صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

سیاست خارجی چین و جایگاه افغانستان در آن

-

سیاست خارجی چین و جایگاه افغانستان در آن

چین یکی از ابر قدرت ها در سطح بین الملل محسوب می شود. اگر چه چین همانند ایالات متحده آمریکا ابر قدرت چهار بعدی نیست اما چین در عرصه اقتصادی، تکنولوژیک و فرهنگی رشد قابل ملاحظه نموده است. بنابراین، می توان گفت که چین یکی از ابر قدرت های سه بعدی در سطح بین الملل محسوب می شود. چین اما، در عرصه نظامی نیز رشد نموده است. در سال های اخیر بودجه نظامی چین رو به افزایش بوده است. در عین حال، چین به ثبات اقتصادی دست یافته است. بنا به گزارش ها، رشد اقتصادی چین سالانه 8 در صد تخمین زده شده است و این رشد برای سال های متمادی به صورت ثابت پیش بینی شده است. بنابراین، در آینده چین می تواند به عنوان یک ابر قدرت چهار بعدی همانند ایالات متحده آمریکا در سطح بین الملل مطرح شود. با این دگرگونی، چین دگرگونی و تغییرات در سیاست خارجی خود نیز به وجود آورده است. در زیر سعی می شود دگرگونی روابط خارجی چین و جایگاه افغانستان در سیاست خارجی چین را به بررسی بگیرد.

در سال های گذشته، چین در کشور های مختلف به دنبال منابع طبیعی و فروش محصولات خود بوده است. چین با کشور های که منابع طبیعی فراوان داشته است تنها به دنبال استخراج منابع آن کشور ها بوده است. روابط چین با این کشور ها محدود به همین مسئله می شد. روابط خارجی چین با کشور های دیگر اما، خلاصه به روابط اقتصادی می شد. اهمیت اساسی برای چین فروش محصولات شان در کشور های مختلف بود. رشد اقتصادی، پیشرفت های تکنولوژیک باعث شده است که چین دگرگونی های در سیاست خارجی خود به وجود آورد.

اولین دگرگونی در سیاست خارجی چین برقراری روابط سیاسی و دیپلماتیک با کشور های مختلف می باشد. بدین معنی که چین در کنار بازی اقتصادی در منطقه و سطح بین الملل به دنبال بازی سیاسی نیز برآمده است. بازی سیاسی چین در حد اقل در دو دهه اخیر بر محور منافع اقتصادی تعریف می شد. بازی چین در قبال مسئله هسته ای ایران و کره شمالی صرف به خاطر منافع اقتصادی شان بوده است. در سال های اخیر، چین بازی سیاسی خود را تنها بر محور منافع اقتصادی تعریف نمی کند. بلکه در کنار منافع اقتصادی مسائل دیگری نیز هست. بنابراین، این مهمترین تغییرات در سیاست خارجی چین می باشد.‏

این دگرگونی همراه بوده است با افزایش بودجه نظامی چین. بنابراین، در دراز مدت چین در نظر دارد با رشد توانایی و افزایش ظرفیت نظامی خود بازی سیاسی خود را در کشور های مختلف بازنگری نماید. اما آنچه به افغانستان مربوط می شود این است که چین دگرگونی های در روابط خود با افغانستان به وجود آورده است. در زمان ریاست جمهوری رئیس جمهور کرزی، چین تنها به دنبال استخراج منابع طبیعی افغانستان بود. مس عینک کلان ترین منابع طبیعی افغانستان به چین واگذار شد. چین البته از طریق مزایده استخراج منابع مس عینک را به دست آورد. با روی کار آمدن حکومت جدید و سفر اشرف غنی احمدزی اما، دگرگونی در روابط این دو کشور به وجود آمد. چین برای اولین بار، موافقت کرد که به افغانستان کمک های مالی نماید. قرارداد های در بخش های مختلف میان دو کشور به امضا رسید. این بیانگر آن است که چین خواهان بازی در عالم سیاست افغانستان است. چین حد اقل می خواهد به عنوان یک بازیگر در کنار کشور های مختلف در افغانستان نقش بازی کند.

