صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۴ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

نگاهی به آینده نظام سیاسی و مسئولیت های نخبگان سیاسی و شهروندان

-

نگاهی به آینده نظام سیاسی و مسئولیت های نخبگان سیاسی و شهروندان

بر اساس نظام هاي دموکراتيک، رابطه ميان شهروندان و دولت دو طرفه است. به عبارت ديگر، اگر در يک طرف دولت در قبال شهروندان مسئول و داراي وظايف مي باشد در طرف ديگر، شهروندان قرار دارد که آن ها نيز داراي يکسري وجايب و وظايف در برابر دولت است. قانون اساسي ما نيز به روشني وظايف و صلاحيت ها و مسئوليت هاي دولت در برابر شهروندان و بالعکس را به صورت روشن و صريح بيان داشته است. با توجه به گسترش اعتراض ها نسبت به نخبگان سياسي در رأس قدرت بررسي رابطه شهروندان و دولت ضروري است. چرا اعتراض ها نسبت به دولت و به صورت مشخص نسبت به نخبگان در رأس قدرت افزايش يافته است؟ آيا دولت و نخبگان سياسي نسبت به مسئوليت ها و وظايف خود بي توجه است؟ گزينه هاي ممکن در برابر شهروندان چيست؟

با روي کار آمدن حکومت وحدت ملي شهروندان کشور نسبت به آينده خوشبين شدند. با اين حال، خوشبيني شهروندان چندان دوام نياورد و اين خوشبيني به نااميدي و يأس داد. مردم انتظار داشت که رئيس جهمور و رئيس اجرائيه وعده هاي که به مردم داده بودند، صادق است و براي تحقق آن ها کار مي کند. زد و بند ميان اين دو کانديد بر سر تقسيم قدرت سياسي باعث شد که فرصت زيادي هدر برود و اين دو به جاي مهر و محبت نفرت و کين در دل هاي مردم بکارد. اگر از آغاز به کار حکومت وحدت ملي تا کنون به رفتار شهروندان نگاه کنيم برخورد تند و زننده نسبت به اشرف غني و عبدالله عبدالله سير صعودي داشته است. اگر در فرداي تشکيل حکومت وحدت ملي طرفداران هر دو تيم اصلاحات و همگرايي و تحول و تداوم لب فروبسته بود و چشم اميدي داشت تا کاري از طريق اين دو به دست آورد امروزه ديگر اميدي همه طرفداران قطع شده است و همه نسبت به کارکرد رئيس جمهور و رئيس اجرائيه بدبين است. اما آنچه نگران کننده است اين مسئله است که گسترش سطح اعتراضات ممکن منجر به سقوط حکومت گردد. در آن شرايط، آيا ما گزينه بديل براي حکومت کنوني داريم.

يکي از دلايل نگراني از آينده نظام سياسي همين مسئله است. در يک طرف حکومتي قرار دارد که قادر به انجام وظايف و مسئوليت هاي خود نيست و نخبگان سياسي نيز نسبت به مردم و منافع ملي بي توجه است. نخبگان سياسي نه تنها با مردم همسو نيست بلکه در مواقع زياد در برابر مردم قرار مي گيرد و خواست هاي برحق آن ها را در نظر نمي گيرد. در طرف ديگر، نخبگان قرار دارد که به دنبال فرصت است تا حکومت سقوط کند و آن ها قدرت سياسي را ميان خود تقسيم کند. در واقع، نخبگان بيرون از قدرت هيچ تفاوت با نخبگان در درون قدرت ندارد. همه شان در فکر منافع شخصي و قومي خود است.

اشتباه است اگر بپنداريم که ما با عبور حکومت کنوني مي توانيم انتخابات برگزار نمايم و حکومت جديد تشکيل بدهيم. انتخابات قبلي نشان داد که انتخابات منجر به ثبات و تأمين امنيت نمي شود. بلکه انتخابات باعث تنش ميان نخبگان و فعال شدن شکاف هاي اجتماعي مي شود. از اين جهت، با برگزاري انتخابات ممکن نيست که بتوانيم حکومت جديد تشکيل دهيم. جدا از اين مسئله برگزاري انتخابات نياز به بودجه هنگفت دارد. دولت قادر به پرداخت بودجه برگزاري انتخابات ندارد. جامعه جهاني نيز کمک به برگذاري انتخابات را مشروط به آوردن اصلاحات نموده است. از اين جهت، برگذاري انتخابات عملا غير ممکن است.

