صفحه نخست » مقالات » تشكيل لشكرهايِ مردمي و دورنمايِ ثباتسياسي كشور
تشكيل لشكرهايِ مردمي و دورنمايِ ثباتسياسي كشور
- عبدالرحمن فهيمي
ناامني در شمال كشور، نگرانيهايِ جديِ را در همه جا بهويژه در ميان جهادگران كه از پايگاه اجتماعي در حوزههاي مختلف در اين منطقه برخورداراند سبب شدهاست. آنها ضمن انتقاد از اقدامهاي حكومت تاكيد كردهاند كه در برابر تروريستها ايستادگي خواهند كرد.
اكنون، گپ و گفتهايي مطرح ميشود و زمزمههايياست كه برخي از جهادگران گردهم آمده و با تاسيس شورايِ جهادي، دست به تشكيل نيروهاي مسلح زدهاند. برمبناي گزارشها فرماندهي نيروهاي جهادي را بسم الله محمدي وزير پيشين دفاع حكومت آقاي حامدكرزي برعهده خواهد داشت. هدف از تشكيل چنين نيرو، حمايت از دولت، نظاميان دولتي و كمك به آنها بهمنظور سركوب تروريستها و برهمزنندگان نظم و امنيت عمومي، عنوان شدهاست. گرچند اين بحث هنوز از رسانههاي معتبر داخلي نشر نشده و نخبگانِ مطرحِ مرتبط به اين تركيب نيز سخن نزدهاند، اما با توجه بهگفتههاي قبلي آقاي سياف مبني بر اينكه اگر حكومت مردم را بسيج نكند ما بسيج خواهيم كرد، ميتوان نتيجه گيري كرد كه تلاشهايِ وجود دارد.
حالا پرسشهاي مهم در ذهن نگارندهي متن حاضر مطرح ميشود كه ممكناست در ذهن اكثريت قريب به اتفاق شهروندان و هم ميهنان گرامي نيز مطرح گردد. پرسشها اين است: اول، آيا تشكيل چنين نيروهاي نظامي و لشكرهاي جنگي به نفع مبارزه با تروريزم است؟ دوم، با تشكيل لشكرجهاديهاي مبارز و رزمنده و ورود آنها بهميدان جنگ و سياست ـ كه در كشور ما جنگ و سياست بهگونهاي عميق پيوند و بافت يافتهاست ـ دورنمايي سياسي كشور چگونه پيش بيني ميشود؟ سوم، آيا تشكيل اين نيروها به نفع ثباتسياسي كشور خواهد بود؟ چهارم، آيا تشكيل اين نيروها وحدتملي را خدشه دار نمي كند و نهايتا اينكه مناسبات اين نيروها در هنگامههاي پس از پيروزي با دولت و حكومت چگونه خواهد بود؟
جهت پاسخ دادن به پرسشهاي مطرح شده، كاركرد نيروها و لشكرهاي مردمي به دو دسته يا بخش تقسيم ميشود؛ كاركردهاي كوتاه مدت و كاركردهاي بلند مدت.
1 . كاركردهاي كوتاه مدت
بدون ترديد كه تشكيل چنين نيروها و لشكرهايي به نفع روند مبارزه با تروريزماست. جهادگران كه گردهم جمع شده و چنين ارادهاي كردهاند، از جمله كساناند كه در زمان مقاومت سنگر به سنگر با گروه طالبان جنگيدهاند با اينكه آن گروه بخشهاي بزرگ و وسيع كشور را تحت حاكميت خود در آورده بود، اين جهادگران تا آخرين دم جنگ كرده و از تصرف ولسواليها و مناطق شان پيشگيري كردند. نيروهاي گردهم جمع شده عمدتا تفكر ضد طالباني دارند و براي همين، طالب را براي خود تهديد بزرگ و تسلط طالب بر كشور را جفاي بزرگ تلقي خواهند كرد.
بنابراين حضور اين نيروها در قريهها، ولسواليها و ولايتها مانع فعاليتها و پيشرويهاي طالبان ميشود و حتي ميتوانند به عنوان حاميان اردوي ملي وارد ميدان شوند. فرماندهان جهادي با مردم و جغرافيايي منطقه آشنايي لازم را دارند و اين آشنايي زمينهساز خيلي از موفقيتها و دستاوردها خواهد شد. بههرحال در كوتاه مدت ورود نيروها و لشكرهاي مردمي به ميدان نبرد با تروريزم ممد و مؤثر واقع شده و پشتيان آهنين و محكمِ براي نيروهاي نظامي دولتي خواهند شد. اين نقش ممكناست باعث سركوب شديد تروريستها شده و تامين كنندهي امنيت در شهرها و بهويژه روستاها گردد.
