صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

انتخاب مسیر لین برق 500 کیلوولت از مسیر سالنگ؛ تخنیک یا ...! (قسمت دوم)

-

انتخاب مسیر لین برق 500 کیلوولت از مسیر سالنگ؛ تخنیک یا ...! (قسمت دوم)

در پاسخ چراي فوق بايد گفت:   1) تراکم سه خط انتقال برق از يک مسير و اشتباه تخنيکي 

در حال حاضر برق خريداري شده از کشورهاي شمال افغانستان (آسياي ميانه) توسط يک خط دو مدارة 220 کيلوولت از مسير سالنگ به کابل مي‌رسد. زماني که بررسي‌ها براي اجراي پروژة کاسا1000 شروع شد، يک شرکت کانادايي بنام (SNC-Lavalin) که مسئول تهية طرح آن بود، در گزارش خود تأکيد کرده بود که امکان گذشتن خط انتقال برق «کاسا 1000» از مسير سالنگ وجود ندارد و بايد راه ديگري برايش جست‌وجو شود. با اين وجود و به اصرار وزارت انرژي و آب و شرکت برشنا، خط کاسا 1000 نيز قبلاً از مسير سالنگ انتخاب شده بود و تنها امسال با درک اشتباه عبور اين لين از مسير سالنگ، با يک سروي و مطالعه نه چندان دقيق توسط انجينران وزارت انرژي و آب و شرکت برشنا، تصميم گرفته شد که اين خط از کوه‌هاي صعب العبور هندوکش و خاواک پنجشير به سمت کابل و سپس به سمت پاکستان بگذرد. آينده روشن خواهد کرد که اين تصميم نيز خالي از مشکلات تخنيکي در زمان اجرا و بهره‌برداري نخواهد بود.

در اجراي سومين طرح خط انتقال برق 500 کيلوولت از پلخمري به کابل که در ماستر پلان از آن به خط برق «TUTAP» ياد شده است، بر خلاف نظر شرکت فشنر، شرکت برشنا اصرار بر انتقال اين خط از مسير سالنگ دارد. در حالي که اين شرکت همواره در خلاصة ماستر پلان و نيز در کل ماسترپلان برق تأکيد کرده است که براي افزايش توليد داخلي برق و نيز مسايل تخنيکي، مسير خط انتقال «توتاپ» از پلخمري به سمنگان و باميان تغيير داده شود و از آنجا به چوک ارغندي و سپس به کابل کشيده شود. اما اکنون شرکت برشنا برخلاف نظر تخنيکي شرکت فيشنر مصر است که اين خط را علاوه بر خط انتقال 220 کيلوولت فعلي از مسير سالنگ به کابل بگذراند.

2) در نظر گرفتن واقعيت‌ها

براي اينکه در طرح‌هاي کلان و ملي واقع بينانه برخورد کرد، توجه به نکات زير ضروري مي‌باشد. 

1- هم اکنون يک لين انتقال برق از کشورهاي آسياي مرکزي به کابل رسيده است (220kV AC) که برق مورد نياز بخش‌هاي شمالي افغانستان و هم‌چنين شهر کابل و جلال‌آباد را تأمين مي‌کند.

2- دو لين برق ديگر و با بودجه بانک انکشاف آسيايي و بانک جهاني قرار است که باز هم از افغانستان بگذرد و به زودي کار آن‌ها شروع شود.

الف) لين برق کاسا-يک هزار ( CASA -1000) که برق اضافه بر مصرف و توليد، کشورهاي قرقيزستان و تاجيکستان را از طريق افغانستان به پاکستان انتقال مي‌دهد و قرارداد آن نيز به امضا رسيده است.

ب) لين برق سوم 500 کيلو ولت  ( ( 500 kv HVAC – مشهور به لين توتاپ (TUTAP) - که برق کشورهاي ترکمنستان، ازبکستان و تاجيکستان را به افغانستان منتقل مي‌کند.

3- شرکت فيشنر (Fichtner) آلماني ماسترپلان بيست ساله – 2012 تا 2032- برق افغانستان را تهيه نموده است. بر اساس نتايج مطالعات انجام شده، اين شرکت معتقد است که  به دلايل  مهم تخنيکي و اقتصادي بهتر است که لين برق سوم – 500 کيلوولت- از دره سالنگ کشيده نشود بلکه از مسير آشپشته، باميان و کوتل حاجيگگ به سمت ارغندي عبور نمايد.

چنانکه در چکيده راپور  451 صفحه‌اي و هم چنين در بخش مربوط به باميان شرکت فيشنر به اين مطلب تصريح کرده است:

«براي انتقال بيشتر برق از مسير هندوکش پيشنهاد مي‌شود که از مسير باميان براي عبور لين انتقال 500 کيلوولت استفاده شود. استفاده از مسير باميان از مواجهه با فضاي تنگ و مشکلات ديگري که در گذرگاه سالنگ وجود دارند جلوگيري مي‌کند، و در عين حال امکان اتصال برق توليد شده از طريق نيروگاه‌هاي زغال سنگ که در امتداد مسير باميان ايجاد خواهند شد را ميسر مي‌سازد و ضمناً فراهم آوري انرژي به کابل و جنوب افغانستان را به واسطه استفاده از يک مسير جداگانه تضمين مي‌کند.

براي انکشاف در مرحله بعد پروژه توليد برق آبي کنر A و B و افزايش توليد کجکي از طريق پروسه بهينه سازي و همچنين نيروگاه‌هاي توليد انرژي از ذغال سنگ براي پروژه‌هاي استخراج معادن عينک و حاجيگک در امتداد مسير باميان پيشنهاد مي‌شود.