سقوط حکومت ما را يکبار ديگر به دام هرج و مرج و آشفتگي اجتماعي و بي نظمي سياسي مي اندازد. از آنجايي که اکثر مردم مسلح شده اند احتمال درگيري ميان گروه هاي اجتماعي نيز بالا رفته است. بنابراين، بعيد مي دانم که در فرداي سقوط حکومت سازمان و گروهي بتواند وضعيت را مديريت نمايد. اساسا خلاء قدرت مهمترين و اساسي ترين عامل منازعه و کشمکش براي گرفتن قدرت و تشکيل حکومت ميان گروه هاي مختلف است. فراموش نکنيم کساني که در دهه 1990 با همديگر جنگيدند، خيلي هاي شان تا هنوز زنده اند و امروز همان ها دوباره به ميدان خواهد آمد. بنابراين، ما بايد ميان وضعيت کنوني و منازعه و جنگ انتخاب کنيم.

به باور نگارنده تنها گزينه ممکن که فراروي مردم قرار دارد، حفظ حکومت کنوني است. در وضعيت کنوني يکي از وظايف و مسئوليت هاي شهروندان اين است که از حکومت حمايت نمايد و نگذارد که پايه هاي لرزان آن فروغلتد. با اين حال، اشتباه است اگر بپنداريم که تنها مسئوليت شهروندان کشور است که از حکومت حمايت نمايد. نخبگان سياسي اما، بيش از شهروندان کشور مسئوليت دارد تا وظايف و مسئوليت هاي خود را به درستي و در چارچوب قانون انجام دهد و نگذارد که وضعيت آشفته تر از اين شود. نخبگان سياسي به صورت شديد نيازمند ترميم روابط خود با مردم است. آن ها بيش از همه نيازمند شنيدن صدا و حرف و سخن مردم است. سخت و دشوار است که ميليون ها شهروند کشور را متقاعد کرد که از حکومت حمايت نمايد. اما عقلاني آن است که نخبگان سياسي در وضعيت کنوني سياست و راهي را در پيش بگيرد که موجب جلب رضايت مردم گردد.

اکنون نخبگان سياسي رفتاري را در پيش مي گيرد و سياست را پيشه خود مي سازد که مردم مخالف آن است. بازگشت مهاجرين يکي از موارد است که سروصداي زيادي را برانگيخت. برخورد توهين آميز به تظاهرات کنندگان و بي توجهي به خواست هاي برحق از نمونه ها و موارد ديگر بود که موجب خشم ميليون ها شهروندان اين کشور است. دور شدن از مردم خود نبخگان سياسي مقصر است. برانگيختن خشم مردم نتيجه مستقيم سياست ها و برنامه هاي نخبگان سياسي است. اکنون عاقلانه آن است که نخبگان سياسي رفتار و سياست خود را تغيير دهد و به مردم نزديک گردد. اگر چه شهروندان کشور در قبال حکومت مسئوليت هاي دارد اما در شرايط کنوني متقاعد کردن ميليون ها انسان کار سخت و غير ممکن است. از اين جهت، تنها راه اين است که نخبگان سياسي وضعيت را درک نموده و متناسب به وضعيت و افکار عمومي سياست ها و برنامه هاي را روي دست بگيرد.

بنابراين، تنها راه ممکن فراروي شهروندان کشور حمايت از حکومت کنوني است. سقوط حکومت موجب قرباني شدن خود مردم مي شود. با اين حال، اين تنها مردم نيست که از سقوط حکومت متضرر مي شود. نخبگان سياسي بيش از همه ضرر خواهد کرد. اگر راضي کردن ميليون ها شهروند کشور در حمايت از حکومت سخت و دشوار است. تغيير در رفتار نخبگان و سياست حکومت کار آنچنان دشوار نيست. از اين جهت، رئيس جمهور، رئيس اجرائيه و ديگر نخبگان سياسي بايد خود را به مردم نزديک نمايد و برنامه هاي را روي دست بگيرد که نتيجه ملموس و عيني روي دسترخوان شب و روز مردم داشته باشد. اين گونه مردم دوباره از حکومت حمايت خواهد کرد.

دیدگاه شما