صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

دانشجویان؛ نسل سرگردان در پی کار

-

دانشجویان؛ نسل سرگردان در پی کار

در آخر هر سال تحصیلی صد ها تن از دانشجویان یک دوره تحصیلی را به پایان می رساند و با گرفتن جشن فراغت پایان تحصیلی خود را اعلان می کند. دانشگاه های دولتی و خصوصی این روز ها جشن فارغ التحصیلی دانشجویان خود را برگزار می کند و از آن ها با تبریکنامه و تصدیق نامه ای تقدیر به عمل می آورد. جشن ها معمولا با کف زدن ها و خوشحالی دانشجویان و اعضای فامیل شان برگزار می شود ولی کمتر کسی و نهادی در مورد آینده این دانشجویان فارغ شده فکر می کند.

باور نگارنده بر این است که دانشجویان نسل سرگردان و آواره ای است که پس از فراغت به دنبال کار و وظیفه به این طرف و آن طرف می گردد و بخت روزگار تنها با تعدادی کمی از آن ها یاری می کند و آن ها صاحب کاری می شود. بخش زیادی از این دانشجویان بر جمع بیکاران افزوده می شود. جمعی که به امید وارد دانشگاه می شود و با امید جشن فراغت خود را برگزار می کند و اما به زودی امید شان به یأس و ناامیدی تبدیل می شود. شاید بتوان گفت که این دانشجویان نسل سرگردان در پی کار است. نسل که به جای تفنگ قلم به دست گرفت اما قلم شان تبدیل به یأس ناامیدی شد. سرخوردگی مفرط را می شود در چهره تک تک دانشجویان فارغ شده مشاهده کرد. با وجود این، کمتر نهادی توجه به این مسئله نموده است.

نسل سرگردان و آواره اما امیدی به هیچ نهادی هم ندارد. این نسل از دانشگاه های دولتی فارغ شده است که کارگزاران شان تنها در فکر حفظ موقعیت شان است. برای حفظ موقعیت خود دست به هر کاری غیر اخلاقی ممکن نیز می زند. کارگزاران که سواد شان منوط به چپتر های کهنه و فرسوده ای است که چندین دهه پیش به ارث برده است. طبعا چنین افرادی نه توانایی فکری دارد که در مورد آینده دانشجویان فکر کند و نه شجاعت اخلاقی دارد که جای خود را به افراد توانمند بسپارد و نسل تحصیل کرده بسپارد تا دگرگونی در وضعیت نابسامان دانشگاه ها وجود آید. در طرف دیگر، دانشگاه های خصوصی قرار دارد که کل هم و غم شان جذب دانشجو برای بهینه سازی سود اقتصادی شان است. در هیچ دانشگاه خصوصی دیده نشده است که دانشگاه به عنوان یک نهاد علمی در فکر رشد فکری و اخلاقی جامعه باشد. سند این سخن بخش تحقیق دانشگاه ها ست. دانشگاه های خصوصی یا بخش تحقیق ندارد و اگر هم دارد بودجه ای برای شان اختصاص داده نمی شود تا افراد شایسته دست به تحقیق بزند. دانشگاه های خصوصی وجود دارد که یک دهه از عمر شان می گذرد ولی هیچ اثری علمی در کارنامه شان دیده نمی شود. تنها یکی و دو تا دانشگاه خصوصی است که فصلنامه علمی دارد ولی دو سال یک بار منتشر می شود.

می توان نتیجه گرفت که دانشگاه های خصوصی یک نوع تجارت است و صاحبان این دانشگاه ها تنها در فکر انباشت سرمایه است. این فکر اقتصادی صاحبان دانشگاه باعث شده است که یک نوع رقابت نیز در میان این دانشگاه به وجود آید. اما این رقابت علمی نیست بلکه این رقابت بر می گردد به میزان جلب و جذب دانشجویان و در نهایت سود اقتصادی شان.

در بیش از یک دهه هیچ دانشگاهی مسئله تحصیل و آینده شغلی دانشجویان خود را مورد بررسی قرار نداده است. هیچ گونه ارتباط میان وزارت کار و امور اجتماعی و نهاد های تحصیلی وجود ندارد.

