صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

اوضاع در حال وخیم‌تر شدن است؛ چرا؟

-

اوضاع در حال وخیم‌تر شدن است؛ چرا؟

درشرایط کنونی وضعیت کشور هر روز روبیشتر روبه وخامت می رود. میزان ناامنی ها و نگرانی ها از وضعیت امنیتی افزوده می شود. اندک نگاهی گذرا به مجموع رویدادها و حوادث ناگواری که در در گوشه و کنار کشور روی میدهد بخوبی نشان میدهد که این نگرانی ها وناامنی ها صوری وتوهم وبدور ازواقعیت نیستند.

مروری بر روی‌دادهای خونین هفته گذشته به تنهایی وخامت اوضاع امنیتی کشور را نمایان می‌سازد. حمله خونین بر دادستانی ولایت بلخ شانزده کشته و ۶۱ زخمی برجای گذاشت. گروه طالبان مسوولیت این حمله را بر عهده گرفته است. براساس گزارش دیگر بر اثر انفجار ماین در ولایت خوست در جنوب‌شرق کشور، دوازده غیر نظامی زخمی شدند. در خبر دیگر آمده است که مقام‌های محلی ولایت غزنی گفته اند که در نتیجه انفجار ماین کنار جاده‌ای در این ولایت، دست‌کم دوازده غیر نظامی کشته شده‌اند. گفته می شود که سرنشینان این موتر قصد داشتند در یک مراسم عروسی شرکت کنند. پیشتر از این نیز انفجار ماین کنار جاده‌ای در مربوطات ولسوالی اندر غزنی، جان هفت عضو یک خانواده را گرفت. بربنیادگزارش دیگر مقام‌های امنیتی شهر کابل می‌گویند که در حمله انتحاری در منطقه موسوم به اسپیچری در حوزه نهم امنیتی پایتخت، سه غیر نظامی زخمی شده‌اند. در آخرین لحظات تدوین این نوشتار گزارش شد که مقام های در ولایت ارزگان در جنوب کشور می گویند جسد پنج تن در شهر ترینکوت مرکز این ولایت پیدا شده است. سرپرست ولایت ارزگان می گوید، قربانیان کارمندان یک موسسه خیریه که برای کودکان کار می کند، هستند که حدود پنج هفته قبل اختطاف شده بودند. نا امنی در شاهراه ها، قتل و کشتار مردم نظامی و بی گناه به بهانه های مشخص، حوادثی که با قصد و نیت ایجاد اختلاف میان مردم و اقوام افغانستان به وقوع پیوسته اند، چنانچه سرنوشت سی ویک نفر مسافر که در گروگان مخالفین قرار دارند هم چنان در هاله ای از ابهام و بی سرنوشتی قرار دارد، و دیگر وقایع و حوادثی از این قبیل، مواردی هستند که نه از مختصات و ویژگی های کشور محسوب می گردد و نه برای مردم تازگی دارند، اما آنچه مایه نگرانی است، تشدید و تکرار این گونه حوادث با هدف واحد و برای ایجاد اختلاف و تحکیم فضای رعب و وحشت و تحت فشار قرار دادن روانی مردم افغانستان است.

برخلاف تبلیغات رسمی و آنچه مقام های داخلی و برخی از حلقه های خارجی ادعا دارند که طالبان دچار از هم گسیختگی گردیده و برای نجات خود آماده مذاکره و صلح هستند، طالبان از نیرویی شکست خورده در سال های پس از سقوط حکومت شان، به مرور زمان اینک به قدرت نظامی و قدرت مانور دهی شان افزوده اند، ولایت های نه چندان نزدیک به کابل زمانی شاهد حملات نامنظم طالبان و حضور آن ها بودند و اکنون ولایت های نزدیک و هم جوار کابل به مامن امن طالبان بدل گشته و افراد مسلح طالبان با خیال راحت به تلاشی موترها می پردازند و کنترل مسافران بی گناه پرداخته و بعضی از آنان را به بهانه دولتی بودن و یا هر دلیل دیگری گردن می زنند.

