صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

ائتلاف های نوظهور و رعایت قاعده بازی سیاسی

-

ائتلاف های نوظهور و رعایت قاعده بازی سیاسی

در روزهاي اخير شکل گيري ائتلاف هاي سياسي رونق ديگر باره اي يافته است. تاکنون چندين جبهه و ائتلاف سياسي اعلام وجود نموده اند. نکته مهم اين است که شکل گيري اين ائتلاف ها اگر از يک سوي سبب تجمع و اجماع شماري از افراد بر محور خاصي گرديده است، در سوي ديگر بنابه دلايل عيني و ذهني ، ديدگاه ها و موضع گيري هاي منفي نيز شدت يافته است. اين منفي نگري ها و موضع گيري هاي ناموافق بگونه اي شديد و جدي مي نماياند که بر فضاي اجتماعي و سياسي کشور نيز اثر گذاشته و قابل حس مي باشد.

در جهت ارزيابي چنين رويکردي با تأمل لازم و بايسته مي توان گفت از نشانه هاي خامي ، غير عقلاني بودن ، سطحي نگري و مقطعي عمل كردن سياست در افغانستان يكي اينست كه سياست در اين سرزمين و حكومت فاقد پشتوانه فكري مي باشد. يعني اگر براي سياست دو وجه نظري و عملي قايل گرديم ؛ در افغانستان فقط به وجه عملي سياست ؛ و آنهم به وجه عملي بسيار سخيف و حقير آن توجه نشان داده مي شود. شايد به همين علت توسعه سياسي ، اجتماعي و اقتصادي كشور عقيم مانده است . صفحه به صفحه تاريخ اين ديار روايت هاي تلخ و جانسوزي از كشتار هاي وحشيانه ، جنگ هاي كور ، تنش هاي بي پايان و فتنه انگيزي هاي گسترده را بيان مي دارد. بر شمردن علل اين همه در نزد نخبگان و رهبران سياسي و اجتماعي يك امر بسيارعادي و تكراري گرديده است ؛ و شگفت است كه هرگز بر شمردن تكراري اين علت ها هرگز موجب ملال شان نمي گردد ؛ بالعكس در گفتار ها و عمل هاي تكراري نوعي از خود راضي بودن احساس مي شود. و شگفت تر از همه اينكه ريشه اين علت ها را هميشه بسوي ديگري اشاره مي نمايند. وقوع تمام حوادث دردناك و ناكامي هاي پيوسته و شكست هاي متواتر را همه در عوامل بيروني جستجو مي نمايند. در اين مورد هيچ استثنايي وجود ندارد. تمامي سياست مداران و رهبران سياسي و اجتماعي كشور متاسفانه به بيماري فرافگني مبتلا مي باشند . خود پيل تن و تهمتني مي پندارند كه از همه گزند ها در امان و مصئون مي باشند . چرا افغانستان دچارعقب ماندگي گرديده است ؟ بخاطر دخالت هاي استعمار! چرا مردم افغانستان دچار تنش و جنگ هاي برادر كشي گرديده است؟ علت آن در مداخله و دست اندازي هاي بيروني نهفته است ! چرا افغانها قادر نيستند كه وفاق و هم بستگي ملي دست يابند ؟ چون دست هاي مداخله گر بيروني نمي گذارند ! و....

هرچه عيب و نقص وجود دارد و هر مشكلي كه در اين كشور پديد آيد، سرنخ آن را بايد در بيرون از مرز ها جستجو نمود! اين بيماري فرافگني  حد اقل از دو منبع رواني سرچشمه مي گيرد: منبع نخست اينكه خود را از ناكامي ها و ناتواني ها و ضعف ها تبرئه سازيم . منبع دوم ابزار و وسيله اي براي سروري و حكمراني بر مردم مصيبت زده افغانستان در اختيار داشته باشيم!

چنانچه به اظهارات و سخنراني هاي رهبران حکومتي و سياسي کشور دقت نماييم در خواهيم يافت که آنان همواره کوشيده اند با برشماري چالش ها و  مشکلات در کشور علت و ريشه آن را بطرف ديگري پرتاب نمايند. آنان از مسئوليت هاي خود و کارنامه هاي خود در جهت زدودن اين چالش ها و رفع مشکلات هرگز سخني به ميان نمي آورند. بطور مثال شماري از سياست مداران کشور تلاش دارند علت خرابي ، عقب ماندگي و ناامني كشور را در وجود تفرقه اي ارتباط دهند كه به زعم آنان به شكل هاي مختلف و به بهانه هاي گوناگون از جمله زبان ، منطقه ، حزب ، قوم و ... تبارز يافته و افراد جامعه را بنام ها و اتهام هاي گوناگون از يكديگر دور ساخته و در نهايت آنان را رويا روي هم قرار داده دهند.

در نگاه اوليه چنين ادعاهايي شايد بسيار خوب و دل نشين به نظربرسند . ادعاهايي كه درد و مشكل اصلي اين خاك و مردم است. به راستي كه افغانستان در طول تاريخ خويش از بي اتفاقي ، تفرقه و جنگ هاي خانمانسوز داخلي بنام هاي مختلف و جبهه بندي هاي راست و دروغ اجتماعي آسيب ديده است. همين طور در پشت هر حادثه و فتنه اي بدون شك دست هاي بيروني را مي توان ديد . تحريكاتي كه افغان ها را نسبت به يكديگر بدبين و دشمن ساخته است.

