صفحه نخست » مقالات » فقر چیست و چگونه میتوان با آن مبارزه کرد؟
فقر چیست و چگونه میتوان با آن مبارزه کرد؟
- علی قادری
امروزه بروز مشکلات مالي در بسياري از کشورها سبب شده تا فقر در اين جوامع افزايش يابد، اما فقر چيست و چگونه ميتوان با آن مقابله کرد؟
به گزارش تراز، براساس بررسيهاي اخيرآکسفام، 85 ثروتمندترين افراد جهان توانستهاند ثروتي برابر با دارايي 50 درصد از جمعيت فقير جهان را به دست بياورند. ثابتشدهاست که يک درصد از ثروتمندان جهان در مجموع ثروتي برابر با 110 هزار ميليارد دلار در اختيار دارند که اين مقدار 65 برابر از دارايي 50 درصد مردم سطح پايين دنياست.
حداقل 80 درصد از مردم جهان با دارايي کمتر از 10 دلار در روز زندگي ميکنند.
برخي از مردم در فقر به سر ميبرند و گروهي در نزديکي خط فقر هستند. تمام اين مسائل منجر به بحثهاي اجتماعي و اقتصادي زيادي شدهاست اما در کمتر جايي به طور واضح توضيح دادهشدهاست که فقر چيست و زندگي در فقر چگونهاست. فقر در تمام جهان و همه کشورها، چه مدرن و چه در حال توسعه وجود دارد.
در معرفي افراد فقير از واژه زير خط فقر استفاده ميشود، اما مسئلهاي که وجود دارد اين است که آيا فردي که زير خط فقرآمريکاست با فرد فقير جنوب صحراي آفريقا برابر هستند؟
فقر چيست؟
توضيح معني کلمه فقر کمي دشوار است و آن به اين دليل است که معني آن بستگي به مکان زندگي، فرهنگ کشور، مردم و عوامل ديگر دارد. براي مثال مردمي که در خانههاي کوچک در حومه شهرهاي بزرگ جهان مانند نيويورک زندگي ميکنند ممکن است در مقايسه با همسايگان خود فقير باشند، اما در مقايسه با مردم بي بضاعت در محلههاي فقيرنشين کشورهاي در حال توسعه، ممکن است وضعيت مالي آنها زياد هم بد نباشد.
با تمام اين موارد براساس قوانين کلي ميتوان فقر را ناتواني در آزادانه عمل کردن در اکثر مواقع به علت کمبود منابع مالي و يا فرصت براي بهدست آوردن آن منابع مالي تعريف کرد. بنا به اين تعريف، کسي که دو سانس کار ميکند تا بتواند هزينه مواد غذايي واجاره خود را پرداخت کند و کسي که در کشوري ديگر به دليل دستمزد پايين گرسنه ميماند هر دو از نظر توصيفي فقير محسوب ميشوند و آن هم به دليل عدم توانايي در انجام آزادانه کارهاي مورد نظر ميباشد.
با اين وجود که هر دو گروه افراد تعريف شده در بالا فقير محسوب ميشوند، اما گروه دوم که در وضعيت بدتري هستند در اصطلاح «فقر مطلق» به سر ميبرند و افراد اين دسته از تهيه نيازهاي اساسي خود مانند غذا، پوشاک، مسکن و غيره ناتوانند.
بنا به گزارش بانک جهاني، با وجود اينکه فقر در جهان به آرامي در حال فروکش کردن ميباشد، اما تعداد افرادي که با درآمد زير يک دلار در جهان زندگي ميکنند در سال 2015، نزديک به يک ميليارد نفر خواهد بود. فقر به معني نداشتن بودجه نيست، بلکه به معني نداشتن امکان تهيهکردن خواستهها و نيازها است.
خط فقر
تعيين اين دسته از معيارهاي اندازهگيري، در ابتدا نيازمند در نظر گرفتن مکان جغرافيايي خاص است که برپايه آن بتوان قيمت نيازهاي اساسي را تعيين کرد. براي مثال براي تعريف خط فقر، اقتصاددانها بايدهزينه ميانگين خريد روزانه مقدار معيني کالري که فرد در منطقه جغرافيايي خاص بدان نياز دارد، تعيين کنند.
