صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۳۱ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

ضرورت تجهیز و واگذاری صلاحیت به نیرو های امنیتی

-

ضرورت تجهیز و واگذاری صلاحیت به نیرو های امنیتی

با حمله گروهی گروه طالبان به بدخشان و قندوز و بخش های از دیگر ولایات کشور به نظر می رسد که گروه طالبان به صورت جدی حملات بهاری خود را آغاز نموده است. اگر چه در بدخشان این گروه موفق شد تعدادی از نیرو های امنیتی کشور را به بدترین وجه ممکن بکشد اما پاسخ نیرو های امنیتی به آن ها قاطع و امید بخش بود. همین طور، پاسخ نیرو های امنیتی کشور به گروه طالبان در قندوز تا اندازه زیادی امیدواری ها را نسبت توانایی نیرو های امنیتی کشور بیشتر کرد. حملات گروهی طالبان و پاسخ قاطع نیرو های امنیتی کشور به آن ها نیازمند بیان چند نکته است. نکات که ما را در مبارزه با تروریسم و دهشت افکنی کمک خواهد کرد و خوشبینی را در میان مردم افزایش خواهد داد.

اول؛ به نظر می رسد که گروه طالبان دست به بازی دوگانه زده اند. بدین معنی که از یک طرف به دنبال صلح و نشستن به میز مذاکره با حکومت است و از طرف دیگر، حملات ویرانگر در ولایات مختلف کشور سازماندهی می کند. در سال های گذشته که حکومت افغانستان شورای عالی صلح را آغاز نمود و با این شورا در صدد مذاکره با این گروه بر آمد این گروه پاسخ قطعی به شورای عالی صلح و حکومت افغانستان نداد. در دوران حکومت رئیس جمهور کرزی اما، پاسخ های گروه طالبان بیش از آنکه عاقلانه و مدبرانه باشد بیشتر ناشی از غریزه ویرانگری آن ها بود. هر بار، پاسخ حکومت و شورای عالی صلح را با انتحار و انفحار و حملات سازمان یافته در شهر های مختلف کشور می داد. باور نگارنده بر این است که گروه طالبان همچنان همانند گذشته در پی صلح و مذاکره با حکومت نمی باشد. اینکه گروه طالبان حاضر به مذاکره نیست بیانگر چند چیز است. 1- این گروه دارای اراده و استقلال عمل نمی باشد. بلکه تصمیم گیری ها و جهت گیری ها از سوی سازمان های خارج از کشور صورت می گیرد و گروه طالبان به عنوان آله دست سازمان های استخباراتی کشور های منطقه می باشد. 2- گروه طالبان به خاطر افکار تندروانه و بنیادگرایانه نمی تواند با قانون اساسی و مکانیسم های دموکراتیک سازگار آید. به همین خاطر، این گروه در طول سال های گذشته پاسخ منفی به درخواست حکومت افغانستان برای مذاکره داده است. به نظر می رسد که گروه طالبان هم اراده و استقلال عمل ندارد و هم باور ها و عقاید و فهم بنیادگرایانه شان از دین سازگاری با قانون اساسی و مکانیسم ها و سازوکار های دموکراتیک ندارد. از این جهت، گروه طالبان نمی تواند با حکومت کنار بیاید. بنابراین، در کنار پیش بردن پروسه صلح لازم است که دستاورد های خود را مورد بازنگری قرار دهد و یک محاسبه عقلانی در پیشبرد پروسه صلح و ادامه آن و پیش بینی از آینده و نتایج آن به دست دهد.

دوم؛ با توجه به نکته فوق باید توجه جدی به نیرو های امنیتی کشور صورت گیرد. مهمترین مسئله این است که نیرو های امنیتی کشور باید به صورت کامل تجهیز گردد. نیرو های امنیتی بدون تجهیزات نمی تواند در برابر دشمن به شکل که باید و شاید مبارزه نماید. بنابراین، حکومت با استفاده از امکانات موجود و از روابط با کشور های مختلف همانند ایالات متحده آمریکا، بریتانیا، آلمان و فرانسه بخواهد تا نیرو های امنیتی کشور را تجهیز نماید. اگر چه هند حاضر است کمک های نظامی به کشور بکند اما این کمک ها ممکن است به روابط افغانستان با دیگر کشور های منطقه تاثیر منفی بگذارد.

