صفحه نخست » مقالات » پدیده خودکشی، واکنشی از سر درماندگی؛ چرا؟
پدیده خودکشی، واکنشی از سر درماندگی؛ چرا؟
- حبیب صبوری خسروشاهی
هم زمان با نشر گزارش وضعیت عمومی جامعه بخصوص وضعیت زنان در کشور به مناسبت های مختلف ازجمله روزجهانی همبستگی زنان جهان ، امسال نیز گزارشی از وضعیت نامطلوب زنان و خشونت های که برآنان اعمال می گردد یا فشارها و ستم هایی که برآنان رواد داشته می شود نشان از ظهور یک پدیده خطرناک و متاثرکننده آشکار گردید و آن پدیده خودکشی یا خودسوزی است. طی سال های اخیر، به ویژه در سال روان که روزهای آخرین خود را طی می کند پدیده خودکشی بعنوان یک ناهنجاری شدیدا تکان دهنده اجتماعی در جامعه ما خود نمایی می کند. در این ارتباط گزارش های متعددی در سطوح مختلف و طبقات گوناگون جامعه از طریق رسانه ها به نشر رسیده است. بارها در گزارش ها آمده است که پدری یا فردی به دلیل فقر و تنگ دستی خود را حلق آویز نموده است! یا خانمی به دلیل ناسازگاری و فشار شدید از سوی خانواده خود یا شوهر از طرق مختلف دست به خودکشی زده است! یا جوانی به دلیل ناکامی در امتحان کانکور یا ناکامی درازدواج دست به خودکشی زده است. و....
همانطور که گفته شد طی سالهای اخیر علاوه بر بروز پدیدههای جدید اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی، پدیده خودکشی و خودسوزی در کشور به شکل تکان دهندهی رواج یافته و در حال افزایش است اما مناطقی که این پدیده آن را تحت پوشش قرار داده و یا دربرمیگیرد متفاوت است. البته نکته مهم دیگر درباره شیوع پدیده خودکشی در مناطق مختلف کشور موضوع دسترسی رسانهها به خبرها و معلومات مربوط به پدیده یاد شده میباشد. اما روی همرفته شهرهای بزرگی چون کابل، هرات، مزارشریف و دیگر شهرهای شمالی و قندهار و جلال آباد می باشد. آنچه در این میان قابل توجه میباشد اینست که میزان خودکشی یا خودسوزی زنان در کشور به مراتب بیش از مردان میباشد. دیدگاهها درباره این پدیده اجتماعی یا آفت اجتماعی متفاوت است. باورها و تحلیلها درباره خودکشی متفاوت و گوناگون اند، چه بسا که در هردیدگاهی بخشی از علل و انگیزه خودکشی یاشده باشد. هر چند از دیدگاه دینی و مذهبی عمل خودکشی یک اقدام گناه بار دانسته شده و به شدت نسبت به آن موضع گیری صورت گرفته است؛ بطوری که کسانی دست به این عمل تکان دهنده میزنند وعده عذاب و هدر رفتن خون شان ذکر شده است؛ در آخرین تحلیل و ارزیابی در مورد کسانی که دست به خودکشی میزنند چنین داوری میگردد که آنان ایمان شان را از دست داده و توکل شان بخداوند سست گردیده است. اما در زبان علم طبی و روانشناسی و جامعه شناختی موضوع ظهور خود کشی در جامعه بعنوان یک آفت اجتماعی و فرهنگی و در افراد بعنوان یک بیماری قلمداد شده است. بیماری که از آن بعنوان اختلال عاطفی و روانی یاد شده و ریشههای مختلفی همچون بحران های ارتباط فردی، شکست در زندگی و خود کم ارزشی، تعارضها و کشمکشهای لاینحل درونی، از دست دادن امید و معنای زنده بودن، را در آن میتوان جستجو کرد.
همچنین دانشمندان و پژهشگران علوم مختلف درباره سایر عوامل و انگیزههای خودکشی موارد زیر را یاد میکنند: خشم و تنفر شدید از دیگران و حتا در مواردی از خود، احساس ناتوانی و درماندگی ( انتقام ازخود )، واکنش نسبت به از دست دادن یکی از عزیزان و نزدیکان خود، مشکلات عاطفی و روابط سرد خانواده اعم از والدین یا همسر و فرزندان، مشکلات و نوسانهای متناوب اخلاقی و شغلی یا تحصیلی، فقر و مشکلات جدی و شدید اقتصادی،احساس غیرمفید بودن، و....
