صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

چهارشنبه ۵ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

لایه های پیدا و پنهان گفتگو های صلح

-

لایه های پیدا و پنهان گفتگو های صلح

سال ها از گفتگوهای صلح میان حکومت و گروه طالبان می گذرد اما با گذشت زمان و جدی شدن آن لایه ها و ابعاد مختلف آن نمایان می شود. چند لایگی و پیچیدگی گفتگو های صلح نشان پیچیده بودن جنگ در افغانستان است. اشتباه است اگر بپنداریم که در جنگ افغانستان تنها حکومت افغانستان و گروه طالبان دخیل است و در پشت گروه طالبان هیچ کشور و گروهی وجود ندارد. وجود کشور های مختلف در پشت صحنه گروه طالبان نشان می دهد که جنگ در افغانستان پیچیده بوده است و اکنون دست یابی به صلح به همان اندازه پیچیده و چند لایه است. عبور از لایه ها نیازمند عقلانیت، سیاست و پالسی ها داخلی و متوازن با سیاست خارجی در قبال کشور های منطقه و جهان است. گفتگو های صلح با چه پیچیدگی ها و لایه های مواجه است؟ آیا گفتگوی صلح با لایه ها و پیچیدگی های خود به نتیجه می رسد؟ حکومت با چه نوع سیاست ها و برنامه ها قادر به آوردن صلح در افغانستان خواهد بود؟ در نوشتار کنونی سعی می شود با بررسی ابعاد گفتگوی های صلح به پرسش های مطرح شده پاسخ درخور داده شود.

اول؛ در آغاز گفتگو های صلح ذهن مقامات افغانی به این مسئله درگیر بود که چگونه پاکستان را وادار به پذیرش و همکاری در پروسه صلح نماید. این درگیری ذهنی ناشی از این مسئله بود که مقامات افغانستانی بر این باور بودند که سازمان استخباراتی پاکستان رابطه نزدیک با گروه طالبان ندارد. مسئله اما، تنها به رابطه خلاصه نمی شد. بلکه باور نخبگان ما بر این بود که سازمان استخبارات پاکستان بر گروه طالبان کنترل دارد. هر گونه که سازمان استخبارات پاکستان بخواهد، گروه طالبان همان طور رفتار خواهد کرد. بر اساس همین پیش فرض، رئیس جمهور حامد کرزی بیش از بیست بار به پاکستان سفر نمود تا مقامات پاکستانی را متقاعد سازد که از گروه طالبان حمایت نکند و در پروسه صلح همکاری نماید. این ذهنیت اما، ریشه های عمیق یافت. حکومت کنونی نیز بر این باور است که مقامات پاکستانی و سازمان استخبارات پاکستان روابطی با گروه طالبان دارد. برای همین، اولین اقدامات رئیس جمهور غنی، در بخش سیاست خارجی متوجه پاکستان بود. سفر او به عربستان سعودی، چین برای فشار آوردن بر پاکستان بود تا این کشور در پروسه صلح با حکومت افغانستان همکاری نماید. سومین سفر رئیس جمهور نیز به پاکستان صورت گرفت. تا هنوز بخش از انرژی حکومت وحدت ملی در بخش سیاست خارجی در راستای متقاعد کردن پاکستان در آوردن صلح در افغانستان مصرف شده است. در آینده نیز، یکی از مهمترین و اساسی ترین تمرکز سیاست خارجی ما روی این مسئله خواهد چرخید. با این حال، رابطه گروه طالبان و سازمان استخبارات پاکستان یکی از لایه های پیچیده ایست که گفتگوی صلح با آن مواجه است.

