صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

ما و دشواری های دست یابی به صلح

-

ما و دشواری های دست یابی به صلح

محمد اشرف غنی، رئیس جمهوری در نشست امنیتی مونیخ از عمل کرد کُند کشور های غرب در برابر گروه های افراطی همچون داعش انتقاد کرد. او گفت: ما نباید شبکه های تروریستی را جدا از هم فرض کنیم. مبارزه با شبکه های تروریستی باید روشمند شود. او همچنین از تبدیل بالقوه افغانستان به نقطه اتصال شبکه های تروریستی سخن گفت. او یاد آور شد که گروه داعش تهدید جهانی است ولی افغانستان نقطه تلاقی این شبکه هاست. او به کشور های غربی اخطار داد که فراموش کردن این واقعیت پیامد های سنگینی خواهد داشت. او در بخش از سخن های خود سخن از سلسله همکاری های سه جانبه افغانستان، پاکستان و چین سخن گفت. رئیس جمهور امیدوارانه سخن از تلاش ها در گفتگو با پاکستان زد. چند نکته در باب امنیت، آوردن صلح و نقش افغانستان، پاکستان و کشور های غربی وجود دارد. این نوشتار سعی می کند آن نکات را با توجه به تجربه گذشته افغانستان بیان نماید.

اول؛ اساسی ترین و جدی ترین نکته این است که افغانستان بدون همکاری و همیاری های جامعه جهانی قادر به ادامه نظام کنونی خود نیست. ما در تمام بخش ها، وابسته به کمک کشور های غربی می باشیم. بدون کمک های مالی و نظامی غرب امکان حفظ امنیت ممکن نیست. بدون کمک های اقتصادی غرب امکان به حرکت در آوردن موتور اقتصادی کشور فلج خواهد شد. بدون کمک های سیاسی غرب، مشروعیت نظام سیاسی ما در عرصه بین المللی مخدوش و ضعیف خواهد بود. همه این ها نشان می دهد که ما در وضعیت کنونی نیازمند حضور غرب و کمک های آن ها می باشیم. با این وجود، حلقه های وجود دارد که با استفاده از تئوری توطئه در صدد آن است تا مسئولیت همه بدبختی ها و مشکلات جامعه ما را به گردن غرب بیاندازد. بدون شک، انداختن مسئولیت بدبختی ها و جنگ ها به گردن غرب یک نوع فرافکنی و فرار از مسئولیت است. این مسئله روی روابط ما بر غرب تاثیر می گذارد. تا هنوز، فرافکنی در تیم اشرف غنی، رئیس جمهور و عبدالله عبدالله، رئیس اجرائیه دیده نشده است ولی امیدوارم که با درک مسئله به دام تئوری توطئه نیافتند و دست به فرافکنی نزند.

دوم؛ برای ما امنیت به مثابه یک امر جدی درک و فهم نشده است. در غرب، امنیت مبنای شکل گیری دولت مدرن بوده است. همه نظریه های که در پشت دولت مدرن قرار دارد، نشان می دهد که امنیت محور اساسی شکل گیری دولت مدرن بوده است و اولین و مهمترین کارویژه دولت تامین امنیت و حفظ جان و مال مردم است. وضع طبیعی که هابز ترسیم کرده است، انسان گرگ انسان است. هابز برای رهایی از وضعیت شکل گیری دولت را مطرح می کند.

 در نهاد همه نظریه های شکل گیری دولت امنیت قرار دارد. اما برای ما امنیت تا هنوز به صورت یک مسئله در نیامده است.‏ ما بیش از همه نیازمند درک ضرورت امنیت می باشیم. ضرورت وجود دولت برای کمتر شهروندان و حتی نخبگان سیاسی ما قابل فهم است.

