صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۹ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

کمک های خارجی و نخبگان سیاسی

-

کمک های خارجی و نخبگان سیاسی

کمک های جامعه جهانی به کشور های جهان سوم و چگونگی استفاده از آن از مهمترین مسئله در کشور های جهان سوم می باشد. افغانستان جزئی کشور های جهان سوم محسوب می گردد و در بیش از یک دهه میلیارد ها دالر کمک جامعه جهانی به منظور بازسازی زیر بناهای اقتصادی و ساختار های کلان سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دریافت نموده است. مشاهدات عینی و تحقیقات و پژوهش ها نشان می دهد که بخش اعظم کمک ها به هدر رفته است. سوال اساسی و جدی این است که مسئول هدر رفتن کمک های جامعه جهانی کیست؟ اما قبل از پاسخ به این سوال نیازمند آن می باشیم تا یک نکته را در مورد کشور های جهان سوم بیان نمایم.

در کشور های جهان سوم مهمترین و اساسی ترین مسئله نبود یک ساختار سیاسی کلان و مقتدر و یا به عبارت دیگر دولت مقتدر است. دولت معمولا سیاست ها و برنامه های به منظور حل مشکلات عمومی تدوین و اجرا می کند. اما در کشور های جهان سوم این مهم وجود ندارد بنابراین مشکلات و مسائل عمومی لاینحل می ماند. با این وجود، سخن گفتن از نقش ساختار سیاسی در استفاده از کمک های خارجی تا حدودی موضوعیت خود را از دست می دهد. ساختار های سیاسی که وجود دارد محصول تلاش های نخبگان سیاسی است. بنابراین نخبگان سیاسی ربط و نسبتی مستقیم با چگونگی استفاده از کمک های خارجی دارد. این نوشتار در صدد پاسخ به سوال مذکور می باشد و همچنین در تلاش اند تا به این سوال پاسخ گویند که چرا نخبگان سیاسی نتوانستند از کمک های جامعه جهانی به صورت درست استفاده نمایند.

برای پاسخ به سوالات بالا نیازمند بررسی و نگاهی اجمالی به تاریخ سیاسی، اجتماعی افغانستان می باشیم.

بعد از شکست اتحاد جماهیر شوروی و خروج نیرو های نظامی آن ها از افغانستان، افغانستان به دست نخبگان اقوام مختلف افتاد. این نخبگان سال ها به منظور تصاحب قدرت و به انحصار در آوردن آن با همدیگر جنگیدند. از آنجایی که نخبگان اقوام مختلف وجه کاریزماتیک داشت بنابراین میان مردم و قوم خود نفوذ زیاد داشت. جنگ نخبگان تبدیل به جنگ اقوام شد. نخبگان قومی نه تنها باعث ایجاد صلح، ثبات و آبادانی کشور نشد بلکه باعث ویرانی و بی ثباتی بیشتر شد.

در دهه 1990 گروه طالبان ظهور کرد و به زودی اکثر ولایات افغانستان را تصاحب کرد. غلبه طالبان بر گروه های جهادی اگر چه در مناطقی باعث خلق امیدواری شد اما به زودی آن امید از بین رفت. زیرا طالبان بد تر از نخبگان قومی باعث ایجاد فضای اختناق شدند.

در سال 2001 میلادی حادثه 11 سپتامبر اتفاق افتاد و باعث حضور جامعه جهانی در افغانستان شد. نخبگان سیاسی نیز در بن آلمان کنفرانس بن اول را با کمک جامعه جهانی و به منظور ایجاد یک حکومت که در آن همه گروه های قومی حضور داشته باشند، تشکیل دادند. کنفرانس بن یکی از مهمترین نقطه تحلیل این نوشتار می باشد. در این کنفرانس نخبگان سیاسی از گروه های مختلف قومی حضور یافتند. رهبران جهادی و تکنوکرات های تحصیل کرده غرب به عنوان نمایندگان گروه های قومی حضور یافتند. کنفرانس بن آلمان نشان می دهد که همین نخبگان سیاسی با جامعه جهانی وارد گفتگو مستقیم شدند. قرارداد ها و کمک های هم که صورت گرفت از مجرای همین نخبگان سیاسی بودند.