وزارت های تحصیلات عالی و معارف و وزارت کار و امور اجتماعی نیز برنامه و پلان برای آینده دانشجویان ندارد. وزارت تحصیلات عالی و ومعارف در فکر رشد کمی نهاد های تحصیلی است و وزارت کار و امور اجتماعی درگیر عصبیت های قومی و قبیله ای. با این حال، همچنان می توان این سوال را مطرح کرد که چه باید کرد؟ آیا بگذاریم که دانشجویان بعد از فراغت مأیوس و سرخورده گردد یا اینکه تلاش نمایم این دانشجویان مطابق بازار کار، وارد جامعه شود و در فردای فراغت بتواند کاری برای خود دست و پا کند. من بر این باورم؛ می شود با برنامه ها و هماهنگی های لازم میان نهاد ها دانشجویان را از سرگردانی و آوارگی نجات داد.

اول؛ نهاد های عملی در هماهنگی با وزارت کار و امور اجتماعی مطابق بازار کار و نیازمندی بازار رشته های را در اولویت قرار دهد که در فردای فراغت دانشجویان بتواند به آسانی وارد کار شود. وزارت تحصیلات عالی، معارف و وزارت کار و امور اجتماعی مسئولیت این مهم را به عهده دارد. دانشگاه های دولتی و خصوصی با توجه به اولویت بندی ها و برنامه ها و پلان های نهاد های مذکور دانشجویان را آماده می کند و در فردای فراغت وارد بازار کار می کند.

دوم؛ نهاد های تحصیلی باید استاندرد گردد. در دانشگاه های دولتی تلاش شود که نیروی جوان و شایسته جای نیروی انسانی فرسوده و از کار افتاده را بگیرد. نیروی انسانی جدید که بتواند حد اقل در سطح منطقه خدمات تحصیلی ارائه نماید. نیروی جوان که از چپتر های کهنه و فرسوده عبور کند و دانشجویان را با امر مکتوب و تحقیقی خو بدهد. در عین حال، وزارت تحصیلات عالی مسئول است که دانشگاه های خصوصی را از چرخه کنونی بیرون آورد. برنامه های را روی دست بگیرد که دانشگاه های خصوصی تنها در فکر سود اقتصادی و انباشت سرمایه نباشد. این مهم با افزایش نظارت ممکن می گردد.

سوم؛ باید هماهنگی میان نهاد های آموزشی، وزارت تحصیلات عالی و معارف و وزارت کار و امور اجتماعی وجود داشته باشد. این هماهنگی کمک می کند که نهاد های آموزشی با توجه به بازار کار، رشته های را به وجود آورد که وزارت کار و امور اجتماعی نیازمند نیروی انسانی فارغ تحصیل است. بدون هماهنگی میان نهاد ها امکان هیچ گونه تغییری برای این نسل ممکن نیست.

چهارم؛ در نهایت رهاندن این نسل از آوارگی بستگی به سیاست های کلان حکومت دارد. تا اراده قوی برای تغییر وجود نداشته باشد و سیاست های معطوف به تغییر و دگرگونی تدوین و اجرا نگردد نهاد های اموزشی، وزارت خانه ها هیچ کاری را نمی تواند از پیش ببرد. بنابراین، مسئولیت اساسی به عهده رئیس جمهور، رئیس اجرائیه و دیگر نخبگان در رأس قدرت است.

در پایان باید گفت بی توجهی به انباشت سرخوردگی در نسل تحصیل کرده کنونی می تواند فروپاشی نظم کنونی را در پی داشته باشد. این سرخوردگی و آواردگی به حد انفجار نرسیده است. این سرخوردگی ها روزی بروز خواهد کرد و در آن صورت هیچ قدرت و دستگاهی قادر به جلوگیری این نسل نخواهد بود. به این خاطر، برای حفظ نظم کنونی نخبگان سیاسی لازم است که توجه به نسل کنونی داشته باشد تا مبادا انفجاری روی دهد که نتیجه آن آنارشیسم و بی نظمی است.

دیدگاه شما