صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۷ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

ضرورت گفتگو میان افغانستان و پاکستان به جای مصالحه با طالبان

-

ضرورت گفتگو میان افغانستان و پاکستان به جای مصالحه با طالبان

فرانسه رفته است. رئيس جمهور غني در اين کنفرانس سخنراني خواهد کرد. در حاشيه کنفرانس رئيس جمهور با رؤساي جمهور برخي از کشور ها از جمله با نواز شريف، نخست وزير پاکستان ديدار خواهد کرد. قبل از اين در رسانه هاي فرانسوي آمده بود که رؤساي جمهور افغانستان، پاکستان و بريتانيا نشست سه جانبه خواهد داشت. با اين حال، تا هنوز معلوم نيست که نخست بريتانيا در اين نشست شرکت خواهد داشت يا خير. با اين حال، ديدار رئيس جمهور غني و نواز شريف را رسانه هاي افغاني و پاکستاني تأييد نموده است. نگاهي به گذشته روابط ميان افغانستان و پاکستان و مسئله بازگشايي دفتر قطر و به بن بست رسيدن گفتگو هاي صلح نشان مي دهد که اولويت اساسي و جدي نواز شريف در ديدار با رئيس جمهور غني متقاعد کردن طرف افغاني خود به منظور آغاز دوباره گفتگو هاي صلح به ميانجي پاکستان است. رئيس جمهور غني اما، يکبار ديگر بر تکرار خواهد کرد که گروه هاي مخالف مسلح دولت در قلمرو حاکميت حکومت پاکستان آموزش و تجهيز مي شود و پاکستان بايد با افغانستان صادق باشد. اگر اولويت دو طرف را گفتگوي صلح با ميانجي گري پاکستان در نظر بگيريم، چند نکته در ارتباط با اين مسئله براي دو طرف حائز اهميت است.

اولويت اساسي و جدي رئيس جمهور غني ممکن موارد مختلف باشد. همان طور که در بالا ذکر کردم ممکن گفتگوي صلح و انتقاد از پاکستان مبني بر صادق نبودن با مردم و حکومت افغانستان باشد. باور من اما اين است که مهمترين و اساسي ترين مسئله در ديدار با نواز شريف گفتگوي حکومت افغانستان با حکومت پاکستان است. اگر به باور مقامات بلند پايه کابل، حکومت پاکستان، شورشيان و مخالفان مسلح حکومت افغانستان را پناه داده‏اند و آن ها را تمويل و تجهيز و آموزش مي دهد قبل از همه لازم است که چرايي آن براي ما روشن گردد. به عبارت ديگر، بايد از مقامات بلند پايه پاکستان بپرسيم که چرا به جاي همکاري با حکومت کابل بيشتر تمايل به حمايت از شورشيان مسلح دارند. چرا از شکل گيري حکومت با ثبات و قدرتمند در کابل هراس داريد. اين بنيادي ترين و اساسي سوال ها و مسئله است که دو طرف بايد گفتگو نمايد. اگر پاکستاني ها هراس دارند که هندي ها دشمن ديرينه پاکستان با گسترش نفوذ خود در کابل پاکستان را محاصره مي کند، مقامات کابل بايد آن ها را متقاعد سازد که ما هيچ گاه به هيچ کشوري اجازه چنين کاري را نخواهيم داد. بهبود روابط با پاکستان حتي اگر منجر به بسته شدن قنسولگري هند در قندهار و جلال آباد شود، به سود افغانستان است. از اين جهت، بايد اولين گفتگو ميان دو طرف براي جلب اعتماد صورت گيرد. برداشته شدن مشکلات ميان کابل و اسلام آباد منجر به منحل شدن گروه هاي شورشي نيز مي شود.

