صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۹ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

آیا چین بدون همکاری امریکا می تواند روند گفتگوهای صلح را در افغانستان به پیروزی برساند؟

-

آیا چین بدون همکاری امریکا می تواند روند گفتگوهای صلح را در افغانستان به پیروزی برساند؟

حامد کرزی رئیس جمهوری پیشین می گفت کلید صلح افغانستان به دست امریکا و پاکستان است و اگر این دو کشور بخواهند صلح در افغانستان خواهد آمد. روی همین مساله بود که وی تا آخرین روزهای زمامداری اش به رغم فیصله قاطع لویه جرگه مشورتی موافقت نامه های امنیتی با امریکا و ناتو را امضا نکرد. او می گفت این موافقت نامه ها را در صورتی امضا می کند که کشورهای خارجی آمدن صلح را در افغانستان ضمانت کند.

به این ترتیب تا کنار رفتن آقای کرزی از قدرت و تشکیل حکومت جدید نه پیمان های امنیتی با امریکا و ناتو امضاء گردید و نه گرهِ از مشکل صلح با مخالفین مسلح گشوده شد. با تشکیل شدن حکومت وحدت ملی اما این بن بست در روابط افغانستان با جامعه جهانی شکست و همان طوری که هردو رهبر حکومت وحدت ملی(محمد اشرف غنی و عبدالله عبدالله) در زمان مبارزات انتخاباتی شان گفته بودند که در صورت برنده شدن پیمان امنیتی با امریکا را امضا می کنند، در اولین روزهای آغاز کار حکومت وحدت ملی این پیمان را همراه با پیمان امنیتی با ناتو امضا کردند.

امضاء شدن این پیمان های امنیتی با مهمترین هم پیمانان نظامی و استراتژیک کشور که در طول سیزده سال گذشته شانه به شانه دولت افغانستان برای ثبات و پیشرفت کشور مبارزه کرده بودند، دولت وحدت ملی را به لحاظ سیاست خارجی در یک فصل تازه از  همکاری با جامعه جهانی قرار داد. زیرا که اگر این دولت موافقت نامه های امنیتی را با امریکا و ناتو امضا نمی کرد در آن صورت کمک و همکاری جامعه جهانی خاتمه می یافت و حکومت وحدت ملی هم که با مشکلات زیاد ایجاد گردیده بود با چالش های جدی مواجه می گردید.

به این صورت انتظار می رفت که با امضاء شدن این پیمان ها روند گفتگوهای صلح از جاهای که قبلاً ادامه داشت دوباره شروع گردد. شروع این روند جدید اما در شرایطی قرار داشت که تقریبا همگام بود با خروج نیروهای بین المللی از افغانستان و ختم ماموریت جنگی آن ها. این شرایط، هم برای افغانستان و هم برای کشورهای منطقه الزامات و ترتیبات تازه تری را ایجاب می کرد. در این شرایط دولت افغانستان روند جنگ و صلح با مخالفین مسلح را باید خودش مستقیما مدیریت و رهبری کند و کشورهای منطقه نیز با مسئولیت بیشتری در رابطه به این قضیه برخورد کنند. در غیر آن با رفتن نیروهای بین المللی از افغانستان اگر این کشورها افغانستان را همکاری نکنند با توجه مشکلات که هنوزهم در منطقه از ناحیه تروریسم و بنیاد گرایی وجود دارد، منافع این کشورها ممکن با تهدیدهای مواجه گردد.

با این حساب، دولت جدید به جای این که مانند حامد کرزی به خاطر پیشبرد روند صلح، با کشورهای غربی حساب و کتاب را شروع کند، کار صلح را با برخی از کشورهای اسلامی و آسیایی(عربستان، چین و پاکستان) آغاز کرد.

محمد اشرف غنی رئیس جمهور در اولین سفر رسمی اش پس به قدرت رسیدن به عربستان سعودی سفر کرد و در آن سفر ضمن زیارت حرمین شریفین با مقام های آن کشور در خصوص مساله صلح گفتگو کرد. در آن سفر کشور عربستان ضمن اعلان همکاری با دولت افغانستان تعهد سپرد که یک فتوای را برای محکومیت جنگ افغانستان صادر خواهد کرد.

پس از آن رئیس جمهور به چین سفر کرد و با مقام های چینی در رابطه به جلب همکاری آن کشور با افغانستان من جمله روند صلح سخن زد. آقای غنی در سفرش به چین به صورت مشخص از مقام های آن کشور خواست که از نفوذش بالای پاکستان استفاده کند و آن کشور را در زمینه روند صلح افغانستان وادار به همکاری نماید.

