صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

امنیت; رویای که تحقق پیدا نمی کند

-

امنیت; رویای که تحقق پیدا نمی کند

امنیت بدون شک از ضرورت های حیاطی و مبرم یک اجتماع است. از آن حیث که دست یابی به  رفاه اجتماعی٬ حقوق بشر٬ حقوق شهروندی و مسایل دیگری از این دست مترتب و مسبوق به امنیت است٬ می توان آن را نیاز اولیهٔ جوامع انسانی بر شمرد. به این ترتیب می توان حتی امنیت را به مثابه پیش نیاز دیموکراسی واقعی قرار داد. در نبود آن به هیچ وجه نمی توان برای نهادینه کردن و استحکام دیموکراسی و حفظ ارزش های آن در کشوری امیدوار بود. وقتی زمینه برای انجام عملی آماده نباشد٬ انجام آن مقدور نیست.

بزرگترین شاخصهٔ دیموکراسی برگزاری انتخابات آزاد٬‌شفاف و همگانی است که در فقدان امنیت نه تنها انجام این امر بلکه حتی رسیدگی به مسایلی مربوط به حقوق بشر و حقوق شهروندان نیز محال بنظر می رسد. در نبود امنیت نه مردم به پای صندوق رأی می روند و نه هم تضمینی برای حراست آرای آنان وجود دارد. در نبود امنیت مردم در قریه ها و یا شهرهایشان زندانی می شوند چون نمی توانند به قریه و یا شهر دیگر سفر کنند. در نبود امنیت قتل٬ سرقت٬ اختطاف و خشونت در جامعه بقا و گسترایش می یابد.

امنیت در افغاستان یکی از آرزوهای دیرینهٔ مردم بوده است. آرزویی که همواره دود شده و به هوا رفته است. نا امنی در این کشور ریشه های مستحکم و عمیق دارد. با وجودیکه نظام ها عوض شده و حکومت ها بدل شده است اما ناامنی در این سرزمین (با فراز و نشیب هایی) کماکان پا برجاست و ضربه های مهلکی به مردم می بخشد.

بعد ازکنفرانس بن و ایجاد دولت انتقالی توقع می رفت که بزودی امنیت در کشور بر قرار شده و مردم به این آرزوی دیرینهٔ شان خواهند رسید. واقعیت اما عکس آن بود. به این معنی که بر خلاف تصور همگانی با گذشت هر سال کشور بیشتر به کام نا امنی و بی ثباتی گرفتار شد. وقتی نگاهی به دوازده یا سیزده سال قبل می اندازیم این موضوع به اثبات می رسد که با گذشت هر سال کشور بیشتر نا امن شده است.

 در سالهای اول بعد از کنفرانس بن و شکل گیری افغانستان جدید٬ ما شاهد بر قراری امنیت نسبی در کشور بودیم. دست کم بزرگ راههای کشور نسبت به امروز به مراتب امن تر بود و مسافرین به طور عموم احساس خطر نمی کردند. در آن سالها شمار حملات تروریستی و تلفات آن نیز کمتر از آن بود که امروزه شاهد هستیم.

در یکی دو سال اخیر به خصوص بعد از تشکیل حکومت وحدت ملی٬ ناامنی در سراسر کشور به شکل خطرناکی افزایش یافته است. شاه راه های کشور به حدّی نا امن شده که مردم جرئت سفر کردن و گذشتن از بزرگ راه ها را از دست داده اند. از طرفی هم نمی شود سفر نکرد. عدٔه زیادی از مردم ما یحتاج زندگی شان به سفر وابسته است. با وضعیتی که حالا در شاه راه ها بوجود آمده اینها با آنکه اقتصادشان ضغیف است٬ مجبورند با پرداخت پول هنگفت هوایی سفر کنند. و این یک ضربه کلان دیگر است که بر اقتصاد این خانواده ها وارد می شود.

  گذشته ازده ها حملات و واقعات کوچک در نقاط مختلف کشور٬ همین چند روز قبل ما شاهد حملهٔ طالبان در بدخشان بودیم که در آن ده ها نفر از اردوی ما به شکل وحشیانه به شهادت رسیدند. در واقعهٔ دیگر در شاه راه کابل-قندهار سی و یک شهروند بی گناه ما توسط افراد مسلح نقاب پوش ربوده شدند که با گذشت نزدیک به دو ماه هیچ سر نخی از آنها در دست نیست.  