در کنار افزایش بودجه نظامی چند مسئله باعث شده است که چین در سیاست خارجی خود بازنگری نماید. مهمترین مسئله این است که چین در استخراج منابع در کشور های جهان سوم با موانع امنیتی مواجه بوده است. این موانع امنیتی باعث کندی کار در استخراج منابع شده است. به همین خاطر، چین برای برداشتن این موانع در صدد آن برآمده است تا یک بازیگر سیاسی شود و با دولت و گروه های مختلف وارد معامله و داد و ستد شود. چین به این نتیجه رسیده است که منافع اقتصادی جدای از منافع سیاسی نیست. بلکه این دو مکمل همدیگر است. موفقیت در عرصه اقتصادی بدون بازی سیاسی و یا کاربرد ترفند های سیاسی ممکن نیست. به همین خاطر، چین در صدد آن است تا تعاملات سیاسی خود را با کشور ها بیشتر نماید.

مسئله دیگر که باعث بازنگری و دگرگونی در سیاست خارجی چین شده است چرخش در اقتصاد منطقه بوده است. چین از طریق بندر گوادر پاکستان در صدد آن است تا بخش از سرمایه های کشور های مختلف را در بندر گوادر بکشاند. زیرا، بندر گوادر برای چین نزدیک تر از دبی است. از آنجایی که جنوب شرق آسیا در سال های اخیر رشد اقتصادی قابل ملاحظه داشته است بندر گوادر به خاطر نزدیکی می تواند سبب جذب سرمایه های زیادی می شود. از آنجایی که چین ساخت این بندر را به عهده دارد در آینده می تواند کنترل این بندر به دست گیرد و مهمترین نقش ممکن را بازی نماید. اما، چین در ساخت بندر گوادر با مشکلات زیادی مواجه بوده است. کشور های عربی به خاطر حفظ بازار دبی، ایالات متحده آمریکا و کشور های غربی به خاطر جلوگیری از رشد اقتصادی چین و هند به خاطر جلوگیری از رشد اقتصادی پاکستان، ایران به خاطر کاهش نقش خود در منطقه به دنبال تخریب بوده است. چین با مشکلات که در ساخت بندر گوادر مواجه شد در صدد آن برآمد تا از طریق بازی سیاسی به اهداف خود دست یابد به همین خاطر، در سال ها اخیر سعی نموده است در معادلات سیاسی حضور داشته باشد.

از آنجایی که افغانستان همسایه چین است و در عین حال، افغانستان می تواند یکی از بازار های اقتصادی چین در منطقه باشد و در کنار اینکه افغانستان می تواند در ثبات سیاسی در منطقه نقش اساسی داشته باشد، چین در صدد آن برآمده است تا یکی از بازیگران سیاسی در افغانستان باشد. در کنار این مسئله، حضور ایالات متحده آمریکا در افغانستان عامل دیگری شده است که چین در افغانستان به عنوان یک بازیگر سیاسی حضور داشته باشد در صورت ممکن در سطح بین الملل بر ایالات متحده آمریکا فشار وارد نماید. به باور نگارنده، افغانستان جایگاه مهم در سیاست خارجی چین دارد. اما لازم است که نخبگان سیاسی ما این مهم را درک نماید و بتواند میان دو ابر قدرت به شکل اساسی بازی نماید و از دو جانب منافع خود را دنبال نماید. در صورت که نخبگان سیاسی افغانستان نسبت به دگرگونی سیاست خارجی چین بی تفاوت باشد؛ بازی دو قدرت در افغانستان می تواند هزینه های را برای افغانستان به وجود آورد.‏

بنابراین، در سال های اخیر دگرگونی در سیاست خارجی چین به وجود آمده است. این دگرگونی در راستای مطرح نمودن چین به عنوان یک بازیگر سیاسی در کنار بازیگر اقتصادی است. افزایش بودجه نظامی چین در هر سال بیانگر آن است که در آینده چین با استفاده از توان نظامی خود منافع سیاسی خود را گسترش دهد.

دیدگاه شما