دولت چین به این خواست رئیس جمهوری پاسخ مثبت داده و تلاش های را نیز در رابطه آغاز کرد. این کشور که روابط خوبی با پاکستان دارد و به خاطر داشتن توان بالای اقتصادی در منطقه، پاکستان هم تاجایی به حرف و سخن آن گوش وا می نهد، نشست های را با طالبان و دولت پاکستان به راه انداخته است. به همین منظور نشست سه جانبه افغانستان، چین و پاکستان در کابل برگزار شد و پس از آن وزیر خارجه ی چین(وینگ ی) به اسلام آباد سفر کرد و با مقام های پاکستانی در این زمینه گفتگو کرد. او در سفرش به اسلام آباد از آمادگی کشورش برای کمک با افغانستان در گفتگو با طالبان خبرداد. پیش از این سفر، سرتاج عزیز مشاور امنیت ملی نخست وزیر پاکستان هم گفته بود که پس از این کشورهای منطقه در امور افغانستان مداخله نکنند. او برای موفقیت روند گفتگوهای صلح در افغانستان هم خواهان ایجاد یک اجماع منطقوی شده بود که در آن کشورهای ذیدل در قضیه افغانستان شامل باشند.

با این حال، یک ضلع مساله صلح افغانستان که پاکستان است و قبلا رئیس جمهور کرزی از عدم همکاری آن نگران بود، به کمک چین دست به کار شده و گفته است که با دولت افغانستان در امر گفتگوهای صلح با طالبان همکاری می کند. حالا اینکه پاکستان حاضر شده متفاوت تر از گذشته در این راستا گام بردارد، دو دلیل خیلی عمده دارد؛ یک، گروه ها و حلقات تروریستی که در این کشور جا باز کرده اند عملا منافع ملی پاکستان را مورد تهدید قرار می دهد. مانند حملات که در شهرهای این کشور صورت می گیرد و به خصوص حمله تروریستی که در یک مکتب صورت گرفت و جان شماری زیادی از دانش آموزان را گرفت. دوم، شکل گیری شرایط جدید در منطقه با خروج نیروهای ناتو و امکان افزایش تهدیدهای تروریستی و افراطی به اثر ظهورگروه های تروریستی چون داعش که اکثر کشورهای منطقه را نگران کرده، پاکستان را نیز وادار ساخته که برای حفاظت از جان شهروندان و دفاع از منافع ملی اش با کشورهای منطقه( افغانستان و چین) دست همکاری بدهد تا زمینه برای تبارز بیشتر همچون گروه ها در منطقه فراهم نگردد. البته خروج نیروهای بین المللی از افغانستان به این معنا نیست که نیروهای امنیتی کشور توان دفاع از خاک و تامین امنیت مردم را ندارند، بلکه مساله این است که تروریسم و بنیاد گرایی یک مساله بین المللی است و ایجاب می کند در برابر آن اقدامات کلانی در سطح منطقه و جهان صورت گیرد.

از همین رو، مساله نگران کننده برای چین هم تهدیدات امنیتی موجود و باالقوه فرا راه پروژه ها و برنامه های امنیتی این کشور است که در افغانستان دارد. طوری که حتی رئیس جمهور غنی در دیدار روز پنج شنبه اش از معدن مس عینک که در قرار داد با چینایی ها قرار دارد، گفت چین به خاطر اطمینان نداشتن از امنیت کار این معدن را شروع نکرده است. در این سفر او از نیروهای امنیتی کشور خواست که امنیت را تامین کنند تا این کشور بتواند به کارش در معدن مس عینک ادامه دهد.

بنا بر این آن چه که در این شرایط برای چین مهم است، حمایت از منافع اقتصادی و توسعه سیاست ژیو اکونومیک آن کشور در سطح منطقه است. پیش از این با توجه بر این غرب و امریکا در افغانستان حضور داشت، این کشور به خاطر این که نگرانی شدید از امنیت پروژه هایش نداشت و نیز به دلیل این که نمی خواست مستقیما به خاطر قضایای افغانستان در عرض امریکا قرار بگیرد از وارد شدن به مساله جنگ و صلح افغانستان خود داری می کرد. زیرا که سیاست روبه رشد اقتصادی این کشور ایجاب می کند که تا حد ممکن از ایجاد تنش که سبب آسیب پذیری برنامه های اقتصادی آن می گردد خود داری کند. حالا با رفتن نیروهای بین المللی از افغانستان و کاهش تعداد آن ها به نه هزار تن، چین علاقه مند شده که برای حفظ برنامه های اقتصادی و تداوم سیاست ژیو اکونومیک اش در منطقه دست به کار شود. با این حساب اگر روند منطقه ی که اکنون با همکاری چین و پاکستان در خصوص گفتگوهای صلح با طالبان آغاز شده به جای برسد بدون شک موجب بالا رفتن اعتبار منطقه ی چین و رشد و تقویت کار اقتصادی این کشور خواهد شد.

