صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۶ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

شکل گیری ایده دشمن مشترک میان افغانستان و پاکستان

-

شکل گیری ایده دشمن مشترک میان افغانستان و پاکستان

از زمان که محمد اشرف غنی، بر کرسی ریاست جمهوری تکیه زده است، روابط افغانستان و پاکستان بهبود یافته است. در درون حکومت افغانستان و پاکستان حلقات معتقد است که رابطه افغانستان و پاکستان در گذشته به این خوبی نبوده است. سفر ها و گفتگو های دو طرف برای دست یابی به صلح و همکاری های مشترک افزایش یافته است. یکی از نخستین سفر های خارجی اشرف غنی، رئیس جمهور به پاکستان صورت گرفت و روی چگونگی دست یابی به صلح در دو کشور صحبت نمود. بعد از سفر رئیس جمهور غنی به پاکستان راحیل شریف،‌ رئیس ستاد ارتش زمینی پاکستان برای دومین بار به افغانستان سفر نموده است و در باره چگونگی مذاکره با گروه طالبان صحبت نموده است. راحیل شریف در آخرین سفر خود به افغانستان گفته است که شورای کویته و شبکه حقانی به گفتگو های رو در رو با دولت افغانستان آماده است. او همچنین بیان داشته است که پاکستان از هیچ اقدامی برای همکاری پروسه صلح دریغ نخواهد کرد و دشمن افغانستان، دشمن پاکستان است. در هیچ برهه تاریخی هیچ یک از مقامات پاکستانی نگفته بود که دشمن افغانستان، دشمن پاکستان است. این مسئله خود می رساند که روابط دو کشور رو به بهبود است و همکاری های مشترک برای دست یابی به صلح ادامه خواهد یافت و گروه های مخالف مسلح دو کشور ناچار به مذاکره خواهد شد.

گزاره "دشمن افغانستان، دشمن پاکستان است" توسط یکی از بلند پایه ترین مقام نظامی پاکستان بیان شده است. این گزاره نشان می دهد که در اذهان نخبگان دو کشور "ایده دشمن مشترک" شکل می گیرد. بعد از شکست ارتش سرخ شوروی در افغانستان حکومت پاکستان همواره با گروه های تندرو و افراطی در افغانستان در تماس بوده است و از این گروه ها حمایت می کرد. با حمله جامعه جهانی به افغانستان، پاکستان یکی از شرکای مهم ایالات متحده آمریکا در منطقه در مبارزه با تروریسم و دهشت افکنی بود. اما سخن های پرویز مشرف، نخست وزیر پیشین پاکستان با روزنامه گاردین نشان داد که پاکستان از سال 2002 به این سو، بازی دوگانه با افغانستان داشته است. حال اما، وضعیت دگرگون شده است. میان نخبگان سیاسی پاکستان، به خصوص نخبگان نظامی و بازنشسته پاکستان-تاثیر زیادی بر سیاست خارجی این کشور دارد- اجماع نظر وجود دارد که باید در مبارزه با تروریسم و دهشت افکنی و دست یابی به صلح و تضعیف گروه های تندرو همکاری صورت گیرد.

نزدیکی این دو کشور و شکل گیری دیدگاه مشترک در مورد گروه های تندرو ناشی از سه مسئله است. اما انچه مربوط به افغانستان می شود. سیاست خارجی کشور در وضعیت کنونی مبتنی بر خلاء ها و ناکامی های سیاست خارجی دوره حامد کرزی، رئیس جمهور پیشین کشور تدوین شده است. حامد کرزی و حلقات دور و بر او، تا اندازه زیادی متاثر از تئوری توطئه بود. کرزی همیشه ترور، انتحار، انفجار و دهشت پراکنی را ریشه در پاکستان می دانست. او هیچ گاه نگاه به نقش خود افغان ها در دهشت پراکنی نداشت. این مسئله، بیش از آن که منجر به بهبود روابط دو کشور گردد، باعث واگرایی میان دو کشور شده بود. در عین حال، سیاست خارجی کشور در دوره حامد کرزی، ثبات را تجربه نکرد. بی ثباتی سیاست طرف مقابل را وادار می کند که در حالت چندگانه قرار بگیرد و برای تغییر سیاست ها، سیاست بدیل داشته باشد. برای همین، پاکستان بازی دوگانه و چندگانه در برابر افغانستان از خود به نمایش گذاشت. اگر چه چند ماه از عمر حکومت اشرف غنی می گذرد ولی او در این مدت نشان داده است که تلاش دارد ثبات در سیاست خارجی کشور در قبال پاکستان و دیگر کشور ها داشته باشد. همچنین، اشرف غنی رئیس جمهور در مدت کوتاه حکومت خود تلاش نموده است که از تئوری توطئه دوری گزیند. وجود همین دو فاکتور باعث شده است که زمینه های همکاری دو کشور بیشتر گردد و روابط شان بهبود یابد.

