صفحه نخست » مقالات » پاكسازي منطقههاي روستايي و تصميم دشوار رييسجمهور
پاكسازي منطقههاي روستايي و تصميم دشوار رييسجمهور
- عبدالرحمن فهيمي
سقوط شهر استراتژيك کندز به دست گروهطالبان، نگرانيهاي عمومي را افزايش داد و ميزان بيباوري به توانايي و نيات سياسي دولتمردان را عمق بيشتر بخشيد. دولتمردان كه فرايند انتقال مسووليتهاي نظامي و امنيتي را كامياب ميپنداشتند و به مردم وعدهي تامين امنيت ميدادند، نتوانستند از شهر کندز دفاع كنند. اين شهر به دست گروهطالبان افتاد و گونههاي از جنايت به وقوع پيوست؛ بانكها و طلافروشيها غارت شد، خانههاي مردم چپاول گرديد، مراكز و تاسيسات عمومي تخريب گرديد و حتي به حيثيت خانوادگي برخي از قندوزيها نيز تجاوز شد.
پس از بحران و سقوط، مسلم بود كه دولت مصمم به بازپس گرفتن شهر کندزاست و طالبان نيز متمايل به خروج. آنگروه مقدار زياد از تسليحات و تجهيزات نيروهاي نظامي را به دست آورد، مقدار بيشماري پول و منابع مالي را كسب كرد و به اندازهي كافي جنگ رواني كرده و ترس و رعب را در ميان مردم كشور دامن زد. ديگر نميتوانست شهر کندز را نگهدارد. در نتيجه، عمليات نظامي پاكسازي شهر کندز آغاز شد. پس از حدود يك هفته نبرد نفسگير، ميدان جنگ به بيرون از شهر کندز كشيده شد. رييسجهور به منظور بررسي جنبهها و زاويههاي سقوط و جنگ اين ولايت كميتهي حقيقتياب دو رييسهاي را تاسيس كرد و قبل از اينكه اين كميته بررسيهاياش را به پايان رسانيده و گزارش دهد، رييسجهور به کندز سفر كرده و برخي از نظاميها و مقامهاي اين ولايت را مورد تقدير و تحسين قرار داد.
در اين سفر و ديدار رييسجهور غني از تصميم پاكسازي و تصفيهي كامل از وجود نيروهاي تروريستي سخن زد. او گفت كه هدايت من و تصويب شوراي امنيتملي ايناست كه شمال بايد پاكسازي شود.
تصميم رييسجهور و شوراي امنيتملي مبني بر اقدام به تصفيه كامل مناطق شمال و شمالشرق از وجود تروريستها تصميم شايسته، قابل حمايت و تقدير و واقعي مينمايد. به راستي كه اگر دولت به دنبال تامين امنيتاست، بايستي عناصر هراسافگن و شورشي را به صورت قاطع و جدي سركوب كرده و مناطق را از وجود آنان تصفيه نمايد، اما اجرايِ اين امر، جسارت و شهامت سياسي و تصميم دشوار را ميطلبد. پس پرسش ايناست كه: آيا رييسجهور غني حاضر شدهاست كه تصميم دشوار را اتخاذ كند؟
به نظر ميرسد كه در چهاردهسال به ويژه در يكسال از عمر پربار دولت وحدت ملي، نبرد و جنگ دولت با گروهطالبان و شورشيان، جنگقومي تبلور داده شدهاست. هر از گاه كه ارگانهاي نظامي و امنيتي يا يكي از چهرههاي نظامي و امنيتي جديت قابل وصف را در برابر طالبان نشان داده و از زبان زور سخن گفتهاست، برخورداش را نه برخورد دولت با شورشيان بلكه برخورد اقوام تعبير كردهاند. در زمان دولت كرزي، جنرال داوود مسوول نيروهاي پوليس در شمال، متهم به قومكشي شد و اينگونه وانمود گرديد كه وي به عوض مبارزه با تروريستها عقدههاي قومياش را خالي ميكند. در سالجاري زمان كه جنرال دوستم معاون اول رييسجهور به كمك مردم فارياب و به صورت كلي سمتشمال شتافت، خيلي از افراد از جمله كسان كه خود را مدرن و به دور از احساسات و گرايشهاي قومي و قبيلهاي دانسته و وانمود ميكردند، او را متهم به قومكشي و نسلكشي كردند.
