صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۹ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

ضرورت اتخاذ استراتژی بی طرفی در ارتباط با تنش میان ایران و عربستان

-

ضرورت اتخاذ استراتژی بی طرفی در ارتباط با تنش میان ایران و عربستان

تاريخ تحولات سياسي ايران و عربستان سعودي سراسر پر تنش و واگرايانه بوده است. حضور عرب ها در ايران در خاطره جمعي مردم ايران به شکل بد آن ياد مي شود. در طرف ديگر، انقلاب اسلامي ايران به اسلام گرايان کشور هاي عربي اميد تازه داد تا بتواند در برابر دولت هاي عربي بايستد و نظام اسلامي را برپا نمايد. اين مهم، بر روابط کشور هاي عربي و ايران تأثير گذاشت. بهار عربي مناسبات ايران و کشور هاي عربي را وارد فاز جديد ساخت. ايران تفسير دين‏گرايانه از بهار عربي نمود. بعد از آن جنگ هاي نيابتي ميان ايران و عربستان سعودي در کشور هاي همانند عراق، سوريه، ليبيا ، يمن و ... شروع شد. چندي پيش، عربستان شيخ نمر يک رهبر سرشناس مذهبي را اعدام کرد. واکنش ايران نسبت به آن تند بود. مردم در تهران و مشهد بر سفارت و کنسولگري عربستان حمله کردند و آن  را به آتش کشيدند. به دنبال آن عربستان روابط ديپلماتيک را با اين کشور قطع کرد. بحرين و برخي ديگر کشور هاي عربي نيز واکنش مشابه انجام دادند. خراب شدن روابط ايران و عربستان چه تأثيري بر اوضاع کشور و کشور هاي منطقه دارد؟ آيا تنش ها و مناقشات در درون کشور هاي ضعيف افزايش مي يابد؟ ما چه واکنشي از خود بروز دهيم؟ در نوشتار کنوني سعي مي کنم اين سوال ها پاسخ گويم.

اول؛ ايران و عربستان در چندين دهه گذشته براي کنترل و نفوذ بيشتر در منطقه با هم رقابت نموده است. رقابت اين دو کشور در مواردي خشونت آميز بوده است. وضعيت که در عراق، سوريه، ليبيا  و يمن حاکم است ناشي از رقابت اين دو کشور است. به واقع امر، جنگ در کشور هاي اسلام جنگ نيابتي ميان ايران و عربستان است. اين رقابت هر چه باشد، تأثيري مخرب بر اوضاع جهان اسلام داشته است. بنيادگرايي و رشد اسلام سياسي و افزايش خشونت در کشور هاي اسلامي بستگي تام و تمام با رقابت و جنگ نيابتي اين دو کشور با همديگر دارند. قطع روابط ديپلماتيک ميان اين دو کشور منجر به افزايش خشونت در کشور هاي ضعيف منطقه همانند عراق، سوريه، ليبيا ، يمن، افغانستان و تا حدودي لبنان مي شود. شايد دامنه آن فراگيرتر گردد و دامن تمام کشور هاي جهان اسلام را بگيرد. به هر صورت، نتيجه مخاصمه ميان ايران و عربستان افزايش خشونت در منطقه است. اين مسئله صرف به خاطر گسترش سطح نفوذ در کشور هاي اسلامي صورت مي گيرد.

دوم؛ جدا از مسئله قدرت انرژي مهمترين مسئله ميان دو کشور است. در واقع امر، بخش از دليل نفوذ ايران و عربستان سعودي در ديگر کشور هاي اسلامي به خاطر کنترل بر توليد انرژي است. عربستان سعودي در مواردي از نفت به عنوان يک ابزار فشار بر ايران استفاده نموده است. به خصوص در زمانه اي که ايران تحت تحريم جامعه جهاني قرار داشت. افزايش توليد نفت منجر به کاهش قيمت آن در بازار جهاني مي شد و اين ضربه سنگين بر اقتصاد ايران وارد مي کرد. گسترش نفوذ به خاطر اين مسئله نيز است که افزايش توليد نفت در عربستان را از طريق کاهش توليد نفت در کشور هاي نفت خيز کنترل نمايد. از اين جنگ، يکي از فاکتور ها و عناصر مهم و تأثير گذار در روابط ميان دو کشور مسئله انرژي است. انرژي به عنوان يک عنصر واگرايانه در روابط دو کشور عمل نموده است.

