صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۴ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

سردرگمی ما در راه دست یابی به صلح پایدار

-

سردرگمی ما در راه دست یابی به صلح پایدار

در هفته گذشته رئيس جمهور به اسلام آباد رفت و در نشست قلب آسيا سخنراني کرد. گروه طالبان بر ميدان هوايي قندهار حمله کرد. رحمت الله نبيل، رئيس امنيت ملي افغانستان استعفا داد. اين سه مهمترين رويداد هفته پيش گذشته بود که با هميدگر پيوند نيز دارد. زماني که رئيس جمهور به اسلام آباد رفت و آنجا سخنراني کرد، رحمت الله نبيل در استاتوس فس بوکي از سازمان استخبارات نظامي پاکستان به شدت انتقاد کرد و گفت که آن ها عامل بي ثباتي در افغانستان است. آن ها در عين حالي که با مقامات کابل به گفتگو مي نشيند از جانب ديگر از کامپيوتر هاي خود مسئوليت حمله را به گروه طالبان نسبت مي دهد. بعدا، نبيل استعفا داد و استعفاي او از جانب رئيس جمهور پذيرفته شد.

اول؛ باري رئيس جمهور گفته بود: به هر قيمتي صلح را در افغانستان مي آورم. از اين منظر کناره گيري نبيل قيمت صلح است که از جانب رئيس جمهور امضا شد. مسئله صلح و نقش پاکستان در روند گفتگوي هاي صلح قصه داراز دارد. در ماه هاي اخير در گفتگو هاي که ميان مقامات کابل و اسلام آباد صورت گرفته بود گفته مي شود که يکي از خواست هاي مقامات اسلام آباد اين بود که رحمت الله نبيل بايد از سمت خود کنار برود. اين يکي از پيش شرط هاي مهم اسلام آباد براي سهم گرفتن و آوردن گروه طالبان در پاي ميز مذاکره بود. پاکستان به اين خاطر خواهان برکناره گيري نبيل بود که او برهم زننده بازي امنيتي پاکستان در افغانستان بود. نبيل به خاطر تجربه طولاني در امنيت ملي تا حدودي قادر به پيش بيني حرکت هاي سازمان استخبارات نظامي پاکستان در کشور بود. او هزينه و سازماندهي خيلي از برنامه هاي گروه طالبان و سازمان استخبارات نظامي پاکستان را بر هم مي زد. اين براي پاکستاني ها غير قابل تحمل بود. در عين حال، نبيل از جمله کساني بود که بازي مشابه بازي پاکستان در افغانستان را در پاکستان دنبال مي کرد و اين مسئله کابوس وحشتناک براي مقامات اسلام آباد بود. با اين حال، نبيل بخش از قيمت صلح بود که پرداخته شد. اينکه پاکستان در مقابل چه کاري در راستاي صلح انجام خواهد داد، گذشت زمان معلوم خواهد کرد.

دوم؛ حلقات در بيرون از حکومت رويکرد هاي راديکال و ويرانگر نسبت به پاکستان دارد. به عنوان مثال؛ حامد کرزي رئيس جمهور پيشين کشور وزيرستان را بخش از خاک افغانستان مي داند. به عبارت ديگر، او خواهان يک سوم خاک پاکستان است. اين رويکرد ها منجر مي شود که ما هيچ گاه به صلح دست نيابيم. صلح به عنوان يک آرمان باقي بماند. ادعاي يک سوم خاک پاکستان به عنوان زير سوال بردن وجود و هستي پاکستان است. چگونه انتظار داشته باشيم که پاکستان از گروه هاي دهشت افکن و تروريست حمايت نکند. ممکن گفته شود که ديدگاه حامد کرزي، رئيس جمهور پيشين کشور اکنون ديدگاه حکومت نيست اما فراموش نکنيم که حامد کرزي بيش از اشرف غني رئيس جمهور برحال کشور در چارچوب حکومت نفوذ دارد. از اين جهت، پاکستاني ها اظهارات حامد کرزي را جدي مي گيرد. بنابراين، با وجود چنين رويکرد هاي نسبت به پاکستان ما هيچ گاه قادر به حل منازعه در کشور نخواهيم بود. پاکستان همچنان از گروه هاي دهشت افکن و مخالف مسلح دولت حمايت خواهد کرد.

