صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

نگاهِ به نا امنی های شمال

-

نگاهِ به نا امنی های شمال

پس از سقوط رژیم طالبان، بخش های از کشور به صورت نسبی امن بوده و بخش های هم نا امن بوده است.

 مناطق جنوب، بیشتر مرکز درگیری های خونین میان نیروهای نظامی خارجی و داخلی و گروه طالبان بوده و برخی مناطق دیگر نیز امنیت چندانِ نداشته است.

در این مخمصه، شمال کشور به صورت نسبی امن بوده است. طالبان به ندرت قادر به نفس کشیدن و جنگ های کوچک پارتیزانی در این منطقه شده، که آن هم به شدت سرکوب گردیده و به ندرت برخی حمله های انتحاری و انفجاری رخ داده است.

فصل زمستان به صورت عموم فصل آرامش بود. به صورت نسبی همۀ ولایت ها در امان بودند. در برخی ولایت ها یکی دو حمله انتحاری رخ داد.

اما با پایان فصل زمستان و گرم شدن هوا، حمله ها و توطئه های دشمن نیز افزایش یافته است. نه تنها در مناطق جنوبی و جنوب غربی بلکه در ولایت های قبلا امن نیز حمله های صورت گرفته و نشانه های از حضور و فعالیت دشمن دیده می شود.

چندی قبل جنایت هولناک و وحشت ناک در ولسوالی جرم ولایت بدخشان صورت گرفت. سربازان ارتش اسیر گرفته شدند، کشته و سربریده شدند و برخی هم فرار کرده و مواضع شان را ترک کردند.

   در دادستانی ولایت بلخ حمله صورت گرفته و تروریست های مهاجم، شهر آرام مزار شریف را وحشت زده و مملو از ترس نمود.

حتی نشانه های از حمله طالبان بر پوسته های امنیتی در ولایت بامیان نیز دیده می شود.

و اکنون ولایت های مانند کندز، فاریاب و.... در معرض تهدیدهای مهم امنیتی قرار دارد. روز گذشته ولسوالی های ولایت کندز، زیر حمله های هجومی مخالفین قرار داشت و نگرانی های جدی در این مورد وجود داشت. خبرهای متفاوت هم دست به دست می شد. حتی برخی ها از سقوط یکی از ولسوالی های این ولایت سخن می گفتند. نبود فرماندهی مناسب و کمبودِ مهماتِ مورد نیاز نیروهای جنگی، از دیگر موارد بود که به عنوان نقطۀ نا امید کننده مطرح می شد.

به هر حال، امری مسلم این است که تروریست ها در سال جاری بر مناطق نسبتا امن و به ویژه شمال تمرکز کرده اند. نمی توان به صورت مشخص علل تمرکز تروریست ها بر شمال را مطرح کرد، اما به صورت کلی شاید بتوان گفت کهممکن است اهداف کلان سیاسی و اقتصادی در میان باشد.

 از این روی، به نظر این نگارش، سه مبحث به عنوان علل تمرکز و توجه ویژۀ تروریست ها و طالبان مهم می نماید:

1 . طالبان و ایجاد فضای رعب و وحشت

از یک منظر می شود این مسئله را این گونه تحلیل کرد که طالبان به صورت عموم به دنبال نا امن سازی همۀ مناطق و دامن گسترانیدن حوزۀ نا امنی است. از این رهگذر می خواهد فضای عمومی را ترس و رعب و وحشت فرا گیرد.

اگر چنین شود میزان رضایت مردم از حکومت کاهش یافته و این پرسش از جنس مشروعیت سیاسی در اذهان همه خلق می گردد،در صورت که دولت و حکومت کنونی قادر به تامین امنیت و دفاع از مردم نیست، راه حل چیست؟ و باید چکار کرد؟

البته تلاش طالبان بر این است که خودش را به عنوان جواب سوال مطرح شده در اذهان مردم جای دهد. یعنی در صورت که دولت کنونی قادر به تامین امنیت نبوده و داستان امنیت پایان ناپذیر می نماید، باید به حکومت و امارت طالبانی تن داد و آن ها را پذیرفت.

