صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

پس لرزه های واقعیت های کشور

-

پس لرزه های واقعیت های کشور

با سقوط حاکميت سياه طالبان و استقرار نظام جديد سياسي هم زمان با حضور جامعه بين المللي و توجه گسترده و سرازير شدن حمايت هاي مالي آنان به کشور ذهنيت عموم بدانسوي تغيير يافت که گويا افغانستان به عنوان سرزمين سوخته که سال هاي متمادي جنگ و ويراني را پشت سرنهاده است، اينک بسوي ترقي و شکوفايي حرکت خواهد کرد. اين خوش بيني و آرزو آن چنان در افکار و اذهان عمومي و حتا سياستگران کشور قوت گرفته بود که گلستان شدن افغانستان را د رکمترين مدت زمان ممکن قابل تحقق و قابل دسترس تلقي مي کردند. ناگفته نبايد گذاشت که تبليغات وسيع جامعه بين المللي در اين زمينه نيز بسيار اثر گذار دانسته مي شود. هرچند هدف آنان از تبليغات ياد شده در واقع فراهم ساختن توجيه حضور خويش در منطقه و افغانستان بود. آنان مي بايستي توجيهي قانع کننده براي دنيا و مردم خود مي تراشيدند تا سرازير شدن سرمايه ها و تمرکز حمايت ها و نيروهاي خود را در افغانستان قابل قبول و موجه نشان دهند. حال اين که هدف اساسي و عمده آنان چه بود و چرا چنين شد بحثي است جداگانه و نيازمند نوشتاري ديگر.از سوي ديگر اين واقعيت را نمي توان کتمان داشت که حضور تقريبا سيزده ساله جامعه بين المللي در افغانستان کاملا بي تاثير نبود؛ اما نتيجه اين حضور و دست آوردهاي آن بيش از حد بزرگ نمايي گرديده است. بخشي از اين بزرگ نمايي بر مي گردد به ذهنيتي که مردم ما و سياستگران ما پيدا کرده بودند.

تاريخچه سياسي کشور نشان مي دهد که افغانستان هميشه براي زنده ماندن متکي به بخشش و عنايت و زکات ديگران بوده است. اگر خشک سالي مي آمده است پادشاه يا رئيس جمهور کشور راهي ديار خارج گرديده و براي بدست آوردن چند کيسه آرد و گندم دروازه قصر پادشاهي يا رياست جمهوري اين يا آن کشور را دق الباب مي نموده است. اگر زمامداران کشور آرزوي اجراي پروژه مهم يا غير مهم اقتصادي را در سرمي پروراندند براي عملي ساختن آن يا منتظر عطاي صندوق هاي توسعه اي بين المللي يا قرضه هاي بلاعوض کشور ها و قدرت هاي بيروني بوده اند. آنان هرگز نکوشيده اند که ماهيگيري را بياموزانند و به نسل هاي اين کشور نيز ماهيگيري را بياموزانند. آنان هرکز نکوشيدند که از فرصت هاي پيش آمده براي ارتقاء ظرفيت و توانايي هاي کشور استفاده مثبت و سالم را بنمايند. ذهنيت تکدي گري فکر و عمل آنان را در چنبره خود گرفتار و محکوم ساخته بود. متاسفانه اين عمل مکرر زمامداران از دوره اي به دوره ديگر و از نسلي به نسل ديگر دنبال گرديد و به عنوان يک سنت تاريخي سياسي باقي ماند. چنانچه نقل قول هاي از گذشته در برخي آثار نشان مي دهد که عده اي فلان زمامدار را اين گونه توصيف مي نموده است که در فلان سال که خشک سالي در کشور رخ نموده بود براي رفع قحطي پادشاه مهربان ما چند بوجي گندم از فلان کشور به صورت عطا دريافت نموده است! حال آنکه افغانستان بامنابع آبي فراوان و زمين هاي وسيع قابل کشت مي تواند ذخيره گاه غذايي منطقه باشد.

در طي سيزده سال گذشته نيز متاسفانه چنان مسايلي تکرار گرديد. يعني فرصت ها و زمينه هايي که براي کشور پيش آمد بدون کسب دست آوردهاي ماندگار که جامعه را به خود کفايي سوق دهد سپري گرديد.

دالرهاي امريکايي بدون سرمايه گزاري سالم در منابع و بخش هاي اساسي کشور از سوي حکومت و حاميان بين المللي به جيب مشاوران نادان و وزيران پول پرست و بي کفايت و شبکه هاي غارتگر سرازير گرديد. در عرصه سياسي نيز هيچ گونه اقدام اساسي براي شفافيت و اعتماد سازي ملي صورت نگرفت. تمام اين مدت فقط بازي هاي شبهه ناک و سردرگم جريان داشت. بنام صلح کوشش مي شد که اسباب جنگ را فراهم سازند و بنام مبارزه با تروريزم کوشيدند که اسباب نفاق و پريشاني را گسترش داده و دوام ببخشند.