سوم؛ روابط خصمانه اين دو کشور دامن ما را نيز گرفته بود/است. در دوران امارت اسلامي طالبان عربستان سعودي يکي از حمايت گران جدي امارت اسلامي بود. گروه طالبان بيشترين کمک مالي را از عربستان سعودي دريافت مي کرد. ايران کمک هاي عربستان سعودي به گروه طالبان را به مثابه ايجاد ناامني در ايران از سوي عربستان درک مي کرد. به همين خاطر، ايران در جبهه مقابل گروه طالبان کمک مي فرستاد. اگر در يک طرف عربستان و پاکستان از گروه طالبان حمايت مي کرد در طرف ديگر، ايران، هند، روسيه، کشور هاي آسيايي ميانه از اتحاد شمال حمايت و پشتيباني مي کرد. در واقع، جنگ هاي داخلي در افغانستان به خصوص جنگ ها ميان اتحاد شمال و گروه طالبان تا اندازه زياد جنگ نيابتي کشور هاي داراي منافع متضاد در افغانستان بوده است. بدون شک، مهمترين اين کشور ها ايران و عربستان بود. بنابراين، ما در گذشته قرباني روابط خصمانه اين دو کشور بوده ايم. بدون شک، گروه طالبان بدون حمايت مالي عربستان و حمايت لوجستيکي و تخنيکي کشورهاي مشخص قادر به تصرف بيش از 90 در صد خاک افغانستان در مدت زمان کوتاه نمي شد. با اين حال، گذشته تاريخي نشان مي دهد که وارد شدن در درگيري ايران و عربستان هيچ سودي جز ويراني و تباهي و بربادي براي ما نداشته است.

چهارم؛ با توجه به اينکه ما در يک دوره تاريخي قرباني هاي زيادي به خاطر مناسبات و روابط خصمانه ايران و عربستان پرداخته ايم اکنون لازم است که از گذشته درس عبرت بگيرم. در شرايط کنوني با توجه به مشکلات و چالش هاي دروني ما بايد از تنش و جنگ مستقيم و غير مستقيم اين دو کشور بدور باشيم. عقلاني ترين واکنش و رفتار در برابر روابط و مناسبات ايران و عربستان سکوت است. با اين حال، اين مسئله را بايد در نظر داشته باشيم که خشونت در ميان کشور هاي اسلامي افزايش مي يابد. ما بايد کاري کنيم که نه درگير مناسبات اين دو کشور گرديم و نه متحمل جنگ نيابتي اين دو کشور در افغانستان باشيم. در وضعيت کنوني بهتر است سکوت نمايم و نظاره گر چشم انداز روابط اين دو کشور باشيم ولي در آينده ضرور است که در روابط خود ميان ايران و عربستان بالانس ايجاد نمايم. به ديگر سخن، ما در روابط خود نبايد جانب ايران و يا عربستان را بگيريم. بلکه سياست را اتخاذ نمايم که هيچ يک از دو کشور احساس نکند که ما طرفدار يکي از جناح ها مي باشيم. به عبارت ساده تر، بي طرفي در وضعيت کنوني مناسب ترين استراتژي براي افغانستان مي باشد.

ما اصلي ترين قرباني بنيادگرايي و اسلام سياسي در جهان اسلام مي باشيم. بنيادگرايي و اسلام سياسي که به خاطر روابط خصمانه ايران و عربستان در اشکال مختلف بروز نموده است. اکنون با درک اين مسئله نيازمند آنيم که خود را از وضعيت قرباني مدام بکشانيم. اين مهم در تنها با اتخاذ سياست عقلاني و مبتني بر نيازمندي هاي دروني کشور ممکن است. کاهش سطح خشونت يکي از ضروريات جامعه ماست. بنابراين، بي طرفي استراتژي مناسب براي کاهش خشونت است. با اين حال، ما نيازمند اتخاذ تدابير ديگري نيز مي باشيم تا از جنگ نيابتي اين دو کشور در افغانستان جلوگيري کنيم.

فراموش نکنيم که مناسبات اين دو کشور صف بندي ها را در سطح منطقه تغيير مي دهد. عربستان و پاکستان روابط نيک و حسنه دارد. اين مهم ممکن است منجر به نزديکي ايران و هند گردد. با صف آرايي ها و قطب بندي ها تأثيري بسزايي بر اوضاع و احوال افغانستان دارد. از اين جهت، اتخاذ تدابير براي جلوگيري از جنگ نيابتي اين دو کشور يک امر ضروري و جدي به نظر مي رسد.  

دیدگاه شما