صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۷ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

ملاعمر، داعش و پرسش های بی پاسخ!

-

ملاعمر، داعش و پرسش های بی پاسخ!

به مناسبت بیست وششمین سالگرد خروج نیروهای شوروی سابق از کشور مانند هرسال، امسال نیز در تاریخ یادشده محفلی با حضور صدها تن از هواداران گروه های جهادی با حضور شماری از رهبران و فرماندهان جهادی در خیمه لوی جرگه برگزار گردید. قابل یاد آوری است که نیروهای شوروی پس از نه سال حضور در افغانستان و شرکت دریک نبرد خونین و پرهزینه سرانجام مجبور گردیدند که برطبق توافق نامه ژنوا بتاریخ 26 دول سال 1367 خاک افغانستان را ترک نمایند.

در محفل یادشده رهبران و فرماندهان جهادی پیرامون اهمیت این روز و نیز موضوعات اساسی روز صحبت نموده و دیدگاه های شان را بیان داشتند. درمجموع دراین محفل برچند مسئله بطور جدی تاکید صورت گرفت: اهمیت جهاد و مجاهدین درتغییرو تحولات سیاسی و اجتماعی کشور، حفظ و ادامه حضور نیروهای مجاهدین درساختار سیاسی و اداری کشور، مشارکت دادن رهبران جهادی درتصمیم گیریهای کلان کشور ازسوی حکومت، بی توجهی وغفلت نیروهای امنیتی و حکومت درتامین امنیت کشور و حضور جاسوسان دشمن در پایتخت و نهادهای حکومتی، اعتراض جدی نسبت به سیاست ها و گزینیش های حکومت وحدت ملی درتقرر و امتیازدادن های سیاسی به برخی ازجناح ها و نادیده انگاشتن مجاهدین، اظهارنگرانی جدی نسبت به وضعیت کنونی و آینده کشور از سوی رهبران جهادی و....

اما ازمیان مجموع سخنان رهبران و فرماندهان جهادی آنچه بیش ازهمه بازتاب یافت و حساسیت ها را برانگیخت سخنان عبدالرب رسول سیاف رهبرتنظیم دعوت و اتحاد اسلامی افغانستان بود. وی که از رهبران پیشین جهادی و از سخنرانان اصلی محفل بود از بیرون شدن ارتش شوروی، با ستایش از جهاد مردم افغانستان در برابر تجاوز نیروهای شوروی یاد نموده و درادامه نسبت به تقررهای حکومت وحدت ملی اعتراض نموده و با اشاره به معیار نخواندن جهاد در انتخاب پست‌های دولتی، گفت کسانی‌که جهاد را معیار نمی‌دانند باید در ایمان خود تجدید نظر بکنند.

سیاف در ادامه سخنانش با توجه به وضعیت کنونی و نگرانی های موجود تاکید ورزید که مجاهدین در گذشته هم از افغانستان دفاع کرده در برابر تروریزم ایستادگی کرده و در آینده نیز از افغانستان دفاع خواهند کرد. وی در ارتباط با شایعه حضور گروه داعش در نقاطی از کشور گفت که طالب، القاعده و داعش همه‌ یکسان‌اند. دردیدگاه وی همه آنان از اسلام سوء استفاده می کنند و هر کسی‌که از اسلام سوءاستفاده می‌کند و چهره بد از اسلام به جهان معرفی می‌کند، به صفت دشمنان دین و بشریت شناخته می‌شوند و مجاهدین افغانستان در برابر آن‌ها ایستادگی می‌کنند.

اما بخش بحث برانگیز سخنان سیاف براین محوربود که وی ادعا نمود که اعلامیه‌های ملاعمر در وزیر اکبرخان نگاشته می‌شود. او گفت برای اثبات مدعای خود، سند دارد. این ادعای سیاف با توجه به بعضی قراین دیگر سخن اندک و ساده نمی تواند باشد. آیا این اظهارات رهبر پیشین مجاهدین فقط یک ادعای سیاسی است برای تقویت موضع خویش و مجاهدین در چانه زنی با حکومت وحدت ملی؟ آیا این که آقای سیاف می گوید درباره ادعای خود سند دراختیار دارد مسئولین حکومتی و بویژه مقام های امنیتی هیچ پاسخی برای گفتن دارند؟  حقیقت امر این است که از این ادعای آقای سیاف نمی توان بسادگی گذشت و آن را نادیده انگاشت. اگر طبق این ادعا بیانیه ها و  اعلامیه های ملاعمر رهبر اصلی مخالفین نظام سیاسی که جان هزاران هم وطن ما را ستانده است و هزاران تن از نیروهای امنیتی کشور نیز در نبرد با طرفدارانش و برای بقاء واستقرار نظام موجود قربانی شده اند، در کابل و آن هم در بیخ گوش مقام های بلندپایه حکومت در ارگ ریاست جمهوری نوشته شده و پخش می گردد ، بایستی فاتحه همه چیز را خواند؟