 به همين دليل شايد در آن روزهاي سرخوشي و سرمستي کسي متوجه نبود که کشور و جامعه به کدام سوي روان است و چه آينده اي خطرناک و نگران کننده در پيش روي قرار دارد. اما امروز که خارجي ها حضور خود را در کشور موجه نمي دانند و به زعم خود شان خطر دشمن و تروريزم براي آنان رفع گرديده است؛ در نتيجه کمک ها و حمايت هاي خود را نيز قطع ساخته و يا به کاهش داده اند واقعيت هاي تکان دهنده و پس لرزه هاي مهيب آور خود را يکي پي ديگر نشان مي دهند. در اين رابطه مي توان به موارد زير از آخرين اظهارات مقام هاي ارشد کشوري اشاره داشت. در عرصه سياسي و مسئله گفتگوي صلح که مهم ترين عرصه و زمينه سياسي کشور را از آغاز تاکنون دربرمي گيرد و در آن قسمت سرمايه گزاري عظيم مالي و سياسي و تبليغاتي نيز گرديده است تاکنون هيچ گونه چشم اندازي روشن مشاهده نمي شود. تحليلگران و سياست گران کشور در اين باره اظهارات و نقدهاي جدي خود را در رسانه ها مطرح ساخته اند. در اينجا به آخرين اظهار نظر رئيس مجلس نمايندگان به عنوان نمونه مي توان اشاره داشت.

رييس مجلس نمايندگان کشور درحالي از شيوه هاي گفتگوي صلح انتقاد کرده که در دوهفته اخير، تلاش ها براي برقراري صلح در افغانستان، شدت يافته است. رييس مجلس، مي گويد که راهکار دولت براي آوردن صلح، به نفع افغانستان نيست و دولت بايد رويکردش را در اين مورد تغيير دهد. او گفت: شيوه‌يي که دولت روي‌دست گرفته به نفع افغانستان نيست و رييس جمهور بايد با احترام به حقوق مردم افغانستان، در مورد صلح با شفافيت برخورد کند. اين اظهار نظر رئيس مجلس به عنوان يکي از ارکان قواي سه گانه نظام سياسي نشان مي دهد که ميان قواي سه گانه نظام سياسي در ارتباط با مسايل کلان ملي هماهنگي و شفافيت و اعتمادي وجود ندارد.

هم چنين در عرصه انرژي که بخش مهم کشور را شامل مي شود چند روز پيش وزير معادن و صنايع در برابر اعضاي مجلس نمايندگان که وي را براي توضيح برخي مسايل مربوطه فراخوانده بودند گفت: تاهنوز ما نتوانسته ايم عوايد معدن را سالانه از 30 ميليون دالر بالا ببريم و تا زماني که زنجيره ارزشي صنعتي روي معادن به وجود نياوريم نمي توانيم بيشتر از اين سود ببريم.او، نبود ظرفيت مديريتي سالم، عدم چارچوب حقوقي، مشکلات در قوانين، بدامني و نبود يک چارچوب مالي واضح از عواملي است که افغانستان را در عرصه صنعت معادن با چالش جدي روبرو کرده است. وزير معادن خاطرنشان کرد که اقداماتي را براي برون رفت از اين مشکلات روي دست گرفته و اما اين رفع اين مشکلات به زمان طولاني نياز دارد. وي در ادامه ياد آور شد اگر شفافيت مطلق را به وجود نياوريم، معادن افغانستان سبب بر بادي نسل اندر نسل آينده افغانستان خواهد شد و ادامه روند کنوني تجربه تلخ افريقا را در افغانستان تکرار مي کند. حال اين اظهارات را اگر در کنار دست آوردهاي کلاني که وزراي پيشين قرار دهيم عمق فاجعه معلوم مي شود که ما در طي سيزده سال گذشته در چه غرقاب فساد و عدم احساس مسئوليت بسر مي برديم! به همين قياس اظهارات تکان وزيرصحت عامه کشور را بايد در نظر گرفت که به مناسبت اعلام کارکرد صدروزه وزارتش با رسانه ها سخن مي گفت. وي با انتقاد تند از پايين بودن ظرفيت ها در سطح رهبري اين وزارت مي گويد که آنان با ظرفيت فعلي، هيچ دستاوردي نخواهند داشت.

بنابراين واقعيت هاي جاري در کشور حداقل دو پيام مهم را بازگو مي کند: نخست اين که در طي سيزده سال گذشته کاري بنيادي و اساسي براي کشور و زيرساخت هاي آن نشده است. دوم رئيس جمهور و مقام هاي مسئول در شرايط کنوني به مردم وعده سرخرمن نداده و با توجه به واقعيت هاي تلخ و تکان دهنده سعي ورزند که پس لرزه هاي فاجعه بار سيزده سال گذشته را به صورت درست مديريت نمايند تا کم ترين آسيب به جامعه برسد.

 

دیدگاه شما