اما اگر اندكي تأمل بكار برده شود و از سطح به عمق بنگريم در خواهيم يافت كه چنان ادعاهايي بدان سطح نمي تواند بيانگر واقعيت هاي جاري باشد. زيرا چنين اظهاراتي از ميان علت هاي چند لايه چالش هاي موجود افغانستان فقط به يك علت توجه مي نمايند و بر ساير علت ها و مسئوليت ها چشم بسته شده است. بطور نمونه همين موضوع تفرقه و ناتواني كشور در شرايط كنوني كه شکايت از آن بر زبان همه سياستگران کشور جاري مي باشد؛ آيا به راستي ريشه هاي ضعف و ناتواني كنوني نظام و حكومت افغانستان فقط در بيرون از مرز ها است ؟ آيا عوامل داخلي در اين چالش دخالت ندارند؟ نقش حكومت در اين ميان چه بوده است ؟ احزاب سياسي و گروه هاي اجتماعي چه موضعي در اين رابطه داشته اند؟ تا چه اندازه به ريشه و دلايل اين علت ها پرداخته شده است ؟ چقدر سعي گرديده كه از سطح به عمق قضايا نگريسته شود؟ كدام طرح ملي و همه جانبه پيش كش شده است كه كسي در آن سهم نگرفته باشد ؟ چه اقدام عملي كه منفعت ملي در آن نهفته باشد روي دست گرفته شده است كه كسي از آن حمايت ننموده و در آن فعالانه شريك نشده باشد ؟ چقدر به كاستي و نقدهاي داخلي توجه شده است ؟ در كجا مصلحت هاي ملي بر مصلحت هاي جناحي و شخصي و قومي ارجحيت داده شده است ؟ تا چه اندازه به ادعا هاي صورت گرفته از آغاز تحول جديد تاكنون صادقانه توجه شده و عمل گرديده است؟ آيا ديدگاه ها و موضع گيري هاي ارائه شده واقعا مبتني بر يك تفكر و حركت استراتژيك بوده يا تصميمات مقطعي و گذرا براي بدست آوردن موقعيت برتر مي باشد ؟ آيا اجماعي كه در كنفرانس هاي بين المللي و ملي راجع به تحکيم نظام سياسي و پيشرفت کشور بسوي ثبات و امنيت و سازندگي صورت گرفته است بصورت دقيق مورد اهتمام قرار گرفته است ؟ در طول اين چند سال کدام جريان و يا چهره سياسي سعي نورزيده است که رقيبش را با برچسب ها و اتهام هاي که هرگز ثابت نگرديد مورد تعرض قرار نداده است؟ و چه واقعيت هاي تلخي که بخاطر مصلحت هاي زودتر و محدود شخصي و گروهي و سمتي به زيان منافع عمومي چشم پوشي گرديد؟و.....

به نظر مي رسد كه وضعيت عمومي کشور هنگامي در مسير بهبودي قرار خواهد گرفت که در مرحله نخست همه کنشگران سياسي اعم از آناني که در جريان هاي سياسي و  ائتلاف هاي سياسي حضور دارند و يا در آنها مشارکت ندارند و بويژه تصميم گيرندگان عرصه سياست کشور بخود اجازه يک بازنگري و تجديدنظر بدهند. آنان صادقانه وجدان و مسئوليت ملي خويش را قاضي قرار داده و به ضعف ها و کاستي هاي خويش واقف و متعرف گردند. در مرحله بعدي با ايجاد و تقويت روحيه ملي ، هرکس سعي ورزد که مسئوليت خود را در برابر مسايل و آينده کشور و جامعه به شايستگي تشخيص داده و در پي اداي آن باشد. يعني اين که يک اجماع ملي بايد شکل گيرد. هم چنين مهم آنست که در اين راستا از اهرم تبليغاتي و ذهنيت سازي به هرشکل آن پرهيز گردد. در شرايط کنوني که کشور در يک مرحله حساس و تعيين کننده قرارگرفته است و تهديدهاي بي شمار از هر سوي نظام سياسي و ثبات جامعه را هدف قرار گرفته است؛ هم چنين مسئله انتخابات آتي مجلس نمايندگان و ايجاد کار شيوه هاي آن از هم اکنون مورد بحث مي باشد و از همه مهم بحث گفتگوهاي صلح با جديت و پيچيدگي سختي در جريان مي باشد، نياز است که جريان هاي سياسي و ائتلاف هاي سياسي با استفاده از آزادي فعاليت سياسي و اعلام موضع منافع ملي و اصول قانون اساسي را رعايت نموده و ديدگاه هاي خود را مدلل و شفاف براي شهروندان عرضه نمايند وديدگاه ها و مواضع طرف مقابل را نيز با معيارهاي تعريف شده مورد نقد قرار دهند. در اين صورت سرانجام ما به يک هدف و بستر مساعد ملي جهت سامان دادن و بهبود بخشيدن به وضعيت سياسي کشور دست خواهيم يافت.  

دیدگاه شما