اگر چنین نیست مقام های رسمی بایستی پاسخ دقیق و رسمی به مردم ارائه دارند. اهمیت موضوع درآن است که جدای از اختلاف دیدگاه ها و موضع گیری ها ، آقای سیاف چهره ناشناس نیست که بتوان ادعاهای او را اندک و سطحی شمرد. او از زمره رهبران شناخته شده جهادی است که درگذشته همواره درمشوره دهی رئیس جمهور شریک ساخته می شده و ازلحاظ ارتباط و معلومات نیز به منابع کافی دسترسی دارد؛ تازه وی با تاکید بیان داشته است که برای این ادعای خود سند دراختیار دارد که اگر مقام های امنیتی بخواهند می تواند ارائه دهد. سخنی به این مهمی و موضوعی به این اهمیتی در چنین شرایط حساس اذهان وافکار عمومی را بخود مشغول داشته است که باید پاسخ قانع کننده و آرامش بخش داده شود.

مسئله ای دیگری که بردامنه اهمیت موضوع می افزاید این است که چندی پیش درگزارش ها آمده بود که عبدالقادر واحدی، مشهور به ابوابراهیم خراسانی، مشاور قبلی والی غزنی، به عنوان سخنگوی گروه داعش در کشور فعالیت داشته است. این فرد حدود دو ماه پیش از سوی مأموران امنیت ملی از کابل بازاشت شده و در تحقیقات خود اعتراف کرده که سخنگوی داعش در کشور بوده است. واحدی یا خراسانی قبل از این توسط موسی خان اکبرزاده، سرپرست ولایت غزنی به عنوان ناظر تطبیق پروژه‌های این ولایت استخدام شده است. این نخستین بار است که مشاور والی یک ولایت به عنوان عضو فعال داعش در کشور شناخته می‌شود. حال آنکه سرپرست والی غزنی ارتباط وی با داعش را منکر گردیده و گفته است که وی هیچ گونه وظیفه رسمی در غزنی نداشته است.

در حالی که عبدالقادر واحدی در تحقیقات صورت گرفته ازسوی نیروهای امنیتی اذعان داشته است که پیش از این مشاور والی غزنی بوده و به دستور وی، به بهانه‌ی گفت‌وگو‌های صلح وارد کابل شده است. وی در ادامه تحقیقات صورت گرفته افزوده است که هنگام ورود به کابل‌ برای گفت‌وگوهای صلح، از سوی مأموران امنیت ملی بازداشت شده است. این مرد در زمان حاکمیت طالبان اداره‌ی ریاست پنج امنیت ملی را نیز بر عهده داشته است. دربخش دیگری از اظهاراتش اعتراف کرده است که وی با والی غزنی در پروژه‌ها شریک بوده و از هر پروژه بیست درصد سود به دست آورده است. واحدی به اتهام همکاری با داعش به 15 سال زندان محکوم شده است. قابل یادآوری است که بعضی از نمایندگان مجلس درسال گذشته اظهارداشته بودند که چهار واسکت انتحاری از خانه‌ی والی غزنی یافت شده‌اند. آنان هشدار داده بودند، اگر به این موضوع رسیدگی نشود، دامنه‌ی چنین فعالیت‌ها در کشور افزایش می‌یابد؛ اما این اظهارت از سوی والی غزنی رد شده بود.

سخن و نکته اصلی در این است که براستی در کشور چه میگذرد؟ مقام های  مسئول و بویژه مسئولان امنیتی با سرنوشت مردم چه بازی را شروع نموده و ادامه می دهند؟ چگونه می توان تصور نمود که والی یک ولایت آن هم درچند قدمی پایتخت این گونه با مخالفین ارتباط نزدیک داشته باشد و حداقل درمظان اتهام و شک قراردارد اما هیچگونه اقدامی پیشگیرانه صورت نگیرد؟ یا اینکه مشاورعالی چنین والی سخنگوی یکی از خشن ترین گروه های تروریستی باشد، اما مقام های حکومتی و امنیتی از آن بی خبرباشند یا اگر مطلع اند هیچ اقدامی درباره آن ننمایند؟ معلوم نیست که درسایربخش ها و ولایت ها چه میگذرد؟ یا ادعای را که آقای سیاف مطرح ساخته است، اگر مقام های حکومتی و امنیتی نتوانند برای رفع نگرانی افکارعمومی پاسخ قانع کننده ای ارائه دهند، چگونه انتظار دارند که مردم نسبت به حکومت و نهادهای امنیتی اعتماد نمایند؟ چگونه نیروهای امنیتی کشور با اعتماد و اعتقاد برای حفظ نظام سیاسی بدستور چنین مقام هایی عمل کنند ؟ و.....حال دیده شود که پاسخ مقام های حکومت و حدت ملی و امنیتی دربرابرچنین پرسش هایی چه خواهد بود؟ شرایط سخت و شکننده کنونی می طلبد که مقام های یاد شده چنین مسایلی را جدی انگارند و در ایجادفضای اعتماد هرچه بیتشر تلاش ورزند.

دیدگاه شما