اما نخبگان سیاسی شرکت کننده در کنفرانس بن آلمان را باید به دو دسته تقسیم کرد. نخبگان جهادی و نخبگان تکنوکرات و تحصیل کرده غربی.

رهبران جهادی کسانی بودند که قبل از حکومت امارت اسلامی سال ها به منظور تصاحب قدرت با همدیگر جنگیدند. اما هیچ یک از آن رهبران در آن دوره طرحی به منظور بیرون رفت از وضعیت جنگی و چگونگی تقسیم قدرت ارائه ننمودند. اگر چه از سوی برخی رهبران جهادی طرحی ارائه شدند اما افراد و گروه های دیگر به خاطر انحصار طلبی قدرت آن را نپذیرفتند. در سال های اخیر تعدادی از این رهبران اعتراف نموده است که بعد از سقوط شوروی هیچ یک از گروه ها و رهبران طرحی برای بعد از جنگ به منظور چگونگی حکومت کردن نداشتند. اما همین رهبران فاقد برنامه و طرح در کنفرانس بن شرکت نمودند و طرحی و چارچوب حکومت و ... ریختند. بنابراین می توان گفت که نخبگان فاقد برنامه و طرح دوباره قدرت سیاسی را بدست گرفتند.

از دلایل که کمک های جامعه جهانی به صورت درست استفاده نشد وجود همین رهبران فاقد برنامه و طرح مشخص است. این رهبران وقتی قادر به تدوین سیاست و برنامه مشخص به منظور استفاده بودجه نباشد بدون شک بودجه؛ بدون برنامه مشخص مصرف می شود و هیچ مشکل را حل نمی کند.

مسئله اما تنها نخبگان گروه های قومی نیست. بلکه تنوکرات های غربی نیز بدون طرح وارد کنفرانس بن و بعد افغانستان شدند. آن ها در صدد آن بود تا مکانیسم ها و الگو های غربی را در افغانستان پیاده نمایند. این در حالی است که پیاده سازی الگو های غربی در خیلی از کشورهای جهان سوم شکست خورده بودند. مشکل اساسی تکنوکرات ها و تحصیل کرده های غربی بی توجهی به ساخت های اجتماعی و فرهنگی افغانستان بود. آن ها بدون آن که به ساخت اجتماعی و بافت سنتی جامعه افغانستان توجه نمایند در صدد آن برآمدند تا پدیده های غربی و مدرن را در جامعه افغانستان وارد ساخته و با استفاده از آن بر مردم حکومت نمایند.

بنابراین می توان گفت نخبگان سیاسی جهادی و تکنوکرات ها از کنفرانس بن تا اکنون طرف دریافت کمک ها و مصرف آن ها بوده است. عامل شکست و یا هدر رفتن کمک ها نیز همین نخبگان سیاسی است. زیرا آن ها تنها گروهی بودند که در طول بیش از یک دهه نقش در عرصه سیاسی افغانستان نقش بازی کردند.

اکنون که سیزده سال از کمک های جامعه جهانی گذشته است و دومین رئیس جمهور منتخب روی کار آمده است ناگزیر که نگاه به گذشته داشته باشیم. در حکومت جدید اگر چه جهادی ها و تکنوکرات ها روی قدرت است اما حکومت جدید یک فرصت برای تکنوکرات های جدید است که با نگاه انتقادی به گذشته عملکرد ها و کارکرد های بهتری از خود بجا بگذارد و نگذارد که کمک ها همانند سیزده سال گذشته به هدر برود. حکومت کنونی در حقیقت پیوند و توافق تکنوکرات ها و جهادی هاست. اشتباه است اما اگر بپنداریم که تنها یکی از این دو گروه مسئول و دیگری مسئول عملکرد ها و کارکرد های حکومت نخواهد بود.

در یک جمع بندی کلی باید گفت: در سیزده سال گذشته نخبگان سیاسی به شمول تکنوکرات ها و رهبران جهادی عاملان اصلی هدر رفتن کمک های خارجی در افغانستان است. حکومت جدید توافق میان تکنوکرات ها و گروه های سنتی است. حکومت جدید با نگاه انتقادی به گذشته می تواند چهره بهتر از خود بر جای گذارد و نسبت به مشکلات و دغدغه های جامعه افغانستان بهتر پاسخگو باشد.

دیدگاه شما