صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۴ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

حفظ ثبات در افغانستان؛ از اقدامات داخلی تا گفتگو در سطح کشور های منطقه

-

حفظ ثبات در افغانستان؛  از اقدامات داخلی تا گفتگو در سطح کشور های منطقه

بعد از استراتژي جديد ايالات متحده آمريکا در افغانستان تحولات و دگرگوني هاي مثبت در قبال افغانستان اتفاق افتاده است. اين دگرگوني حتي نوع نگاه و روحيه نخبگان سياسي را نيز دگرگون ساخته است. سازمان اتلانتيک شمالي ناتو نيز اعلان نموده است که آلمان، ترکيه و ايتاليا نيرو هاي خود را در افغانستان حفظ خواهد کرد. آلمان در حدود 850، ترکيه 760 و ايتاليا در حدود 500 سرباز در افغانستان دارد. اين تحولات مهم در راستاي حفظ حکومت مرکزي، تقويت نيرو هاي امنيتي و آوردن ثبات در کشور است. جدا از اين مسئله، گفتگو هاي در سطح منطقه و جهان نيز ميان مقامات کشور ها براي آوردن صلح و ثبات در افغانستان صورت گرفته است. نواز شريف، نخست وزير پاکستان به آمريکا سفر نموده است. بنا بر گزارش ها، باراک اوباما به نواز شريف گفته است که در روند صلح در افغانستان همکاري نمايد. در عين حال، اشرف غني، رئيس جمهوري در سخنراني خود در يک آکادمي نظامي گفته است که دروازه صلح براي همه باز است. کساني که قانون اساسي کشور را قبول دارد، مي تواند با حکومت افغانستان وارد گفتگو شود. در عين حال، حنيف اتمر، مشاور امنيت ملي کشور با سفير هندوستان ملاقات نموده است و گفته است که صلح در افغانستان نيازمند همکاري صادقانه کشور هاي منطقه مي باشد. همه اين رويداد ها، در سطح داخلي و بين المللي براي آوردن صلح و ثبات در افغانستان است. اين مسئله خوشبيني ها را نسبت به آينده افزايش مي دهد.

پروسه صلح در چند سال گذشته پر هزينه بوده است. در کنار آن هزينه جنگ نيز زياد بوده است. بنا بر برآورد ها سالانه در حدود 9 ميليارد دالر هزينه جنگ در افغانستان مي باشد. از اين جهت لازم است که صلح جدي گرفته شود و در عين حال، اصلاحات در سياست صلح خواهي حکومت افغانستان آورده شود.

صلح بدون همکاري کشور هاي منطقه ممکن و عملي نيست. اکنون، بر همه واضح شده است که گروه هاي دهشت افکن با کشور هاي منطقه در ارتباط است و در مواردي سازماندهي حملات در خاک کشور هاي منطقه صورت مي گيرد. رسانه هاي غربي نيز بار ها اين مسئله را به صورت عريان بيان نموده است. بنابراين، در اين زمينه در دو سطح کار صورت گيرد. اول؛ دستگاه ديپلماسي کشور بايد سياست را روي دست بگيرد که موجب شود کشور هاي منطقه نسبت به افغانستان و حکومت مرکزي احساس خطر نکند. کشور ها را متقاعد سازد تا با افغانستان از در همکاري وارد شود. به صورت عيني، افغانستان بايد تلاش نمايد به مقامات پاکستان بفهماند و متقاعد شان کند که حکومت دموکراتيک و با ثبات در افغانستان به نفع پاکستان است. افغانستان با ثبات هيچ گاه به کشور هاي ديگر فرصت آن را نخواهد داد، تا از خاک افغانستان براي نفوذ در پاکستان استفاده نمايد. ناامني در افغانستان تا اندازه زياد ريشه در منازعات طولاني مدت هند و پاکستان دارد. حکومت افغانستان مي تواند ابتکاري برگزاري نشست هاي سه جانبه ميان افغانستان، پاکستان و هند داشته باشد. نشست سه جانبه ميان اين سه کشور يک ضرورت براي منطقه است. در اين نشست بايد روي تنش هاي پاکستان و هند، پاکستان و افغانستان متمرکز باشد. هم مسئله کشمير و هم مسئله افغانستان و پاکستان حل گردد. دوم؛ دستگاه ديپلماسي کشور بايد از هر ابزار ممکن استفاده نموده است و جامعه جهاني را متقاعد سازد که بر پاکستان فشار آورد تا در پروسه صلح همکاري نمايد و روابط خود را با گروه هاي دهشت افکن قطع نمايد.