‏ این سخن به معنی رفتن به راه که غرب رفته است، نیست. بلکه بدین معنی است که ما باید حداقل فهم از امنیت، ضرورت آن و شکل گیری دولت و کارکرد ها و کارویژه های آن داشته باشیم. بدون این مهم، آوردن صلح و تامین امنیت ممکن نیست. ما به نوعی در وضع طبیعی زندگی می کنیم که توماس هابز ترسیم کرده بود. باید به شهروندان فهمانده شود که ما نیازمند عبور از این مرحله ایم.‏

سوم؛ رئیس جمهور در نشست مونیخ خطاب به غربی ها گفته بود که ما نباید شبکه های تروریستی را از هم جدا فرض کنیم. واقعیت اما، این است که در چند سال گذشته و همین اکنون خود ما در حال جدا سازی آن ها از همدیگریم. در دوران ریاست جمهوری، حامد کرزی گروه طالبان برادران ناراضی بودند. گروه های مخالف مسلح دولت بودند. اکنون رئیس جمهور آن ها را مخالفان سیاسی می خوانند. در چند سال گذشته برادر خواندن آن ها هیچ تغییری به وجود نیاورد. پیشرفت در روند گفتگو های صلح صورت نگرفت. حال نیز، مخالف سیاسی خواندن آن ها کاری از پیش نمی برد. آن ها همچنان دست به کشتار مردم و نظامیان می زند. واقعیت تلخ این است که گروه طالبان تفاوت با دیگر گروه های تروریستی ندارد.‏ رئیس جمهور بهتر است که این سخن را در خطاب به شخص خودش بگوید.‏

چهارم؛ ضعف جدی و اساسی ما در گفتگو های صلح بی ثباتی ما در قبال کشور های همسایه بوده است. حامد کرزی بیش از بیست بار به پاکستان سفر نمود که اکثر سفر های او به قصد پیشرفت در گفتگو های صلح صورت گرفت. ولی او هیچ گاه ثبات را در سیاست های خود حفظ نکرد. باری پاکستان را کشور برادر می خواند و باری دیگر دشمن. برخورد های این چنینی سکته ای در گفتگو های صلح ایجاد می کند. حکومت کنونی، با درک اهمیت نقش پاکستان در گفتگو های صلح باید سیاست را در قبال پاکستان اتخاذ نماید که از ثبات برخوردار باشد. فراز و نشیب های عالم سیاست و رویداد های امنیتی نباید منجر به بی ثباتی و تنش در روابط میان افغانستان و پاکستان گردد.‏ این نکته مهمترین مسئله در گفتگو های صلح می باشد.

پنچم؛‌ ما خطر نفوذ گروه های تندرو در کشور های آسیایی میانه را جدی نگرفته ایم.‏ ممکن گفتگو های ما با پاکستان جواب دهد و ما بتوانیم پاکستان را متقاطع نمایم که در پروسه صلح ما را کمک کند ولی این بدین معنی نیست که امنیت در افغانستان تامین خواهد شد.

آوردن امنیت پیچیده شده است. در آینده، نفوذ گروه های تند رو همچون داعش در کشور های آسیایی میانه، صلح را در افغانستان تهدید خواهد کرد. بنابراین، لازم است که اقدامات در این راستا نیز صورت گیرد. همکاری منطقه ای افغانستان با کشور های آسیایی میانه و برجسته نمودن خطر امنیتی این کشور ها می تواند به سود افغانستان تمام شود.‏

در آخر اینکه ما نیازمند رابطه حسنه و خوب با غرب می باشیم.

بدون همکاری های غرب ما نه قادر به حفظ امنیت خود می باشیم و نه قادر به آوردن تغییر در اقتصاد و سیاست خود هستیم.

حفظ دموکراسی و وجود حقوق بشر را مدیون غرب می باشیم. فهم ما از امنیت و ضرورت دولت امکان آوردن صلح را ممکن می گرداند. جدا سازی گروه های افراطی از همدیگر و خوب و بد کردن آن ها نه به سود ماست، نه به سود منطقه و نه به سود کشور های غرب.‏

ما بیش از آن که نیازمند گوشزد نمودن غربی ها از پیامد های جدا سازی گروه های تندرو باشیم، نیازمند آنیم تا خود ما این مسئله را درک کنیم. نقش پاکستان و دیگر کشور های همسایه ما در آوردن صلح و ثبات جدی و اساسی است. اتخاذ سیاست های کوتاه مدت و لرزان ضربه به پروسه صلح است.

دیدگاه شما