در حال حاضر کابل با کمبود برق مواجه است و دولت تأکيد دارد که افزايش فوري ظرفيت انتقال انرژي به سمت کابل و فراتر از آن به سمت جنوب در اولويت بالايي قرار دارد. طوري که يک تحقيق جداگانه در مورد قابليت انجام تخنيکي اين پروژه از مسير سالنگ نشان مي‌دهد، انتخاب گذرگاه سالنگ براي ساخت لين جديد انتقال برق به کابل ممکن است اين فايده را داشته باشد که مقدار ناچيزي در زمان ساخت لين کاهش بوجود آيد و به مقدار ناچيزي از هزينه‌هاي مربوط کاسته شود. اما از زاويه ديگر، ضررهاي قابل توجه‌اي را مي‌بايست مد نظر قرار داد.

الف- شبکه اتصال نيروگاه‌هاي زغال سنگ در امتداد مسير باميان و شبکه انتقال برق به منطقه باميان مستلزم ساخت يک لين ديگر خواهد بود که سرمايه گذاري‌هاي اضافي بسيار بالايي را مي‌طلبد که بايد آن را به مجموع سرمايه گذاري‌ها اضافه کرد. براساس پلان مربوط به پروژه CASA-1000، گذرگاه سالنگ مسير انتقال لين HVDC براي پروژه CASA-1000 نيز خواهد بود، و ساخت يک لين سوم در امتداد گذرگاه سالنگ اگر غيرممکن نباشد بسيار مشکل خواهد بود.

ب- ساخت تمام لين‌هاي انتقال برق به کابل در يک کريدور و مسير، خطر از دست دادن تمام انرژي برق به منطقه کابل و ساير شهرهاي جنوبي در اثر يک واقعه انفرادي را افزايش خواهد داد که نتايج نامطلوب بزرگي اقتصادي و اجتماعي در پي خواهد داشت.

ج- بايد متذکر شد که پيشنهاد ما (شرکت فيشنر) براي انتقال جديد انرژي برق از هندوکش مسير باميان مي‌باشد و هدف از آن اين است که از ضررها و هزينه‌هاي اضافي قابل توجه‌اي که ممکن است با انتخاب مسير سالنگ ايجاد شوند جلوگيري گردد.» (گزارش نهايي شرکت فيشنر، 2013، صفحه 18 و 19 بخش 8  و صفحات 168 و 169) 

4- اما شرکت برشنا بر خلاف ماستر پلان برق افغانستان، نظرات تخنيکي شرکت فيشنر را صرفاً به خاطر اقتصادي (مصرف و زمان کمتر) و بدون در نظرداشت مشکلات تخنيکي و ساير مسايل اجتماعي مسير سالنگ را انتخاب و ترجيح داده و مصر است.

5- علاوه بر اين در ماستر پلان فعلي انرژي برق، برخي از ولايات مثل ولايات غور، دايکندي و نورستان گنجانده نشده است که اين موضوع با «عدالت اجتماعي، انکشاف متوازن و ايجاد يک جامعه مرفه» که در ماده ششم قانون اساسي مطرح شده است، هم‌خواني نداشته و مورد قبول نيست و مي‌بايد در آن تجديد نظر بنيادي شود. 

3) دلايل تخنيکي کمپني فشنر براي انتخاب نکردن مسير سالنگ

اين شرکت براي عدم انتخاب مسير سالنگ شش دليل ذکر کرده است. (هرچند ممکن است برخي از آنها با جابجايي خط انتقال برق کاسا 1000 از مسير سالنگ به خاواک پنجشير فعلا کم‌رنگ شده باشد.)  

1. دره سالنگ تنگ است و جاي کافي براي سه لين برق وجود ندارد (پايه‌هاي لين برق کاسا حداقل 50 متر و لين برق توتاپ حداقل 100 متر عرض لازم دارد). به همين خاطر لازم است که قسمتي از لين برق از زير زمين گذشته و پايه‌هاي برق فعلي نيز بايد جا به جا شوند، که اين خود تأمين انرژي کابل را براي مدتي طولاني با مشکل روبرو خواهد کرد.

2. اگر تمام لين‌ها از سالنگ بيايد، خطر قطع برق و از دست دادن برق زياد مي‌شود. کافي است که يک پايه برق بيافتد تا برق قسمت جنوب هندوکش براي مدت طولاني قطع گردد. خطر برف کوچ و زلزله و يخ زدگي در سالنگ بسيار بالا است. (چنانکه در آخر زمستان سال پار يعني 1393 اين اتفاق افتاد).

3. کارهاي ساختماني مربوط به خط انتقال زياد است. قسمتي از لين بايد از زير زمين عبور کند که خود به خود باعث افزايش هزينه و طولاني شدن زمان مي‌شود.

4. درنهايت، انتقال سه لين برق از سالنگ، از نظر تخنيکي بسيار سخت و حتا غير ممکن است.

5. هم‌چنين قرار است که دو بند آب در دره سالنگ و غوربند براي انتقال و استفاده در کابل جديد (ده سبز)، ساخته شود، اين موضوع سبب اختلال بيشتر در شبکه و مسير انتقال برق از دره سالنگ خواهد شد.

6. به لحاظ قابليت اطمينان شبکه‌ي برق (grid reliability) و هم‌چنين مسايل امنيتي، عبور دادن هر سه لين برق فشار قوي شمال به جنوب افغانستان که از شريان‌هاي اصلي تامين کننده‌ي انرژي افغانستان و منطقه محسوب مي‌شوند، از يک مسير صحيح نمي‌باشد.  

دیدگاه شما