پروژه هاي کلان اقتصادي که ميان آسيايي جنوبي و آسيايي ميانه مي تواند فرصت و زمينه آوردن صلح در افغانستان را کمک نمايد. خط لوله تاپي يکي از موارد است. هم هند و هم پاکستان به منابع طبيعي آسيايي ميانه نياز دارد. افغانستان مسيري است که هند و پاکستان مي تواند به اين منابع دسترسي داشته باشد. از اين جهت، گفتگوي در سطح کلان لازم است تا کشور هاي منطقه ضرورت و سودمند طرح ها و پروژه هاي کلان اقتصادي را بپذيرد. اين طرح ها زماني پياده خواهد شد که کشور هاي منطقه با حکومت افغانستان همکاري نمايد و بگذارد که صلح و ثبات در افغانستان تأمين گردد. همان طور که در زمان حاکميت گروه طالبان پاکستان قادر به دست يابي به منابع طبيعي آسيايي ميانه نشد، بازگشت دوباره گروه طالبان نيز اين کار را ممکن نمي سازد. تجربه هاي گذشته مي تواند رسيدن به تفاهم را ممکن سازد.

اين مسائل در سطح منطقه و بين الملل بايد صورت گيرد. صلح بدون فراهم نبود زمينه هاي داخلي امکان پذير نيست. بنابراين، لازم است که حکومت مرکزي يک سري اقدامات را روي دست بگيرد. اساسي ترين مسئله جلب رضايت مردم است. شکاف جدي ميان حکومت و مردم به وجود آمده است. تا زماني که اين شکاف پر نگردد و مردم به نهاد هاي ملي اعتماد ننمايد، آوردن هر گونه صلح امکان پذير نيست. بنابراين، حکومت بايد کارکرد خود را بالا برده و براي مردم خدمات ارائه نمايد. يک رابطه دو طرفه ميان حکومت و مردم وجود داشته باشد. در عين حال، بايد زمينه هاي ذهني و فکري نيز براي روي آوري به صلح و زندگي مسالمت آميز شکل بگيرد. اين کار زماني ممکن مي گردد که سطح سواد در افغانستان بالا برود. مکاتب در سراسر کشور باز نگه داشته شود. مواد درسي به گونه اي تنظيم گردد که مدارا و تساهل ترويج شود. در کنار اين مسئله، حکومت مرکزي بايد خرده قدرت ها را از سطح جامعه جمع آوري نموده و در انحصار خود در آورد. در وضعيت کنوني ما در جهت مخالف روانيم. روزانه هزاران اسلحه در سطح کشور خريد و فروش مي شود. اين کار حکومت مرکزي در آوردن صلح را دشوار مي سازد.

در عين حال، حکومت مرکزي لازم است که سياست ورزي قومي را کنار بگذارد. حکومت بايد سياست ملي را در پيش گرفته و عدالت اجتماعي را در اجراي سياست ها اعمال نمايد. در حال حاضر يکي از دلايل ايجاد شکاف ميان شهروندان و حکومت سياست ورزي قومي حکومت مرکزي است. بنابراين، آوردن صلح و ثبات در کشور تنها محدود به گروه هاي دهشت افکن نمي شود. چه بسي آمدن و روي آوري گروه هاي دهشت افکن به صلح و پيوستن آن ها به دولت منجر به جدايي برخي گروه هاي ديگر از حکومت گردد. بنابراين، آوردن صلح يک پروسه ملي است و بايد در سطح کلان درک گردد.

بنابراين، براي آوردن صلح اقدامات در سطح منطقه اي و بين المللي لازم است. از يک طرف بايد کشور هاي منطقه متقاعد گردد که حکومت با ثبات و صلح در افغانستان به نفع آن هاست. از طرف ديگر، براي اين مهم لازم است که جامعه جهاني بر کشور هاي منطقه فشار آورده و آن ها را وادار به همکاري نمايد. با اين حال، حکومت مرکزي نيز لازم است که زمينه هاي داخلي صلح را نيز فراهم نمايد. شکاف به وجود آمده ميان حکومت و مردم را کاهش دهد. از سياست ورزي قومي دست بکشد و در سطح ملي عمل نمايد.  

دیدگاه شما