صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

سه شنبه ۲۸ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

چرایی یک رویداد تکان دهنده

-

چرایی یک رویداد تکان دهنده

در روزهای آخر هفته گذشته دختر جوانی بنام فرخنده درقلب کابل، نزدیک به مقر ریاست جمهوری، مسجد شاه دو شمشیره با حمله مردان خشمگین به شکل فجیع و تکان دهندهدر آغاز به قتل رسیده و سپس جنازه وی به آتش کشیده شد. این دختر مقتول از سوی حمله کنندگان خشمگین متهم بود که قرآن عظیم الشان را آتش زده است.

هرچند تا کنون درباره شخص مقتول گزارش ها و نقل قول های متناقض و گوناگونی به نشر رسیده است؛ اما آنچه در مجموع می توان از این دریافت ها نتیجه گرفت این است که فرخنده نه تنها دچار بیماری روانی نبوده بلکه فردی تحصیلکرده در رشته شرعیات بوده و احتمالا برای دعوت و نیز انتقاد از عمل تعویذ نویسان بدانجا حضور یافته که در نتیجه بحث و جدل با یکی از تعویذ نویسان قضیه این گونه به شکل فاجعه آمیز درآمده است. گفته می شود که فرخنده تلاش های زیادی بخرج داد که برای تهاجم کنندگان قضیه را توضیح دهد اما فایده نمیکند تا اینکه سرانجام زیر دست و پا و سنگ و چوب مهاجمین جان میدهد. قتل فرخنده به شکل فجیع و تکان دهنده ای که صورت گرفت واکنش های گسترده و جدی را بدنبال داشت.

این واکنش از هنگام تشییع جنازه و تدفین تا مراسم فاتحه وی از سوی اشخاص و مقام های مهم کشوری و نهادهای رسمی و فعالان جامعه مدنی و اجتماعی و بصورت های مختلف صورت گرفته است. بطور نمونه در شهرهای کابل، مزارشریف، هرات، پروان و بامیاناعتراض‌هایی گسترده نسبت به قتل فجیع فرخنده صورت گرفت. در این مورد حتا رئیس جمهور نیز از خود واکنش نشان داده و طی خبرنامه ای از سوی دفتر ریاست جمهوری اعلام گردید که برای رسیدگی به قضیه کمیسیون ویژه برای بررسی قضیه قتل فرخنده تشکیل و به کار آغاز کرده است.

در ادامه این واکنش ها نمایندگان مجلس نیز ضمن اظهار تاسف و محکومیت این قضیه اعلام داشتند که تعلیق وظیفه ماموران پولیس که در هنگام قتل فرخنده در محل بوده‌اند، کافی نیست. آن‌ها تاکید ورزیدند که این قضیه باید جدی گرفته شود و عاملان قتل به‌صورت علنی مجازات شوند. از سوی دیگر طبق گزارش نشر شده اعضای مجلس سنا نیز ضمن ابراز تاثر عمیق نسبت قتل و آتش زدن جسد فرخنده، از نهادهای عدلی و قضایی کشور خواستار اعدام علنی عاملان قتل این خانم شدند.سناتوران این عمل را خلاف دستورات اسلام دانستند و نسبت به سهل انگاری و بی تفاوتی پولیس و حکومت در قبال این حادثه به شدت انتقاد کردند.

هرچند افغانستان طی سال های سپری شده حوادث و رویدادهای تکان دهنده از این دست بسیار شاهد بوده است. در مواردی شاید قضایای فاجعه آمیزی به شدت تکان دهنده تر از این قضیه فرخنده روی داده باشد. اما نکته اساسی که در مقایسه و تفاوت میان قضیه فرخنده و دیگر روی دادها وجود دارد این است که در رویدادهای دیگر طالبان و عناصر مخالف مسلح بصورت عمدی و ارادی و با اعلام قبلی و از روی قصد دست به جنایت زده اند؛ اما در مسئله فرخنده این جنایت از سوی گروهی از مردم که خود را مدافع و دلسوز دین می پنداشتند صورت گرفته است؛ نکته دیگر این که کسانی که در این قضیه دست داشتند خود را در موقف و جایگاهی قرار دادند که اساسا هرگز شایستگی ذاتی و قانونی آن را نداشتند؛ هم چنین اقدامی که صورت گرفت کاملا بر اساس تحریک احساسات و فتنه انگیزی برخی از عناصر مجهول الهویه بوده است؛ مسئله دیگر این که قساوت و بی رحمی که در این حادثه بکار گرفته شد رخ دیگری از جامعه را کاملا برملا ساخت.