با تعيين خط فقر، افرادي که در زير خط فقر به سر ميبرند، افرادي هستند که قادر به تهيه هزينه خوراک خود نبوده و فقير محسوب ميشوند. بنا به بررسيهاي انجامشده، خط فقر در کشورهاي درحال توسعه حدود 2 دلار اعلام شدهاست.
به علت اينکه قيمت همه کالاها به طور طبيعي با گذشت زمان گران تر شده و ارزش پول دچار تغيير ميشود، ارزش مادي خط فقر نيز با زمان، مکان و ارزش پول دچار تغيير ميشود.
براي مثال خط فقر غذا در ايالات متحده 4.91 دلار است، در حاليکه همين خط در سوئيس برابر با 10.25 دلار است.
چگونه ميتوان با فقر در سطح بين المللي مقابله کرد؟
مقابله با فقر از مباحث مهم و پرتکرار محافل سياسي است. برخي از کشورها به دنبال راهحلي براي ريشهکن کردن فقر به طور کامل، با تغيير در شرايط ايجاد آن هستند. در سوي ديگر، ساير کشورها سعي در حذف سيستمهايي که ايجادکننده نابرابري در جامعه هستند، نظير سرمايهداري، دارند. اين گروه معتقد هستند که با محدود کردن سرمايهداري، پول و سرمايه به طور طبيعي به سمت افراد نيازمند هدايت خواهد شد.
اما راهحلي که سادهتر عملي خواهد بودبحث کمتري را ايجاد ميکند؛ اين است که افرادي که منابع مالي بيشتري در اختيار دارند به افراد نيازمند کمک کنند. اين راه حل «مسير رفاه/خيريه» ميتواند از نظر لجستيکي پيچيده به نظر بيايد اما در کاهش اثرات فقر در کمترين زمان موثر خواهد بود. ارائه سازمانهاي حمايت از فقرا و ارائه خدمات بهداشتي، مسکن و يا يارانه مواد غذايي راهحل معقولي براي حل مشکل فقر نيست، اما اين تلاشها ميتواند بسياري از نيازهاي اين دسته از افراد را رفع کند.
کنترل فقر در کشورهاي توسعهيافته
کشورهاي توسعه يافته نيز در مقياس بزرگي با فقر گلاويز هستند. يک نمونه از افزايش فقر در اين مناطق، افزايش اتکا مردم به غذاهاي دولتي به منظور ماندن در بالاي خط فقر است. رکود اقتصادي جهاني سبب افزايش تقاضا براي برنامههاي رفاهي شدهاست که اين امر سبب تغييرات اساسي در برنامههاي اقتصادي کشورها و ارائه کوپن غذايي و ايجاد برنامه کمک هزينه تغذيه تکميلي شده است.
اين برنامه علاوه بر نياز شديد به بهرهوري بيشتر کشورها، منجر به تغييراتي نيز شدهاست و اکنون اين برنامه اقتصادي بزرگترين برنامه در نوع خود در کشورهاي توسعهيافته محسوب ميشود. از سال 2008، ارائه کوپن براي تامين هزينه تغذيه شهروندان در کشورها توسعهيافته به صورت الکترونيکي درآمدهاست و با ارائه کارتهايي مشابه کارتبانکي و شارژ ماهانه آن بر اساس وضعيت کاربر(تعداد افراد تحت تکفل، درآمد کل فرد، هزينههاي خانواده و غيره) انجام ميشود و هنگام خريد مانند عابربانکها عمل ميکند و هزينه تغذيه افراد از آن کاسته ميشود.
اين سيستم دور از وضعيت ايدهآل است، اما همين روش توانسته ميليونها آمريکايي را بالاي خط فقر نگاه دارد.
اميد است که در آينده نزديک و با تلاش يکپارچه تمام کشورها، در يک جهان ايدهآل، نيازي به ارائه يارانه مواد غذايي وجود نداشتهباشد و تنها مشکل اساسي حل مشکل نبود تکنولوژي در کشورهاي فقير جهان براي ارائه اين سيستمهاي پيشرفته بر مبناي تکنولوژي باشد که آن نيز با کمي سعي قابل حل شدن خواهد بود.
دیدگاه شما