صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

شنبه ۱ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

آیا قدرت های بزرگ کارشان را در افغانستان نیمه تمام می گذارند؟

-

آیا قدرت های بزرگ کارشان را در افغانستان نیمه تمام می گذارند؟

سیزده سال پیش قدرت های بزرگ به همکاری کشورهای جامعه ی جهان برای نابود سازی تروریسم و حمایت از حقوق بشر به افغانستان آمدند. این کشورها که حمایت قاطع شورای امنیت سازمان ملل متحد را باخود داشتند با یک برنامه ی وسیع و گسترده همکاری های نظامی، سیاسی و اقتصادی شان را با مردم افغانستان آغاز کردند

گرچه منشور سازمان به صراحت به وظیفة شورا در قبال تروریسم اشاره ندارد. اما بر اساس مادة 39 منشور که اعلام می دارد، «چنانچه شورا وجود تهدید علیه صلح، نقض صلح یاعمل متجاوزانه را تشخیص دهد، قادر به اتخاذ هر نوع تصمیمی براساس مادة41 و 49 می باشد.» بسیاری از صاحب نظران معتقدند که تروریسم نیز از جمله مسایلی است که می تواند تهدیدکننده صلح و امنیت بین المللی باشد. بنابر این شورای امنیت را در پرداختن به این موضوع دارای اهلیت و صلاحیت می دانند(عادلی، ص. 161).

به همین اساس، شورای امنیت سازمان ملل متحد پس از وقوع حادثه قطعنامه های متعددی را درمحکومیت و تشریک مساعی بین المللی برای نابودی تروریسم صادر کرد. هم چنان برای نابودسازی کامل پناه گاهای تروریستان و حمایت از حکومت ملی در افغانستان، هزاران نفر از نیروهای بین الملل را اول در قالب آیساف و سپس در قالب ناتو وارد افغانستان کرد. این نیروها وظیفه داشتند که امنیت شهرها از جمله شهرکابل را بگیرند و از برنامه های بین المللی که برای نظام سازی و بازسازی کشور در نظر گرفته شده بود حمایت کنند. این نیروها، توانستند به مدت کوتاهی تمامی پایگاهای القاعده و طالبان را از کشور برچینند و زمینه را برای تشیکل حکومت مردمی فراهم سازند.از نظر علی مختاری، مهمترین نتایج حمله ائتلاف به افغانستان هم عبارت بودند از::

  1. -از بین رفتن کنترول طالبان بر افغانستان؛
  2. -پایان یافتن کنترول شبکه القاعده و بن لادن بر افغانستان؛
  3. -کشته شدن و اسارت تعدادی از مقامات ارشد طالبان و گروه القاعده(به شمول بن لادن)؛
  4. -و مهم تر از همه، تشکیل دولت انتقالی متشکل از تمامی گروه ها در افغانستان و بازگشت صلح و ثبات نسبی به این کشور(سازمند، 192).

به همین ترتیب، پس از مداخله امریکا و شورای امنیت در امر مبارزه با تروریسم، نیروهای مقاومت و سایر گروه های سیاسی که در خارج از کشور بودند توانستند در کنفرانس بن به یک توافق ملی که زمینه ساز تشکیل لویه جرگه دولت انتقالی، لویه جرگه قانون اساسی، انتخابات، بازسازی و ایجاد نیروهای امنیتی ملی بود، دست یافتند.

هم چنان افغانستان توانست که با کمک و همکاری مستقیم مالی، نظامی و سیاسی آمریکا و سازمان ملل متحد مفاد موافقت نامه بن را مرحله به مرحله به منصه اجرا و تطبیق قرار دهد.

بدون شک، اگر مداخله نظامی جامعه جهانی برای از بین بردن مراکز القاعده و طالبان صورت نمی گرفت، اولاً باتوجه به پیچیده بودن بیش از حد این دو پدیده، شکست دادن و از بین بردن آن برای نیروهای مقاومت بسیار مشکل بود و ثانیاً، اگر حمایت و نظارت جامعه جهانی نمی بود، مفاد مواقت نامه مانند مفاد سایر موافقت نامه های که رهبران گروه های سیاسی افغانستان با همدیگر به امضا رسانده بودند، رعایت نمی شد.نکته ی که در این جا قابل تامل است، عزم و اراده سازمان ملل متحد وقدرت های برتر جهان برای جابجایی رژیم و حمایت از یک نظام مردمی است.