اما آنچه مربوط به پاکستان می شود این است که پاکستان از دیرگاه به این فکر بود که بنیادگرایی، افراطیت تهدید برای پاکستان نیست. برای همین، این کشور بیشترین تماس را با گروه های بنیادگرایی داشت. سعی می کرد که از بنیادگرایی برای دست یابی به منافع خود استفاده نماید.‏ حمله بر مکتبی در پشاور اما،‌ باعث شد که نخبگان پاکستان بازنگری نسبت به حمایت خود از گروه های افراطی داشته باشد. برای اولین بار، پاکستانی ها به این باور رسیدند که افراطیت و گروه های افراطی همان طور که تهدید برای تمام کشور های منطقه است برای خودش نیز یک تهدید محسوب می شود. از این رو، اکنون تلاش می شود که علیه افراطیت و گروه های بنیادگرایانه بیایستد و تلاش نماید که از رشد بیشتر آن ها در پاکستان جلوگیری نماید. همچنین این باور نیز شکل گرفته است که تضعیف گروه های بنیادگرایی نیازمند مبارزه مشترک دو طرف است. زیرا، بنیادگرایی تنها محدود به پاکستان و یا افغانستان نیست. بلکه بنیادگرایی در هر دو کشور ریشه دوانده است. مبارزه یک کشور باعث ریشه کن شدن بنیادگرایی نمی شود. زیرا، مبارزه افغانستان با بنیادگرایی باعث می شود که گروه های تندرو و بنیادگرا به پاکستان پناه ببرد و مبارزه حکومت پاکستان با بنیادگرایی باعث می شود که گروه های بنیادگرا به افغانستان پناه بگیرد. برای همین، دو کشور به این باور رسیده است که بدون همکاری دوجانبه و چند جانبه امکان مهار این گروه ها ممکن نیست و رشد بیشتر آن ها تهدید برای هر دو کشور و تمام کشور های منطقه است.

این نکته را نباید فراموش کرد در دست یابی به صلح به همکاری همه کشور ها نیازمند می باشیم. چین برای بازار اقتصادی و حفظ رشد اقتصادی نیازمند صلح در منطقه است. هند همانند چین از صلح در افغانستان و پاکستان سود می برد. ایران به عنوان یکی از مهمترین بازیگران منطقه نیازمند همسویی سیاست های صلح طلبانه افغانستان و پاکستان می باشد. زیرا، بدون همکاری در انزوای بیشتر قرار خواهد گرفت و ضربه بیشتر را متحمل خواهد شد. با این حال، همکاری های کشور های منطقه افغانستان را در دست یابی به صلح از کشور های غربی بی نیاز نمی سازد. افغانستان همچنان نیازمند کمک های غرب و توجه غرب به افغانستان و کشور های همسایه افغانستان است که بنیاگرایی آن ها را تهدید می کند.

مبارزه با دهشت افکنی راه درازی است. کاری یک شبه نیست. نخبگان سیاسی افغانستان و پاکستان و کشور های منطقه با توجه به اهمیت صلح و درک مسئله در این راه با افغانستان همگام باشد. اما دست یابی به صلح بیش از همه نیازمند همکاری دوجانبه افغانستان و پاکستان است. گروه های تند رو دشمن مشترک هر دو کشور است و سال های گذشته نشان داده است که گروه های تند رو نه رحمی به افغانستانی ها دارد و نه بر پاکستانی ها. امیدوارم که این روابط ادامه یابد و همکاری های مشترک دو کشور بیشتر گردد.

دیدگاه شما