صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۳۱ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

نگاهی به زمینه ها و زیربنای گفتگوی های صلح در افغانستان

-

نگاهی به زمینه ها و زیربنای گفتگوی های صلح در افغانستان

راحيل شريف، رئيس ارتش پاکستان در آمريکا به سر مي برد. براساس گزارش ها، راحيل شريف با هيئت همراه خود با مقامات بلند پايه آمريکا ديدار نموده است و در مورد پروسه صلح در افغانستان و همکاري پاکستان در اين روند صحبت نموده است. قبل از اين، سخنگوي ارتش پاکستان به رسانه ها گفته بود که روند صلح در افغانستان در رأس اجنداي مذاکرات پاکستان و آمريکا قرار دارد. او همچنين به رسانه ها گفته بود که درز خبر مرگ ملا عمر به رسانه ها باعث بن بست و پايان گفتگوي هاي صلح ميان دولت افغانستان و گروه طالبان شد. اکنون مشخص نيست که مذاکرات پاکستان و آمريکا در مورد روند گفتگو هاي صلح چه نتايج را در پي خواهد داشت اما آنچه پرواضح است اينکه روند گفتگو هاي صلح با چالش ها و مشکلات متعدد از جوانب مختلف مواجه است. در ذيل تلاش مي کنم چالش هاي که از سوي حکومت افغانستان، گروه طالبان، دولت پاکستان به عنوان ميانجي و نقش ايالات متحده آمريکا و چين به عنوان ناظران اين روند را به بحث بگيرم.

اولين و اساسي ترين مسئله در گفتگو هاي صلح اين است که دو طرف به اين نتيجه نرسيده اند که منازعه خشونت آميز راه حل نيست. گروه طالبان به عنوان يک طرف قضيه بر اين باور است که با جنگ و منازعه خشونت آميز به قادر به شکست نيرو هاي بين المللي و نيرو هاي امنيتي افغانستان است. زماني که برنامه خروج نيرو هاي بين المللي از افغانستان آغاز شد، گروه طالبان صراحتا اعلان نمودند که آمريکا و همپيمانان شان در افغانستان شکست خوردند. آن ها در واقع در جنگ افغانستان اعلان پيروزي نمودند. اين مسئله مي رساند که گروه طالبان تا کنون به پيروزي قاطع در افغانستان باورمند است. اين باور گروه طالبان يک چالش جدي در روند گفتگو هاي صلح است. آن ها تا هنوز به اين فهم دست نيافته است که جنگ و منازعه پايان ناپذير است و هيچ يک از طرفين قادر به پيروزي کامل نخواهد شد. از اين جهت، مي توان گفت که زيربناي گفتگوي صلح تا هنوز در افغانستان فراهم نشده است. گفتگوي صلح زماني در افغانستان به نتيجه مي رسد که گروه طالبان به اين نتيجه برسد که جنگ راه حل نيست و آن ها قادر به پيروزي کامل نخواهد شد. در درون گروه طالبان نيز، اين ايده وجود دارد که گفتگو هاي صلح راه حل نيست و ما قادر به شکست گروه طالبان هستيم. ممکن اين مسئله درست باشد، اما حداقل ترين مسئله اين است که اين صدا ها نه تنها کمکي به روند گفتگوي هاي صلح نمي کند بلکه مخل مصالحه و گفتگو است. دولت افغانستان و نخبگان سياسي در رأس قدرت و افراد با نفوذ در خارج از چارچوب دولت بايد صراحتا مشخص سازد که از روند هاي صلح حمايت مي کند و يا به صورت قاطع در برابر گروه طالبان مي ايستد و با جنگ و خشونت آن ها را نابود مي کند.