سؤالی که مطرح می شود اینست که چرا ناامنی در کشور مهار نشده در حالیکه بعد از سقوط طالبان و تشکیل حکومت انتقالی برقراری امنیت زیاد دور به نظر نمی رسید. به عبارت دیگر دوازده یا سیزده سال قبل از امروز تصور حاکم این بود که تا چند سال دیگر کشور کاملا امن می شود. پس چرا حکومت افغانستان و نیروهای ائتلاف در کنترل و تنزیل نا امنی ها موفق نشده است؟ 

از دید نگارنده چند عامل عمده در رشد روز افزون نا امنی در کشور به خصوص در ماه های اخیر دخیل بوده است. اول اتخاذ موضع سیال از جانب حکومت در برابر مخالفان و تروریستان و اعمال سیاست متزلزل در این خصوص. یعنی حکومت های پیشین هرگز نتوانستند استراتیژی و موضع ثابت و دوامداری در برابر مخالفان اعمال کنند. به همین دلیل مبارزه جدی و مستمر با مخالفان مصلح و طالبان از جانب حکومت انجام نشد تا آنها را با گذشت هر روز بیشتر تضعیف کرده و در نهایت نا بود سازند. شاید دلیل اصلی هم این بود که حکومت تعریف مشخصی از دشمن نداشت. مخالفان یک روز برادر خطاب می شدند و روز دیگر تروریست. ظاهراً حکومت فعلی نیز این مشکل را به ارث برده است.

عدم هماهنگی کافی میان حکومت افغانستان و ایالات متحده آمریکا از یک سو و عدم هماهنگی لازم و کافی میان نیروهای ائتلاف و حکومت افغانستان در امر مبارزه با طالبان و مخالفان مصلح از سوی دیگر باعث قدرت گیری مجدد تروریستان شد. حکومت آقای کرزی با آمریکا به شدت دچار اختلاف شده بود و از عملکرد و استراتیژیهای یکدیگر حمایت نمی کردند. آقای کرزئی مانع عملیات شبانه نیروهای ائتلاف می شد و عملیات هوائی را نیز محکوم می کرد. در سطح پایین نیز نیروهای ائتلاف و اردوی ملی افغانستان زیاد هماهنگ عمل نمی کردند. به همین سبب برنامه های دراز مدت و کارا برای نابودی طالبان روی دست گرفته نشد و فشار کافی و لازم بر آنها وارد نیامد.  

انتقال مسؤلیت های امنیتی کشور به اردوی ملی و خروج نیروهای ائتلاف از افغانستان; حضور پر رنگ نیرو های مجهز بین المللی در افغانستان طی چهارده سال گذشته خواهی نخواهی کمک بزرگی به اردوی ملی و امنیت سرتاسری کشور و همچنین تضعیف موضع و مورال مخالفان و تروریستان بوده است. و با خروج آنها تروریستان هم به لحاظ روانی و هم به لحاظ عملی یک تغییر مثبت را احساس کرده و تحرک شان را افزایش داده اند. به خصوص که اردوی ملی در حالی این مسؤلیت را بر عهده می گیرد که از یک طرف هنوز به تعلیم بیشتر نیاز دارد و از طرف دیگر به تجهیزات بیشتر.

در این میان نباید نقش منفی حکومت وحدت ملی را در افزایش نا امنی ها در کشور نا دیده گرفت. با آنکه حدود هفت ماه از تشکیل این حکومت می گذرد هنوز هم کابینه تکمیل نشده است. وزارت دفاع ملی که یکی از کلیدی ترین وزارت خانه هاست و مرتبط به امنیت کشور کار می کند هنوز هم با سر پرست اداره می شود. در حالیکه کشور غرق در نا امنی است٬ نیروهای امنیتی کشور نیاز به دلجویی و روحیه دهی دارد و تروریستان روز به روز قدرت می گیرد; دو تیم سهیم در قدرت نتوانسته اند اختلافات شان را حل و چانه زنی های سهمی شان را پایان دهند.

دیدگاه شما