بنابراین ممکن است چنین استراتژی را گروه طالبان در پیش گرفته باشد. در طول چهارده سال که گذشت، مناطق جنوب نا امن بوده و حضور طالبان در این ولایت ها گسترده بود، اما مناطق شمال و مرکز به صورت نسبی امن بوده و هیچ گونه چالش در برابر حکومت دیده نمی شد. این امر طالبان را مایوس می کرد.

2 . نفوذ به کشورهای آسیای مرکزی

یک نگاه ابزاری و توطئه محور در مورد طالبان و همۀ گروه ها و حلقه های تروریستی وجود داشته است. این دیدگاه بر این استوار بوده که ایالات متحدۀ آمریکا پس از سقوط اتحاد جماهیر شوروی و ختم جنگ سرد، با فضای نبود دشمن استراتژیک مواجه بوده است.

 این کشور بدون دشمن کلان نمی تواند به اهداف استراتژیک اش دست یابیده و فضا را برای رقیب های منطقه ای و جهانی اش تنگ نماید.

از این رو دشمن سازی کرد. بنیادگرایی دینی و حرکت های افراطی دینی را در خاورمیانه به عنوان دشمن کلان مطرح کرد. مقالۀ برخورد تمدن های ساموئل هانتینگتن را نیز در این مورد ارزیابی کرده و گفته می شود که به اشارۀ مراکز مطالعاتی و تصمیم گیری واشنگتن نوشته شده است.

بنابراین بحث، تروریزم یک ابزار است. توطئه و پروژۀ ساختگی است که از سوی آمریکا به منظور دخالت در امور سیاسی و اقتصادی مناطق حیاتی و جهانی و نیز اعمال فشار بر رقیب های اش راه اندازی شده است.

این دیدگاه را کشورهایِ برجسته دیده و به صورت جدی مطرح کرده اند که به لحاظ سیاسی با آمریکا رابطۀ چندان نیکِ نداشته و رقیب محسوب می شوند. مثلا روسیه با این که جهت سرنگونی حکومت طالبان با آمریکا همکاری کرده و در طول چهارده سال نیز به صورت نسبی با حضور نظامیان خارجی موافق بوده است، اما گه گاهی به دیدۀ تردید نگریسته و سخن های را مطرح کرده است.

 ایران با این که مناسبات سیاسی نیک و مبتنی بر همکاری را با دولت جمهوری اسلامی افغانستان برقرار کرده، اما نسبت به حضور نظامیان خارجی در کشور همواره بدبین بوده و اظهار نگرانی کرده است.

  و با توجه به رشد اقتصادی و به تبع آن بلند رفتن توانمندی های نظامی و این که حالا پکن به یکی از قدرت ها و بازیگران مهم سیاسی در منطقه تبدیل شده است،این کشور نیز گاها نگرانی داشته است.

بنابراین، از یک منظر نا امن ساختن شمال کشور، گام برای نفوذ در آسیای مرکزی است. این کشورها باید نا امن شود تا این که برخی کشورها از جمله آمریکا به اهداف سیاسی و اقتصادی اش برسد.

نگاه به نا امنی های شمال و قدرت گرفتن تروریست ها در این سمت و سو از این منظر، دولت های آسیای مرکزی، روسیه و چین را نگران می کند. در این جاست که روسیه به پیمانۀ احساس تهدید می نماید که از کمک های نظامی به ارتش افغانستان سخن می زند. سخن که در طول سال های متمادی شنیده نشده بود.

3 . خطوط انرژی

بحث دیگری که افغانستان را به میدان جنگ های استخباراتی مبدل کرده است، بحث اقتصادی و خطوط لوله انرژی و همین طور جادۀ تاریخی ـ تجارتی ابریشم است.

کشیدن خطوط لوله انتقال انرژی آسیای مرکزی و نیز جادۀ ابریشم منافع اقتصادی کلان را بدنبال دارد که هر دولت بدنبال آن است تا منافع بیشتر را کسب کند.

بنابراین، ممکن است تضاد منافع میان کشورهای منطقه وجود داشته و برخی کشورها از کشیدن خطوط لوله انرژی از مسیری که قرار است کشیده شود و نیز ساخت جادۀ تاریخی ـ تجارتی ابریشم ناخرسند باشند.

دیدگاه شما