اگر اكنون دولت مصمم به كشانيدن جنگ به ولسواليهاي ولايتهاي ناامن شمال بوده و ميخواهد كه همهجا را تصفيه نمايد، بدون ترديد كه با واكنشهاي جدي و تند رو بهرو خواهد شد. خيليها بلند شده و اردو را به صورت عموم و سربازان و فرماندهان خط جنگ را به صورت خصوص به قومكشي و نسلكشي متهم خواهند كرد. زمان كه جنرال دوستم با سربازان اردوي ملي و محافظين امنيتياش در برابر تروريستها مقاومت كرده و حتي به منظور پاكسازي پيشروي ميكرد، يكي از رسانههاي معتبر، سربازان و محافظين او را متهم به دزدي، غارت اموال مردم و در نهايت نقض حقوق بشر كرد. اكنون نيز ممكن است در كنار اتهامهاي نسلكشي و قومكشي شعارهاي سرداده شود كه سربازان شجاع و دلير و فرماندهان نترس اردوي ملي را غارتگر اموال مردم معرفي كند. اينكار را در کندز كردند. در حال كه صحبت از جنايتهاي نابخشودني گروهطالبان در کندز در همهجا مطرح بود، برخيها آواز بلند كرده و از جنايتهاي نظاميان دولتي سخن زدند.
بنابراين اگر قرار است پناهگاههاي امن گروهطالبان در ولايتهاي کندز، بدخشان، بغلان، سرپل و فارياب پاكسازي و تصفيه گردد، بايستي رييسجهورغني در برابر همهي اتهامها ايستاد شده و مقاومت كند و اجازه ندهد كه فرايند پاكسازي مختل گردد.
طالبان تلاش ميكنند همهي منازعات را قومي جلوه دهند تا حمايت يكبخش مشخص كشور را جلب كند و برخيها نيز آگاهانه يا نا آگاهانه دست به چنين رفتارهاي ميزنند. از اينرهگذر اگر رييسجهور جلو تبليغات سو و هدفمند دشمن را نگيرد، نه تنها كه عملياتهاي پاكسازي در روستاها و ولسواليهاي ولايتهاي شمالي به نتيجهاي نميرسد بلكه شكافهاي اجتماعي فعالتر ميشود و به اعتبار اردوي ملي به عنوان يك سازمان نظامي ملي و متعلق به همه خدشه وارد ميگردد.
بحث ديگري كه در اينجا قابل طرحاست ايناست كه دولت بايد مبارزهي جدي را در همهي ولايتها و ولسواليها روي دست گيرد. تا به حال روند بهگونهاي بودهاست كه در يك ولسوالي يا ولايت جنگ بوده و در ديگر ولايتها و ولسواليها عملا جنگ متوقف بودهاست. در اينصورت طالبان از آنجاي كه مركز و محور توجه دولتاست فرار كرده و با تجمع در ولسوالي يا ولايت ديگر اِعمالفشار ميكنند. در اين روزها توجه و تمركز دولت بر کندزاست. شهر کندز پاكسازي شده اما اراده بر ايناست كه تمام ولسواليهاي اين ولايت بايد پاكسازي گردد. اما اين برنامه و تدبير سنجيده نشدهاست كه در صورت اعمالفشار نظامي بر دشمن در کندز، آنها به ولايتهاي ديگر فرار ميكنند و ممكناست در آنجا اعمالفشار نمايند. در اينصورتاست كه پس از شكست طالبان در کندز، آنها دستاوردهاي را در بدخشان كمايي ميكنند، شهر ميمنهاي فارياب را در آستانهي سقوط قرار ميدهند و ولسوالي غورماچ اين ولايت را تصرف ميكنند.
به هرحال، برنامه و تدبير نظامي بايد اينگونه باشد كه در صورت انجام عمليات و اعمالفشار در يك نقطه، نقطههاي ديگر همچنان مورد توجه بوده و در صورت فرار دشمن در آنجا برخورد جدي و قاطع صورت گيرد.
اكنون بازي بَدي در جرياناست. طالبان يكاطاق را مورد حمله قرار داده و صاحبخانه را بيرون ميكشد. صاحبخانه تمام تواناش را سرهم ميگذارد و بيرون ميكند اما طالبان به اطاق ديگر ميروند. در نهايت صاحبخانه موفق نميشود، مهاجمان را از كليت ساختمان بدر كند.
دیدگاه شما