در تاریخ افغانستان این برای اولین بار بود که شورای امنیت از سرنگونی یک رژیم استقبال نموده و حمایت خود را از جانشین برای آن توسط مردم افغانستان اعلام کرد. اگرچه شورا در قطعنامه های(1368)2001 و (1373) 2001 خود حق دفاع مشروع ذاتی از خود فردی و جمعی را به رسمیت شناخته است، اما هیچ نامی از کشور خاصی که بخواهد این حق را در پاسخ به حملات ترویستی 11 سپتامبر اعمال نماید، نبرده است. با این وجود اعلام حمایت شورا در قطعنامة اخیر(1378) از انتخاب جایگزین برای رژیم طالبان پس از سرنگونی آن توسط ایالات متحده می تواند، خود بیانگر تایید اقدامات امریکا در افغانستان توسط شورای امنیت سازمان ملل باشد(عادلی، 1367، ص.154).

سر انجام، القاعده از افغانستان بیرون رانده شد، طالبان کنترول شان برکشور را از دست دادند و نظام قانونی، ملی مشارکتی ایجادگردید. تغییر رژیم در افغانستان صورت گرفت و کشورهای جامعه جهانی نیز که هدف شان نابودسازی القاعده و از بین بردن نظام بنیادگرای افراطی بود ناییل شدند.

افغانستان از این جابجایی سیاسی منافع زیادی ملی و بین المللی را نصیب شد. در سطح ملی، برای اولین بار در تاریخ سیاسی بود که تمامی گروه های سیاسی و قومی با خویشتن داری و همدلی و با کنار گذاشتن ناراحتی ها و دشمنی های قبلی یک نظام ملی را ایجاد کردند. به همین شکل، دولت ملی نیز موفق گردید که تحت حمایت جامعه جهانی به تشکیل اردو، پولیس و نیروهای استخبارات مبادرت ورزد، نیروهای غیرمسئولِ را که شامل دولت نبودند خلع سلاح کرد، در مرکز کشور، ولایات و ولسوالی ها، ادارات مربوط به نهادهای امنیتی، نهادهای قضایی و برنامه های خدماتی فعال گردید. هم چنان مراکز تحصیلی و معارف در ولایات مختلف فعال گردید که با استقبال کتله های صدها هزار نفری دانشجویان و دانش آموزان مواجه شد. همینطور زمینه برای سرمایه گذاری های خورد و کلان در نقاط مختلف کشور فراهم گردید. شماری زیادی از تاجرین داخلی و خارجی که قبلاً از سرمایه گذاری در کشور بیم داشتند به سرمایه گذاری و ایجاد فابریکه ها علاقه مند شدند.

در بُعد خارجی نیز این تغییر نظام مزایا و مفادی فوق العاده ی برای افغانستان داشت. در این تغییر نظام که بنام «فصل جدید سیاسی» نیز یاد می شود افغانستان توانست روابطی خوبی با بیش از صد کشور خارجی برقرار کند؛ در این فصل، افغانستان گسترده ترین روابط دیپلوماتیک را با کشورهای خارجی داشته است. در کنار روابط دیپلوماتیک با تعدادی زیادی از کشورهای منطقه و جهان روابط اقتصادی و تجاری نیز فعال بوده است. در همین راستا موافقت نامه های همکاری استراتژیک نیز با کشورهای مختلف به امضاء رسیده است.فرصت های اقتصادی که در این فصل به خاطر روابط گرم خارجی و جلب کمک های جهانی وجود داشت، در تاریخ سیاسی و اقتصادی کشور بی سابقه بوده است. مردم افغانستان در سالهای پس از یازده سپتامبر به فرصت ها و پیشرفت های قابل ملاحظه ی دست یافتند. اگر حادثه ی یازده سپتامبر رخ نمی داد و جامعه جهانی به افغانستان توجه نمی کرد، شاید هیچگاهی مردم افغانستان موفق به تشکیل یک نظام ملی و برقراری روابط پویایِ سیاسی و اقتصادی با کشورهای منطقه و جهان نمی شد.