این قضیه نشان داد که چنین حادثه و رویدادی ممکن به هربهانه دیگر و به همین شدت و فاجعه بار بودن روی دهد. به هر صورت و به تعبیر دیگر بقول بعضی از تحلیل گران تفسیر و تحلیل حادثه دلخراش مرگ فرخنده در مسجد و در برابر دیدگان پولیس، و در پایتخت کشور بسیار دشوار می‌نماید.جدایی از نگرانی ها و تاثرات شدیدی که این حادثه جگر خراش بر روان فرد و جامعه بر جای گذاشته است به نظر می رسد که بخاطر رعایت شئون و کرامت انسان و نیز جلوگیری از تکرار چنین وقایعی فاجعه بار باید این قضیه از سوی مسئولین حکومتی و نهادهای عدلی و قضایی و نیز متولیان فرهنگی و دینی مردم با تعمق و دقت بسیار مورد تحلیل و ارزیابی قرار گیرد. ابعاد و زوایای مختلف این رویداد بدون غرض ورزی و تحت تاثیر قرار گرفتن عواطف و احساسات یا گرایش های خاص مورد شناخت قرار گرفته و به تحلیل درآید. اگر چنین اقدامی صورت گیرد نسبت به عدم تکرار آن می توان امیدوار بود که مصئونیت های لازم بوجود خواهد آمد، د رغیر این صورت هرلحظه و هرثانیه بایستی منتظر وقوع فاجعه های تکان دهنده تر از این باید بود.

به نظر می رسد در ریشه یابی و تحلیل این قضیه مسایل ذیل از اهمیت زیادی برخوردار بوده و موجب بروز آن گردیده است. نخست از همه این که وقوع این رویداد نشان داد که متاسفانه جامعه ما چقدر از لحاظ روحی و روانی دچار نوعی گرایش به خشونت می باشد. وضعیت غیر متعادل روحی و روانی سبب گردیده است که نگاه و دریافت مردم از مسایل دینی و باورهای اجتماعی نیز در چنبره عواطف و تصمیم گیریهای ناسنجیده قرار گیرد.

چنین وضعیتی سبب می گردد که مردم خود بطور ناخواسته گام در ورطه ای بگذارند که هرگز تصورش را نداشتند یا این که دست بعملی بزنند که نه تنها خواست خود شان نبوده بلکه کسانی دیگر با اغراض و اهداف از پیش تعیین شده سعی کرده اند از احساسات و عواطف و گرایش مردم به نفع خود استفاده ناروا کنند. در نتیجه ممکن است با وقوع فاجعه ای دین و دنیای مردم به تباهی کشیده شود. نکته دیگر ضعف و ناتوانی دستگاه های حکومتی بخصوص امنیت و مراجع عدلی و قضایی می باشد. این حادثه نشان داد که حکومت حتا درچند قدمی قصر ریاست جمهوری کنترل و تسلط لازم را بر اوضاع ندارد و فاقد نیروی امنیتی تعلیم دیده و با درایت است که بتواند اوضاع را مهار کند.

هم چنین بی اعتمادی مردم به دستگاه های عدلی و قضایی و ناکارآمدی آنان سبب گردیده که جامعه چنین تصور کند که خودش باید قضایای خود را فیصله نماید. اگر دستگاه های عدلی و قضایی از ابتکار عمل و کارنامه درخشان برخوردار می بودند بطور قطع مردم با تکیه بر اعتماد چنین به فیصله های خودسرانه دست نمی زدند. مسئله ای مهم تری که باید در اینجا باید به آن اضافه نمود نقش علمای دینی است. این مسئله نشان می دهد با این که علمای دینی از احترام و پایگاه قابل اعتبار در جامعه برخوردار هستند اما درباب روشنی بخشیدن نسبت به مسایل و تصمیم گیریهای اساسی در ارتباط با ارزش ها و باورهای دینی نتوانستند جامعه را آگاهی ببخشند. به تعبیر دیگر نقش و کارکرد علمای دینی نیز هم چون دستگاه های عدلی و قضایی ضعیف بوده است. همین مسئله سبب گردیده که مردم تصور کنند که آنان می توانند در مسایل دینی نیز خود فیصله گر باشند. بنابر این با یادآوری کوتاهی از زمینه ها و علل وقوع فاجعه یادشده انتظار برده می شود که اصلاحات و اقدام تاثیر گذار و جدی و فوری برای پیش گیری از وقوع مجدد آن صورت گیرد.

دیدگاه شما