2 . كاركردهاي بلند مدت
به نظر ميرسد كه اگر با عينک دورنگري و آيندهنگري بنگريم با تشكيل چنين نيروها دورنماييسياسي كشور بهگونهاي مطلوب ديده نميشود. بعد از اينكه لشكرهاي مردمي و جهاديها گروه طالبان را سركوب و تضعيف كردند، چالشهاي جديد سر راه ما سبز خواهد كرد.
اول) درگيريهاي ميانگروهي
زمان كه تهديد بهنام تروريست و طالب تضعيف شده و از ميان برداشته شود، هيچگونه تضمين وجود ندارد كه نيروهاي نظامي فارغ شده از جنگ به درگيريهاي ميانگروهي نپردازند. اين درگيريها از دعوا برسر تسلط بر مناطق، تا تقويتسياسي پيش خواهد رفت. از آنجاي كه گروههاي سياسي و نظامي در كشور، ماهيت قومي و تباري دارد، از يكسو احتمال درگيري و زدوخورد بيشتر ميشود و از سوي ديگر شكافهاي اجتماعي را بهگونهاي خطرناك و بيپيشينه بزرگ كرده و چالش ميآفريند.
دوم) رويارويي با دولت
زمان كه نيروهاي جنگي تروريستي سركوب و به صورت كلي تضعيف گردند، ديگر نياز به موجوديت و حفظ نيروهاي مردمي و جهادي حس نميگردد. از اينرهگذر بايد سلاح و تجهيزات جنگي شان را به دولت تحويل دهند و يا دستكم بهزمين گذاشته و تامين امنيت را بردوش نيروهاي دولتي بگذارند. اما چنين خواهد شد؟ بيم و ترس كه وجود دارد، ايناست كه پس از برچيدن بساط ناامن كنندگان كشور، نيروهاي حمايت كنندهي ديروز خود به تهديد و چالش جديد و امروزي تبديل نشوند. اگر به چالش جديد تبديل شوند، بدون ترديد كه وضعيت حقوق بشري وخيم خواهد شد. آنگاه نيروهاي مسلح زورگو و تهديد كنندهي حريمخصوصي مردم را ميشكنند و گونههاي مختلف جنايت را مرتكب ميشوند اما هيچكسي به آساني قادر نخواهد بود كه وضعيت را مهار كند مگر اينكه دولت مانند طالبان بار ديگر عرم جنگ كرده و بساط شان را برچيند.
سوم) پهن شدن سفرههاي امتياز سياسي
دخيل كردن مردم و اجازهي مسلح شدن به آنان در درازمدت هم باعث قدرتمند شدن جهادگران ميشود و هم باعث ظهور برخي نيروها و بازيگران سياسي جديد خواهد شد. بدون ترديد اين نيروهاي جديد و قدرتمند درپي حضور قدرتمند و مؤثر در ساختار سياسي شده و براي اين امر، دست به خودسريها و روياروييهاي با دولت خواهد زد.
به هرحال، بعد از اين همه قيل و قال و بافتن جملههاي گيچ كننده و سردرد كننده، نظر نگارندهي متن ايناست كه رضايت به تشكيل نيروهاي نظامي جهادي و مردمي در درازمدت اشتباه فاحشِاست كه در حق كشور صورت ميگيرد. جهادگران و نيروهاي مردمي قبلا هم شعارهاي كلانكلان سر مي دادند. از اخوت و برادري ديني، تشكيل نظام سياسي اسلامي كه بر عدالت استوار باشد و تامين امنيت و رفاه عمومي سخن ميزدند. اما با خروج نيروهاي شوروي و سقوط حكومت مورد تاييد مسكو، درگيريهاي ميانگروهي آغاز شد و حسابي به سر و كلهاي همديگر كفتند و چهرهي كشور را خونين و زخمآلود كردند.
تشكيل هرگونه نيروي نظامي مردمي و خارج از چهارچوب نيروهاي مسلح دولتي، در درازمدت تهديد بزرگ در برابر ثباتسياسيِ جامعهاي لرزان ما خواهد بود. زيرا در آن زمان سفرههاي امتيازخواهي و باجطلبي در هرگوشهاي كشور پهن شده و جهت به دست آوردن قدرت بيشتر و امتياز بيشتر جهت تفنگها را به سمت همديگر و حتي ممكن است به سمت دولت بگيرند.
جهادگران غيور و با احساس كه بدون هيچگونه چشمداشت حاضر به دفاع از كشور هستند و ميتپند، بايستي در چهارچوب نيروهاي مسلح دولتي همآهنگ شده و دَين شان را نسبت به كشور و مردم زجر ديده اداء نمايند.
دیدگاه شما