به همین خاطر، لازم است که در چارچوب پیمان امنیتی ایالات متحده آمریکا نیرو های امنیتی کشور را تجهیز نماید. اما این مسئله نیازمند دستگاه دیپلماسی فعال حکومت است.

 بخش دیگر مسئله بر می گردد به صلاحیت نیرو های امنیتی کشور در میدان های جنگ. در بدخشان و قندوز نیرو های امنیتی کشور صلاحیت تام در مبارزه با گروه طالبان را به دست آورد. در نهایت نیرو های امنیتی کشور توانست در کمترین زمان ممکن گروه طالبان را با شکست مواجه سازد.

 این دو رویداد نشان داده است که نیرو های امنیتی کشور در مبارزه با تروریسم و دهشت افکنی نیازمند صلاحیت عام و تام است.

در صورتی که نخبگان سیاسی و رئیس جمهور کشور صلاحیت حمله و سرکوب گروه های دهشت افکن را به نظامیان کشور ندهد، نیرو های امنیتی کشور قربانی بیشتری خواهد داد. این برای روحیه مردم و نیرو های امنیتی کشور ضربه سنگین و جبران ناپذیر است.

سوم؛ نیرو های امنیتی کشور با حمایت ها و پشتیبانی های قاطع مردم افغانستان همراه است.

 از زمانی که نیرو های امنیتی کشور مسئولیت تامین امنیت کشور را به عهده گرفته است، حمایت مردم بیشتر شده است. حفظ حمایت های مردمی برای نیرو های امنیتی ضروری و جدی است. این حمایت ها تاثیری بر مشروعیت نظام نیز می گذارد. اما حفظ حمایت ها نیازمند آن است تا نیرو های امنیتی در برابر گروه های دهشت افکن قوی ظاهر شود و نگذارد که گروه های دهشت افکن امنیت مردم را به مخاطره بیاندازد.

 این مهم تنها با کارکرد خوب امنیت ملی و بعد نظامیان کشور ممکن می گردد. موفقیت یک حمله و پاسخ موفقانه به حملات گروه های تروریستی بستگی به اطلاعات دقیق و کشف مراکز و نقشه کار گروه های تروریستی دارد. این کار به عهده امنیت ملی است. اگر نظامیان کشور در میدان جنگ با شکست مواجه می گردد بدون شک هماهنگی لازم میان نظامیان و امنیت ملی صورت نمی گیرد. لازم است که برای حفظ حمایت مردم و بالا بردن روحیه مردم و نیرو های امنیتی کشور هماهنگی بیشتر میان امنیت ملی و نظامیان کشور صورت گیرد.

چهارم؛ آمار ها نشان می دهد که نفوذ گروه طالبان در میان مردم بیشتر شده است. با آغاز حمله آمریکا و متحدانش به افغانستان اعضای گروه طالبان و دیگر گروه ها و شبکه های دهشت افکن دست از کار مبارزه و دهشت افکنی گذاشته بود. گفته می شود که در سال 2003 تنها یک هزار شورشی وجود داشت. در سال 2007 این رقم به 30 هزار رسید. در سال 2013 این رقم افزایش چشم گیر داشته است و به 50 هزار رسیده است.

این آمار ها تا اندازه تقریبی و تخمینی است. اما آمار ها با حملات و دهشت افکنی ها رابطه واقعبینانه دارد. اگر به دقت نگریسته شود افزایش نفوذ گروه های تروریستی با آغاز پروسه صلح همراه بوده است. یعنی دقیقا زمانی که حکومت پروسه صلح را آغاز نمودند جلب و جذب گروه های دهشت افکن نیز افزایش یافته است. پیوند این دو خارج از قلمرو این مقاله است. اما افزایش نفوذ گروه دهشت افکن نیازمند تجهیز، واگذاری صلاحیت و بالا بردن قدرت کشف نهاد امنیت ملی است. بدون این سه امکان هر گونه مبارزه منتفی است. انتظاری پیروزی بدون اطلاعات دقیق، بدون تجهیزات و صلاحیت غیر عاقلانه است.

دیدگاه شما