حال باید پرسید که چرا افغانستان ، پس ازده سال ، با وجود برخورداری از حمایت های بین المللی و نیز استقبال داخلی ، هم چنان در شرایط بحرانی بسر می برد و روند اوضاع امنیتی روبه وخامت نهاده است؟ مهم اینست که این سوال تاچه اندازه بصورت جدی مطرح گردد و نیز جوابی که برای آن پیدا می شود واقع بینانه باشد. زیرا شاید تاکنون بارها و بارها چنین پرسش هایی درجاهای مختلف مطرح شده است؛

 اما متاسفانه این پرسش جدی گرفته نشده است، به همین دلیل نیز پاسخ آن نیز جدی و واقع بینانه نبوده بلکه سعی گردیده بگونه ای افکار عمومی و رسانه ها را در ارتباط با آن بطور موقت قانع سازند.

تردید نمی توان داشت که در بیش از یک دهه نیروهای بین المللی با استقرار در کشور مبارزه سختی را برضد تروریست ها و برای تامین ثبات و امنیت در افغانستان دنبال نمودند؛ طی این مدت آنان متحمل خسارات و تلفات سنگینی گردیدند. همینگونه در طی چندسال گذشته میلیادردها دالر بنام کمک برای افغانستان سرازیر گردید. گفته شده بود که با حمایت جهان و همت مردم ، افغانستان نوین در عرصه های مختلف اقتصادی ، فرهنگی ، اجتماعی ، سیاسی و.... ساخته خواهد شد. نیروهای امنیتی کشور در حد بالایی از توانمندی آموزش دیده و مجهز خواهند شد. هم چنین در جهت تحقق این اهداف جان هزاران سرباز و شهروند افغان نیز قربانی گردید. با وجود همه این مسایل واقعیت اینست که سال های گذشته فرصت خوب و استثنایی برای استقرار نظام سیاسی مردمی، تحقق بخشیدن ارزش های دموکراتیک، درپیش گرفتن روند عدالت و ترقی کشور، شکل گیری روحیه وفاق و همسویی ملی و ارائه تعریف روشن و قابل قبول برای همه شهروندان کشور از منافع ملی بوجود آمده بود. ولی امروز متاسفانه در شرایطی قرار گرفته ایم که گویا در آ وان سال 2001 قرار داشتیم. برای هیچ ملت و جامعه ای مصیبت بارتر از این نیست که امید خود را نسبت به آینده از دست داده باشد. حال آنکه امروز مردم ما نسبت به آینده بسیار نگران و مضطرب به نظر می رسند.

در ریشه یابی این شرایط می توان علل و عوامل مختلفی را بر شمرد. چگونگی ساختار دولت و قدرت بخصوص از زمانی که حکومت وحدت ملی ایجاد گردیده است، پندار و روحیه خاص که بر ذهن دولت‌مردان وجود دارد از عوامل اساسی این  ناکامی یا تداوم بحران در کشور دانسته می‌شود. زیرا فقدان یک اندیشه مدیریتی قوی و منسجم ملی، عدم تعهد در اجرای قانون و ناتوانی در برابر وسوسه های مصلحت جویانه مختلف و مانع تراشی ها که اصل و قاعده نظام سیاسی را زیر سوال برده و یا در معرض تهدید قرار میدهد سبب گردید که دولت از قدرت و کفایت و اعتماد قابل توجه و موثر برخوردار نگردد. در غیاب چنان شرایطی منجر گردید که عناصر بحران آفرین ، بویژه مخالفین و تروریستان از شرایط به نفع خود بهره برداری نمایند. مردم اعتماد خود را نسبت به دولت مردان از دست بدهند. بنابر این تا زمانی در مدار و محور تصمیم گیری کشور تغییر بنیادی و اراده قاطع بوجود نیاید نمی توان نسبت به آینده جامعه و تحکیم صلح وثبات و رونق گرفتن زندگی امیدوار بود. مسئولین حکومت وحدت ملی بدور از تعلقات خاص در برابر سرنوشت مردم و کشور مسئولیت دارند و بیش از این نباید در برابر وخیم تر شدن اوضاع بی تفاوتی اختیار نموده و یا سهل انگاری نشان دهند.

دیدگاه شما