سوم؛ امروزه بر همه روشن شده است که ميان گروه طالبان و حکومت پاکستان ارتباط وجود دارد. اين مسئله به يک امر عادي تبديل شده است و شايد مقامات پاکستاني هم اين مسئله را انکار نکند. پاکستان گروه طالبان را حمايت، تمويل و تجهيز مي کند. اما ما هيچ گاه از خود نپرسيده‏ايم که چرا پاکستان به دنبال يک حکومت ضعيف و يا حکومت دست نشانده خود در کابل است. اين سوال يا براي ما اهميت نداشته است و يا اينکه به خاطر رويکرد هاي غير معقول هيچ گاه به خود اجازه نداده ايم که به اين مسئله به صورت جدي بيانديشم. واقعيت اين است که يکي از مهمترين و اساسي ترين دليل حمايت پاکستان از گروه طالبان و ناامن سازي افغانستان همين مسئله ادعاي خاک پاکستان از جانب حکومت کابل مي باشد. بنابراين، تا زماني که ما ادعاي يک سوم خاک پاکستان را نمايم آن ها از هر ابزار ممکن براي ناامن سازي افغانستان و تضعيف حکومت استفاده مي کند. بنابراين، من بار ها گفته ام که گفتگوي حکومت با گروه طالبان هيچ گاه سودمند نيست. بايد گفتگو ميان کابل و اسلام آباد و دهلي نو صورت گيرد و مشکلات ميان اين سه کشور به شکل بنيادي و اساسي آن حل گردد. زيرا، ريشه وجودي گروه طالبان نيز به مشکلات اين سه کشور بر مي گردد.

چهارم؛ ما اکنون در يک سردرگمي کامل به سر مي بريم. پروسه صلح را به پيش مي بريم و کساني را که به پروسه صلح مي پيوندد کمک مي کنيم. آن ها با کمک حکومت به شکل قوي تر به ميدان جنگ باز مي گردد و با کمک خود حکومت مردم و سربازان کشور را مي کشد. اينکه يک قومندان گروه طالبان براي چندمين بار به پروسه صلح بپيوندد و دوباره به ميدان جنگ برود، نشان بي برنامگي و سردرگمي ماست. در چنين وضعيتي ما هر قدر قيمت دست يابي به صلح را بپردازيم، به صلح دست نخواهيم يافت.

حکومت بجاي دنبال کردن پروسه صلح بهتر است دو برنامه را به صورت جدي دنبال نمايد. اول؛ گفتگوي صلح را تبديل به گفتگوي کابل-اسلام آباد و در نهايت کابل-اسلام آباد و دهلي نو نمايد. اين سه کشور بايد مشکلات خود را از مجراي گفتگو حل نمايد. تا زماني که مسئله خط مرزي و مشکلات هند و پاکستان حل نگردد، گروه طالبان همچنان به عنوان ابزار براي تحقق منافع پاکستان در افغانستان وجود خواهد داشت. دوم؛ واقعيت سخت و دردناک اين است که کشور هاي همسايه از شهروندان کشور براي دست يابي به منافع خود استفاده مي نمايد. بنابراين، از مجراي گسترش معارف و تحصيلات آگاهي مردم خود را بالا ببريم و حس وطن دوستي و ناسيوناليسم ملي را در ميان شهروندان تقويت نمايم. تا شهروندان کشور ابزاري دست کشور هاي همسايه قرار نگيرد و براي ويراني و بربادي کشور خود کمر نبندد.

در پايان اين نوشتار يک بار ديگر تأکيد مي کنم که گفتگو با گروه طالبان و هر گروه ديگر هيچ سودي براي حکومت و مردم افغانستان ندارد. تا زماني که مشکلات ميان کابل و اسلام و دهلي نو حل نگردد ما به صلح دست نخواهيم يافت. راهي را که چندين سال پيش انتخاب کرده‏ايم و ما را به صلح رسانده است بعد از اين نيز نخواهد رساند و صلح به عنوان آرمان در ذهن ما باقي خواهد ماند. بهتر آن است که با جان و مال شهروندان خود بازي نکنيم و براي دست يافتن به صلح پايدار انگاره هاي ذهني خود را کنار بگذاريم و حل مشکلات مرزي با پاکستان را خيانت ملي نپنداريم. ثبات سياسي، رشد اقتصادي تنها با حل مشکلات ميان کابل-اسلام آباد و دهلي نو ممکن مي گردد.  

دیدگاه شما