزده سال اين گروه قادر به کنترل 30 درصد خاک افغانستان مي شود.
جدا از اين مسئله، گزارش هاي منتشر شد که گروه طالبان در سال 2015 در صدد ايجاد حکومت موازي بوده است. کنترل مقطعي شهر کندز، حملات گسترده آن ها بر ولسوالي سنگين و در کل افزايش حملات در نقاط مختلف کشور بيانگر اين مسئله که آن ها نسبت به سال هاي پيش قدرتمندتر شده است و اکنون قادر است مزاحمت جدي براي حکومت و جامعه جهاني خلق کند. اين در حالي است که حکومت افغانستان تلاش مي ورزد تا با اين گروه به تفاهم برسد و آن ها را متقاعد سازد که دست از جنگ و خشونت بردارد. اينکه تلاش هاي حکومت افغانستان به کجا مي رسد بستگي به چند مسئله است که نگارنده در مقاله هاي متعدد در همين روزنامه به بررسي گرفته است.
وضعيت کنوني تا اندازه زياد ناشي از اشتباهات حکومت افغانستان و جامعه جهاني در سال هاي نخست مبارزه با تروريسم بر مي گردد. اولين و اساسي ترين اشتباه جامعه جهاني و گروه هاي شرکت کننده در کنفرانس بن آلمان دعوت نکردن گروه طالبان در اين نشست بود. در آن زمان اتفاق نظر اين بود که گروه طالبان دشمن مردم افغانستان و جامعه جهاني است. اين مسئله موجب شد که در پانزده سال گذشته مبارزه با تروريسم تا حد زيادي به مبارزه با گروه طالبان به عنوان حامي شبکه القاعده خلاصه شود. بعد از سال ها مبارزه ما اکنون به اشتباه خود پي برده ايم.
اشتباه ديگر نحوه برخورد حکومت افغانستان با گروه طالبان بود. در دوران حکومت حامد کرزي بيشترين سران گروه طالبان از زندان هاي افغانستان، پاکستان و زندان هاي تحت کنترل ايالات متحده آمريکا آزاد شد. اما آزادي آن ها هيچ سودي براي حکومت افغانستان در پي نداشت. نتيجه آزاد سازي زندانيان گروه طالبان تقويت شدن صفوف جنگ گروه طالبان شد. نتيجه آزاد سازي آن ها قرباني شدن بيشتر سربازان کشور شد. اين نتيجه ملموس و عيني آزاد سازي سران گروه طالبان از زندان ها بود. تضعيف روحيه سربازان کشور نتيجه ديگري بود که ضربه شديد بر پيکر اردو و پليس ملي کشور زد.
اشتباه ديگر اين بود که مبارزه با تروريسم تنها محدود به افغانستان شد. اين در حالي است که لانه ها و حاميان اصلي تروريسم در بيرون از افغانستان قرار داشت. پاکستان، کشور هاي عربي از حاميان جدي تروريسم بود. در زمان گروه طالبان نه شبکه تروريستي در کشمير فعاليت داشت. اکثر اعضاي اين گروه ها پاکستاني بود. جامعه جهاني اما، هيچ توجه به حاميان منطقه اي و بين المللي شبکه القاعده و ديگر گروه هاي تروريستي ننمود.‏ اکنون، اگر چه فعاليت شبکه القاعده کاهش يافته است اما بي توجهي جامعه جهاني به حاميان اصلي شبکه القاعده باعث شد که گروه هاي ديگر و خشن تر سر بر آورد و جاي شبکه القاعده را بگيرد. در واقع، کمک هاي حاميان منطقه اي و بين المللي شبکه القاعده جهت دهي شده است و اکنون گروه هاي تروريستي ديگر از کمک ها سود مي جويد. جامعه جهاني در حالي با گروه هاي دهشت افکن در افغانستان مبارزه مي کرد که گروه هاي زيادي تروريستي در پاکستان حملات را سازماندهي مي کرد.
بنابراين، ظهور گروه هاي دهشت افکن و تروريسم در منطقه محصول بي تفاوتي جامعه جهاني در برابر حاميان اصلي تروريسم در سطح منطقه و بين الملل بوده است. اما آنچه مربوط به افغانستان مي شود، دشمن انگاشتن گروه طالبان از سوي جامعه جهاني و گروه هاي شرکت کننده در کنفرانس بن آلمان بود. اين ها، از گروه طالبان نخواستند تا در نشست بن شرکت نموده و از خشونت دست بردارد. جدا از اين مسئله آزاد سازي زندانيان گروه طالبان و برخورد از موضع ضعف باعث شد که گروه طالبان روحيه بگيرد و قدرتمندتر شود.

دیدگاه شما