دوم؛ لایه دوم را روابط گروه طالبان با ایران تشکیل می دهد. در تازه ترین مورد، ملا عبدالله یکی از اعضای گروه طالبان با یکی از رسانه های غربی مصاحبه ای انجام داده است که بر اساس آن گروه طالبان پیوند و رابطه دیرینه و نزدیک با ایران دارد. بر اساس گفته های این عضو گروه طالبان، آن ها در مواقع که دچار کمبود اسلحه می شد سراغ ایران را می گرفت و ایران همه نوع امکانات و نیازمندی های ما را تأمین می کرد. در عین حال، این عضو گروه طالبان سخن از پرداخت معاش ماهانه از سوی حکومت ایران نیز پرده برداشت. در حالی از چنین روابطی پرده برداشته می شود که ایران روابط خود با طالبان در سایه حضور داعش در افغانستان توجیه می کند. نوع و مبنای شکل گیری رابطه ایران با گروه طالبان هر چه باشد، اما نشان می دهد که گفتگوی صلح و دست یافتن به صلح پیچیده است. این رابطه نشان می دهد که حکومت وحدت ملی تنها نیازمند متقاعد کردن پاکستان برای گفتگو های صلح نیست. بلکه نیازمند آن است تا تهران را نیز وارد این پروسه نماید.

سوم؛ گروه طالبان پیوند با گروه های تندرو در کشور های آسیایی میانه دارد. اگر چه به صورت مستقیم کشور های آسیایی میانه با گروه طالبان دخیل نیست اما پیوند گروه طالبان با گروه های تروریستی در کشور های آسیایی میانه می طلبد که حکومت وحدت ملی با ایجاد روابط با کشور های آسیای میانه در صدد قطع این رابطه شود تا اندیشه ها و افکار گروه های تروریستی آسیایی میانه تاثیری بر گفتگو های صلح در افغانستان نگذارد. به غیر از حزب التحریر که به دنبال خشونت نیست به احتمال زیاد، دیگر گروه های تروریستی در آسیایی میانه می خواهند پیوند خود را گروه طالبان قطع نماید و رابطه ای با گروه داعش برقرار نماید. با این حال، به زودی این مهم امکان پذیر نیست. گروه طالبان با گروهک های تروریستی در آسیایی میانه روابط خود را حفظ خواهد کرد. بنابراین، یکی از لایه های گفتگو های صلح آوردن کشور های آسیایی میانه در پروسه گفتگو های صلح و متقاعد کردن آن ها در قطع پیوند و رابطه گروه طالبان و با گروهک های تروریستی آن کشورهاست.

چهارم؛ کشور های عربی برای گروه طالبان به عنوان شاهرگ اقتصادی شان مطرح است. عربستان سعودی، قطر، امارات متحده عربی و ... از جمله کشور های است که با گروه طالبان ارتباط دارد. کمک های مالی زیادی به این گروه می کند. اشتباه است اگر بپنداریم که این کمک ها در سال های حضور جامعه جهانی در افغانستان قطع شده است. این کمک ها در این سال ها نیز ادامه داشته است و اکنون نیز ادامه دارد. اگر کمک های مالی این کشور ها به گروه طالبان قطع می شد. امکان ادامه حیات این گروه ممکن نبود. رابط گروه طالبان با کشور های عربی یکی دیگر از لایه ها و پیچیدگی گفتگو های صلح است.

پنچم؛ لایه مهم و اساسی پیوند و ارتباط این گروه با مردم افغانستان است. شاید اشتباه نباشد که بگویم که جامعه پشتون از گروه طالبان حمایت می کند. می توان با قاطعیت گفت که تنها اقلیت کوچک شهری جامعه پشتون از گروه طالبان متنفر است و اکثریت جامعه پشتون و به خصوص روستا نشینان شان از گروه طالبان حمایت می کند. اگر این پیوند شکسته شود، امکان گفتگو های صلح نیز ممکن می گردد.

باور نگارنده این است که برای گفتگو های صلح نیازمند آنیم تا دگرگونی در جامعه پشتون به وجود آوریم. یک دگرگونی درونی و ذهنی و تغییر در جهان بینی پشتون ها. با این تغییر امکان گسست میان جامعه پشتون و گروه تندرو امکان پذیر می شود. اکنون تفکیک میان جامعه پشتون و گروه طالبان سخت و دشوار است. با دگرگونی در جهان بینی جامعه پشتون همه چیز دگرگون خواهد شد. لایه های بیرونی نیز خود به خود از میان خواهد رفت. با این حال، ما در گفتگو های صلح نیازمند متقاعد کردن همه کشور ها در گفتگو های صلح باشیم. کشور های که در بالا ذکر شد از لایه هایست که ما نیازمند دخیل آن ها در گفتگوی صلح می باشیم.

دیدگاه شما