اين گفتگو ضرورت جدي براي کشور هاي منطقه است. در حال حاضر، پاکستان به خاطر ناامني و بي ثباتي در افغانستان نمي تواند پروژه هاي کلان اقتصادي و تجاري خود را به راحتي به پيش ببرد. بندر گوادر يکي از موارد است. چين از سرمايه گذاران اصلي اين پروژه است اما چين به اميد شکل گيري ثبات و امنيت در افغانستان با پاکستان وارد اين معامله شده است. در صورت که چين به اين نتيجه برسد که ثبات در افغانستان امر غير ممکن است و پاکستان در بي ثباتي افغانستان دست دارد، بدون شک تغييري در مناسبات آن ها با پاکستان رونما خواهد شد. پاکستان از جمله کشور هاي است که نياز شديد به منابع انرژي همانند گاز و برق دارد. صنعت پاکستان به خاطر کمبود برق و گاز با رکود مواجه است. افغانستان تنها مسير انتقال گاز و برق از آسيايي ميانه به پاکستان است. براي اين مهم لازم است که افغانستان از وجود شورشيان پاک گردد تا اين گروه ها مانع انتقال منابع طبيعي آسيايي ميانه به پاکستان نگردد. پاکستان به اين منابع براي رشد اقتصادي نياز دارد. زيرا، اين کشور نسبت به دشمن ديرينه خود يعني هند به لحاظ اقتصادي عقب مانده است. به همين منظور، پاکستان ضرورت جدي به منابع طبيعي براي رشد اقتصادي خود دارد.

دقيقا همين دو مسئله پاکستان را تمايل به گفتگو و همکاري با حکومت کابل مي کند. در طرف ديگر، حکومت کابل با تأکيد بر همين موارد ضرورت گفتگوي دو طرفه و حل مشکلات ميان دو طرف را به جانب پاکستاني خود گوشزد نمايد.

گفتگو ميان دو طرف اما، با مشکلات نيز مواجه است. در جانب پاکستان سازمان هاي استخباراتي تصميم گيرنده اصلي است. ذهنيت آن ها مبتني بر اين پيش فرض است که دشمن اصلي ما هند است. افغانستان در اين ميان بايد عقبه استراتژي ما باشد. يعني بايد حکومت در کابل شکل گيرد که اين حکومت در فرداي تنش و منازعه ميان هند و پاکستان از جانب پاکستاني ها حمايت کند تا هند از جانب افغانستان قادر به انحصار پاکستان نباشد. اين ذهنيت موجب شده است که پاکستاني ها هميشه در صدد تضعيف حکومت کابل باشد و کساني را حمايت نمايد که نسبتا چشم و گوشي به مقامات پاکستان دارد. در جانب افغانستان اما، وضعيت تا حدودي متفاوت است. برخي حلقات تا هنوز ادعاي پشتونستان را دارد. اين حلقات خط ديورند را قبول ندارد. دقيقا همين مسئله باعث شده است که نزديکي کابل به اسلام آباد موجب خشم و هياهوي حلقاتي در کابل مي شود و با فشارها بر مقامات موجب به هم زدن مناسبات کابل-اسلام آباد مي شود.

واقعيت اما اين است که هم ذهنيت مقامات نظامي و سياسي پاکستان در مورد افغانستان اشتباه است و هم ادعاي حلقاتي در کابل عقلاني نيست. پاکستاني ها بايد به اين درک رسيده باشد که شکل گيري امارت اسلامي هيچ تغييري در مناسبات پاکستان و هند به وجود نياورد و در عين حال، امارت اسلامي طالبان قادر نشد مناسبات منطقي و عقلاني ميان خود و شهروندان کشور و ميان خود و دنيايي خارج از خود برقرار نمايد. از اين جهت، به زودي شکست خورد. بنابراين، فکر بازگشت دوباره گروه طالبان و يا هر گروه شورشي ديگر و تصرف کابل يک امر خيالي است و دور از واقعيت هاي کنوني جامعه افغانستان است. در طرف ديگر، حلقات خواهان پشتونستان بايد بپذيرد که براساس حقوق بين الملل ادعاي شان بي بنياد و بي اساس است. زيرا، ما با ايجاد قنسولگري در پشتونستاني که ما ادعايش را داريم، در واقع براي سال هاي متمادي آن را پذيرفته ايم. بنابراين، اکنون نمي توانيم ادعاي آن نمايم. قبل از همه چيز دو طرف نياز شديد به رفع اين مشکلات دارد. نه پاکستان مي تواند يکبار ديگر گروه طالبان و يا هر گروه ديگر را بر سر قدرت بياورد تا پاکستان را نسبت به هند ترجيح دهد و نه پشتونستان خواهان قادر به گرفتن نصف از خاک پاکستان است. ذهنيت هاي مقامات پاکستان و ادعاي حلقات در کابل امري است که سال ها براي ميليون ها انسان درد و رنج به ارمغان آورده است.  

دیدگاه شما