بنابر این دیده می شود که تا چه اندازه قدرت های بزرگ بر سرنوشت سیاسی و اقتصادی افغانستان تاثیرگذار بوده است. البته این تاثیر گذاری در سایر کشور های درحال گذار، حتی کشورهای ثرورت مند عربی نیز به صورت جدی وجود دارد. از سوی دیگر، باتوجه به آسیب پذیری های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی که این کشور ها دارد، این کشور ها نمی توانند بدون حمایت و پشتبانی جامعه جهانی نظام های قوی دموکراتیک بسازند. به خصوص در کشورهای مثل افغانستان، عراق و سایر کشورهای عربی اگر حمایت قدرت های بزرگ و تاثیرگذار وجود نداشته باشد، این کشور ها نمی توانند ثبات داخلی شان را حفظ کنند.با این وصف، اکنون که حضور نیروهای بین المللی در افغانستان کاهش یافته است و فرمانده این نیروها رسماً اختتام نقش جنگی ناتو را درکشور اعلان کرده است، پرسش این است که آیا تنها با برنامه های چون آموزش، مشوره و حمایت مالی از نیروهای افغان دست آوردهای که در طول سیزده سال گذشته در زمینه های مردم سالاری و حقوق بشر در کشور به وجود آمده است حفظ می گردد؟ آن هم در حالتی که امکانات و تجهیزات جنگی نیروهای افغان کافی نبوده و این نیروها از ناحیه تجهیزات هوایی دچار کمبودات زیاد است. از سوی دیگر، عوامل و منابع که ثبات سیاسی و دست آوردهای سیزده ساله را در افغانستان بعینه تهدید می کنند هم چنان به حال خود باقی است. همین اکنون در نقاط مختلف کشور هم دربخش نظامی و هم در بخش ملکی مردم افغانستان همه روزه قربانی می دهند. در برخی از نقاط کشور هنوز هم جنگ و نا امنی به صورت جدی و مستقیم زندگی مردم را تهدید می کند. اگر این تهدیدها مهار نگردد و جلو خشونت ها و نا امنی ها گرفته نشود بدون شک دست آوردهای حاصل شده دچار مخاطره خواهد شد.

 حالا در این وضعیت وقتی ماموریت نظامی کشورهای عضو ناتو خاتمه پیدا می کند و حضور نیروهای آنان از (150000) به(15000)کاهش می یابد، پرسش این است که آیا این کشورها واقعاً معتقد شده اند که دیگر افغانستان به گذشته برنمی گردد؟ اگر همکاران جهانی افغانستان در این شرایط باور داشته باشند که ماموریت آنان برای مبارزه با تروریسم و حمایت از حقوق بشر در کشور به پایان رسیده است، اما این باور و این عقیده به رغم همه ی پیشرفت ها که صورت گرفته است، باتوجه به مشکلات موجود امنیتی در کشور دقیق نیست. از نگاه امنیتی بین افغانستان امروز و افغانستان 2001 زیاد تفاوت وجود ندارد. عوامل خشونت ها و نا امنی ها هم چنان دست به حملات انتحاری و کشتار مردم می زنند. بناً، افغانستان هنوزهم نیازمند کمک های سیاسی و نظامی همکاران بین المللی اش است. در این شرایط کاهش نیروهای ناتو و ختم ماموریت جنگی نیروهای آن نه تنها که یک تصویری روشن از ثبات در افغانستان ارائه نمی کند که دولت و نیروهای امنیتی افغانستان را با چالش ها و دشواری های زیادی مواجه خواهد ساخت. اگرچه خروج نیروهای ناتو از افغانستان و تغییر نقش جنگی آنان به نقش حمایتی، در مطابقت با موافقت نامه ی است که بین این سازمان و دولت جدید به امضاء رسیده است. ولی باید این نکته را در نظر داشت که خروج این نیروها از افغانستان و پایان ماموریت جنگی آنا ن که طبعاً کاهش کمک ها را به دنبال خواهد داشت به معنای نیمه تمام گذاشتن کارهای مشترکی است که سیزده سال به خاطر آن ها تلاش و مبارزه صورت گرفته است.

منابع:
1 – ادلی، زکیه، شورای امنیت ملل متحد و تحولات افغانستان از زمان اشغال افغانستان توسط شوروی سابق تا اولین انتخابات ریاست جمهوری، --، تهران، محمدابراهیم شریعتی افغانستانی(عرفان)، 1387.
2 - سازمند، بهاره، سیاست خارجی قدرتهایِ بزرگ، چاپ اول، تهران، موسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات ابرار معاصر تهران، 1390.

دیدگاه شما