مسئله ديگري که روند صلح را با مشکل مواجه مي سازد، ارائه پيش شرط است. گروه طالبان خروج کامل نيرو هاي بين المللي از افغانستان و تعديل قانون اساسي و چند مسئله ديگر را از پيش شرط هاي صلح مطرح کرده است. اين پيش شرط ها دقيقا زماني مطرح شده بود که دو طرف به صورت مستقيم با همديگر گفتگو ننموده بود. براي دو طرف مهم است که در روند گفتگو چه چيز را از دست مي دهد و چه چيز را به دست مي آورد. اکنون که هيچ توافق ميان دو طرف صورت نگرفته است، سخن گفتن از پيش شرط ها مخل روند به بن بست کشاندن گفتگو هاست. زيرا، هيچ تضمين وجود ندارد که بعد از خروج کامل نيروهاي بين المللي و تعديل قانون اساسي آن ها سلاح هاي خود را به زمين بگذارد و در چارچوب قانون اساسي براي گرفتن قدرت سياسي منازعه مسالمت آميز نمايد. از طرف ديگر، پيش شرط هاي گروه طالبان بيان نموده است هزينه سنگين براي دولت افغانستان و مردم افغانستان است. مردم افغانستان بعد از سال ها منازعه و درگيري به قانون اساسي و نظامي سياسي دست يافته است که دموکراتيک است و اگر اين نظام سياسي با تعديل قانون اساسي تغيير نمايد، بدون شک، مردم افغانستان هزينه بيشتري از دست يابي به صلح که فرداي آن مشخص نيست مي پردازد.

گفتگوي صلح بدون ميانجي بي طرف ممکن و عملي نيست. تا هنوز، آمريکا و برخي کشور هاي ديگر بر ميانجي حکومت پاکستان در روند گفتگوي صلح در افغانستان تأکيد مي ورزد. اما حکومت افغانستان با وجود ديدگاه هاي متناقض به يقين بر اين باور است که حکومت پاکستان يک ميانجي بي طرف نيست. حکومت افغانستان بر اين باور است که گروه طالبان تحت کنترل سازمان هاي امنيتي پاکستان قرار دارد و گروه طالبان در واقع دست آموز سازمان هاي امنيتي پاکستان است. اين مسئله تا اندازه واقع بينانه است. زيرا، گروه طالبان در دامن حکومت پاکستان و در خاک پاکستان در دهه 1990 شکل گرفت و با همديگر روابط دارد. از اين جهت، مي توان گفت که پاکستان نمي تواند به عنوان ميانجي گفتگوي صلح نقش بازي نمايد. تا زماني که پاکستان به عنوان يک ميانجي بي طرف عمل ننمايد، روند صلح به هيچ وجه به نتيجه نمي رسد.

آمريکا و چين نيز نقش در روند گفتگو هاي صلح دارد اما اين دو کشور قادر به بازي نقش ارزنده نيست. زيرا، آمريکا حاضر نيست بر پاکستان فشار وارد نمايد تا اين کشور به عنوان يک ميانجي بي طرف عمل نمايد. چين تنها به خاطر سرمايه گذاري کلاني که در پاکستان نموده است، بر پاکستان فشار اندک وارد مي کند اما، هيچ گاه حاضر نيست که فشار هاي فزاينده بر پاکستان وارد نمايد و نتيجه آن برهم خوردن روابط ميان دو کشور گردد. بر اين اساس، بايد گفت که تا هنوز زمينه هاي گفتگوي صلح آن طور که بايد و شايد فراهم نشده است.

بنابراين، گروه طالبان و حکومت افغانستان تا هنوز به اين باور نرسيده است که جنگ راه حل نيست و هيچ يک قادر به پيروزي در جنگ نخواهد شد. گروه طالبان نه تنها باورمند به اين مسئله نيست بلکه بار ها اعلان نموده است که در جنگ افغانستان پيروز شده است. خروج نيرو هاي بين المللي از افغانستان آن ها را جري تر ساخته است و آن ها را در جنگ و شکست حکومت افغانستان مصصم تر ساخته است. از طرف ديگر، حکومت افغانستان هيچ گاه ديدگاه واحد نسبت به روند صلح نداشته است. در کنار اين مسئله ميانجي روند صلح بي طرف نيست. اگر يک طرف قضيه به ميانجي روند صلح خوشبين است، طرف ديگر اعتماد کامل ندارد. آمريکا و چين به عنوان دو ابر قدرت نيز نقش کامل در روند صلح بازي نمي کند. اين دو کشور هيچ گاه حاضر نيست که فشار ها را بر پاکستان افزايش دهد. بر اساس همين مسائل مي توان گفت که تا هنوز زمينه ها و زيربناي گفتگوي صلح در افغانستان فراهم نشده است.

دیدگاه شما