در این حال، اما این سئوال وجود دارد که آیا پاکستان با چین در یک سطح کلان و صددرصدی همکاری خواهد کرد یا نه! چون این کشورِ همسایه افغانستان در عین این که روابط خوبی با چین دارد یک هم پیمان مهم رقیب اقتصادی چین(امریکا) نیز در امر مبارزه با ترویسم است. در این صورت ممکن پاکستان تاجایی با چین راه برود که این حرکت با منافع  و تعهدات مشترک اش با امریکا در تصادم قرار نگیرد. تاکنون پاکستان در مراحل و بخش های مختلف سیاسی و نظامی اش مدیون همکاری ایالات متحده ی امریکا بوده است. لهذا نمی تواند به سادگی از این ابرقدرت جهانی که سالانه میلیون ها دالر از آن کمک دریافت می کند بگذرد. بناً، نهایت همکاری که پاکستان می تواند در این روند با چین کند، آن هم که خیلی از خود شهامت و شجاعت نشان بدهد پنجا درصد خواهد بود. در غیر آن همکاری یک جانبه این کشور با چین به صورت اتومات باعث افزایش حمایت امریکا از رقیب استراتژیک آن هند می گردد.

از سوی دیگر، مساله که وجود دارد این است که آیا واقعا چین می تواند باوجود موانع و چالش های که در برابرش قرار دارد بدون هماهنگی و همکاری سایر کشورهای منطقه و به خصوص امریکا روند گفتگوهای صلح افغانستان را به پیروزی برساند.آن هم طوری که امریکا و هم پیمانان غربی اش از طرف های اساسی قضایای افغانستان است و به گفته ی آقای کرزی بدون اراده ی آن صلح در افغانستان نمی آید!

با در نظرداشت این که ایالات متحده ی امریکا سیاست روبه جلو ژیواکونومیک چین و افزایش توان مندی نظامی این کشور را با نگرانی دنبال می کند و نیز باتوجه بر این که مسائله جنگ و صلح در منطقه از جمله افغانستان با سیاست ژیو استراتژیک و منافع ملی امریکا ارتباط دارد، بعید به نظر می رسد که چین بتواند به تنهایی از پس حل مساله صلح افغانستان برآید. حتی همین پاکستان نمی تواند آن طوری که چین انتظار دارد در این شرایط در کنار این کشور ایستاده شود. به این صورت، اگر چین کارش را بدون هماهنگی با امریکا و بدون ایجاد همسویی با کشورهای منطقه به پیش ببرد بعید به نظر می رسد که روند گفتگوهای صلح به جایی برسد. حتی به دلیل این که چنین روندی به یک نحوی رقابت بین دو قدرت بزرگ را درپی خواهد داشت مساله صلح با طالبان پیچیده تر نیز خواهد شد.

بنا براین، چین نیاز دارد که جهت پیشبرد روندی که آغاز کرده درقدم نخست تلاشهای را در زمینه ایجاد همسویی و هماهنگی منطقه ی بین کشورهای منطقه(هند، ایران و کشورهای آسیایِ میانه) به شمول پاکستان انجام دهد. زیرا که مساله صلح افغانستان بدون همکاری سایر کشورها به نتیجه ی مطلوب نمی رسد. ثانیاً، چین باید تلاش کند نظر و همکاری امریکا را در این خصوص جلب کند، که البته ایجاد هماهنگی منطقه ی یکی از راه های اساسی جلب این همکاری است. جلب همکاری های منطقه ی هم سبب دلگرمی جامعه جهانی در این رابطه میگردد و هم آنان را وادار می کند که این روند را حمایت کنند. اگر یک چنین حرکت راه اندازی شود حتما کشورهای غربی هم وارد این روند خواهند شد، چون هیچ کشوری نمی خواهد پس از سالها تلاش و مبارزه خارج از روند باقی بماند.

دیدگاه شما