بر بنیاد تحقیقات و مطالعاتی که از سوی مراکز تحقیقی و مطالعاتی صورت گرفته است وقوع پدیده خود کشی در جوامع جنگ زده و یا در حال گذار به مراتب گسترده تر و شدید تر از سایر جوامع میباشد. در این جوامع افزون بر اینکه ممکن است که علل و زمینههای یاد شده این موضوع را تحریک نماید، گسست فرهنگی و اجتماعی و نوعی خلاء روانی و ارزشی و عدم تطابق یا عدم توانایی در تحمل مشکلات دوران گذار، سبب گسترش و شدت خودکشی و خودسوزی خواهد گردید. هم چنین بطور طبیعی وقوع پدیده خودکشی یا خود سوزی در میان زنان ممکن است بیش از جامعه مردان باشد. زیرا اولا زنان از بسیاری جهات اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی آسیب پذیرتر هستند و در صورت بروز بحران و آسیبهای اجتماعی آنان زودتر و پیش از دیگران در معرض خطر و آسیب قرار میگیرند؛ دیگر اینکه درجه عواطف و احساسات بنابه دلایل خاص خود در زنان بیش از مردان میباشد. هم چنین این نکته را نیز باید افزود که مردان برای تخلیه فشارهای روحی و روانی یا فراموشی جبران ناکامیها و سختی دایره وسیعی از فضا را در دسترس خود دارند؛ حال آنکه زنان چنین نیستند. زنان به درجات متفاوت، اما با این وجه مشترک که زمینه و فضا برای تخلیه فشار های روحی و روانی و یا فراموشی مصایب و سختیها بسیار در محدودیت قرار دارند. بنابراین در بسیاری موارد سبب میگردد که آنان سعی میورزند از طریق آسیب زدن بخود، درپی جبران فشار وارده و یا گریز از وضعیت غیرقابل تحمل موجود برآیند. متاسفانه در جامعه مردسالار و خشونتگرای افغانستان زمینه بروز پدیده خودکشی و خودسوزی بسیار وجود دارد. بخصوص اینکه در شرایط کنونی زنان نسبت به حقوق خویش آگاهی نسبی یافته و بروضعیت تحمیل شده و غیرانسانی برخود ناراض و معترض میباشند. از آنجایی که نگاهها و باورها و رفتارهای جامعه در عینیت و فراتر از ادعا ارزشی برای حقوق و شخصیت زنان قایل نمیباشد، از جانب دیگر تمامی فضاها و زمینههای دیگر که زنان بتوانند موجودیت و بودن خود را به اثبات برسانند تا حداقل بخشی از فشارهای وارده را کاهش بخشند وجود ندارد، بنابراین خودکشی و خودسوزی تنها گزینه ای است که در اختیار آنان قرار گرفته است. حتا این موضوع را میتوان نسبت به نوجوانان و جوانان پسر نیز سرایت داد. زیرا آنان نیز هرچند کمتر، بازهم در نهایت در شرایط مشابه به آنچه که زنان قراردارند، بسرمیبرند.
بنابراین جامعه و دستگاههای مسئول نسبت به سرنوشت جامعه بایستی بایستی تلاش ورزند که برای مقابله یا پیشگیری از وقوع رویدادهای تکان دهنده خود کشی و خود سوزی، بطور همه جانبه وکارشناسی شده برخورد نموده و طرحها و راه حلهای مطابق با واقعیت ارائه دهند. سعی گردد بجای توسل به شیوههای صرفا موقتی هم چون ایجاد پناهگاههای خانوادگی( خانه امن ) یا حمایتهای کوتاه مدت، به راه حلهای بنیادین و اساسی توجه شود. هرچند که جامعه ما امروز با چالش های متعددی روبرواست، اما نباید فراموش کرد که غفلت از این مسئله نیز می تواند پیامدهای بسیار ناگواری را برجامعه برجای گذارد. شیوع پدیده نامطلوب خودکشی در واقع نسل جوان جامعه که نیروی مفید و امیدفردای کشور دانسته می شود موردهدف قرار داده است. بنابراین متولیان اموربرای صیانت از نسل امروز و بهبودبخشیدن به وضعیت نسل فردا درموازی و همسو با سایراقدام های سازنده دراین باره نیز باید توجه جدی و دلسوزانه نشان دهند.
دیدگاه شما