صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۳۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

گروه طالبان تهدید جدی برای امنیت آمریکا نیست؟!

-

گروه طالبان تهدید جدی برای امنیت آمریکا نیست؟!

تا چند روز آینده مأموریت رزمی نیروهای ایالات متحده آمریکا در افغانستان رسما به پایان می رسد. برای ایالات متحده آمریکا، جنگ افغانستان طولانی ترین و پر هزینه ترین نبرد رزمی در خارج از کشور شان بوده است. اما پایان مأموریت رزمی نیرو های ایالات متحده آمریکا به معنی پایان همکاری های ایالات متحده آمریکا با افغانستان نیست. بنا بر پیمان امنیتی که میان کابل و واشنگتن امضا شده است، بخش از نیرو های ایالات متحده آمریکا به منظور آموزش نیروهای امنیتی در افغانستان باقی خواهد ماند. با این حال، نیرو های رزمی ایالات متحده آمریکا به صورت مستقیم با دشمنان و مخالفان مسلح حکومت افغانستان رو در رو نخواهد جنگید. برای آمریکا پایان مأموریت در افغانستان به معنی تغییر استراتژی نظامی آن ها نیز هست. در تازه ترین مورد، سخنگوی وزارت دفاع آمریکا بیان داشته است: اعضای گروه طالبان را تنها در صورتی هدف قرار خواهد داد که اقدامات آنها «تهدید مستقیم علیه امنیت آمریکا» محسوب شود. سخنان سخنگوی پنتاگون بیانگر تغییر استراتژی نظامی ایالات متحده آمریکا در افغانستان را تا حدودی نمایان می کند. این نوشتار سعی بر آن دارد تا این مسئله را به بررسی بگیرد. اما برای فهم مسئله لازم است که به صورت مختصر دیدگاه آمریکا در مورد گروه طالبان را به بررسی بگیریم.‏

اول؛ گروه طالبان در زمان حضور قشون سرخ شوروی سابق از سوی ایالات متحده آمریکا(از طریق پاکستان) حمایت مالی و تسلیحاتی می شد. بعدا با خروج ارتش شوروی ایالات متحده آمریکا به هدف خود که همانا انتقام از شوروی باشد، دست یافت و افغانستان را به کلی فراموش کرد. اما گروه طالبان همزمان از کشور های عربی نیز حمایت می شد. به همین خاطر، گروه طالبان توانست سازمان و گروه خود را در افغانستان حفظ کند و برای مدتی قدرت سیاسی را در افغانستان به دست بگیرد. با به قدرت رسیدن این گروه در کابل، گروه های تندرو مذهبی از کشور های مختلف به افغانستان آمدند و افغانستان مأمن و پناهگاه شبکه القاعده شد. گروه طالبان این فرصت را برای شبکه القاعده فراهم کرد تا این شبکه در افغانستان برنامه های خود را برای حمله بر کشور های غربی تدوین نماید. در نهایت، القاعده توانست بزرگترین حمله تروریستی خود را عملی سازد و دو برج تجارت جهانی را فروریزد. این حمله ایالات متحده آمریکا را از خواب طولانی مدت بیدار کرد و این کشور را دوباره متوجه افغانستان ساخت.

بعد از حمله یازده سپتامبر رئیس جمهور آمریکا از گروه طالبان خواست تا رهبر شبکه القاعده را به این کشور بسپارد اما گروه طالبان حاضر به این کار نشد. در نهایت رئیس جمهور آمریکا اعلان کرد: القاعده دشمن آمریکا است و گروه های که از این شبکه حمایت کند نیز دشمن آمریکا محسوب می شود. در دوران ریاست جمهوری جرج بوش گروه طالبان دشمن آمریکا محسوب می شد و آمریکا در افغانستان با این گروه می جنگید. با روی کار آمدن باراک اوباما اما، نوع نگاه آمریکا به طالبان تا حدودی تغییر کرد. آمریکا در عین حال که با گروه طالبان می جنگید سعی نمود تا این گروه را متقاعد سازد که سهم در حکومت افغانستان بگیرد و از جنگ دست بکشد. حال که مأموریت رزمی نیرو های آمریکا در افغانستان پایان یافته است دشمن بودن گروه طالبان مشروط شده است به دخالت طالبان در برهم زدن امنیت ایالات متحده آمریکا. این در حالی است که آمریکا قبلا برای کشتن یا دست گیری رهبر گروه طالبان 10 میلیون جایزه تعیین کرده بود.

اول؛ گروه طالبان را به باید به صورت یک سازمان مورد مطالعه قرار داد. اعضای گروه طالبان رفتاری سازمانی دارد. اعضای گروه طالبان خارج از رفتار های تعریف شده سازمانی عملی را انجام نمی دهد. یک عضو طالبان در هر جایی افغانستان دست به حمله ای بزند، یکی از مقامات این گروه مسئولیت حمله را به عهده می گیرد. این بیانگر آن است که گروه طالبان همانند سال 2001 میلادی به صورت سازمانی عمل می کند. تنها تفاوت به وجود آمده این است که این گروه دیگر قدرت سیاسی را به دست ندارد اما رفتارهایش هیچ تغییری را تجربه نکرده است. همانند سال 2001 میلادی از شبکه القاعده حمایت و پشتیبانی می نماید. بنابراین، تغییر دیدگاه ایالات متحده آمریکا در مورد این گروه تا حدودی سوال برانگیز و قابل تأمل است.

دوم؛ اگر گروه طالبان را یک سازمان در نظر بگیریم، مدیریت این گروه به صورت سلسله مراتبی صورت می گیرد. سیاست های این گروه را رهبر این گروه تعیین می کند. هیچ فردی از اعضای این گروه خارج از دستورات رهبر و یا افراد نزدیک به رهبر این گروه عمل نمی کند. بنابراین، اگر کشتن ملا عمر و دستگیری او ده میلیون جایزه دارد، اعضای این گروه نیز همانند رهبر این گروه خطرناک است. زیرا، رهبر طالبان به تنهایی قادر به انجام کوچک ترین حمله نیست.

سوم؛ گروه طالبان به عنوان یک سازمان دارای عقاید و باور های خاص می باشد. سازمان همراه با عقاید و باور های این گروه رفتار های تندروانه این گروه را شکل می دهد. در مدت بیش از سیزده سال تغییری در باور ها و عقاید این گروه دیده نشده است. آن ها همچنان بدین باور است که جهاد با کفار امر مذهبی است. در عین حال، حملات این گروه بر نیرو های امنیتی افغانستان بیانگر آن است که این گروه حکومت افغانستان را همچنان دست نشانده غربی ها در افغانستان می داند و جنگ با آن ها را واجب می پندارد. در چنین شرایطی تغییر نوع ایالات متحده آمریکا به افغانستان تا حدودی سوال برانگیز است.

چهارم؛ ایالات متحده آمریکا در حالی سخن از عدم تعقیب گروه طالبان زده است که این کشور پیمان امنیتی با افغانستان امضا نموده است و بر مبنای این پیمان این کشور ملزم است حکومت افغانستان را در مبارزه با دشمنان داخلی و خارجی این کشور حمایت کند.‏ باور نگارنده بر این است که حکومت افغانستان با دو گروه درگیر است. گروه طالبان و حزب اسلامی گلبدین حکمتیار. وقتی این دو گروه حاضر به گفتگو با دولت افغانستان نیست و نمی خواهد به صورت مسالمت آمیز برای کسب قدرت سیاسی با گروه های دیگر در افغانستان مبارزه نماید و در عین حال دست به کشتار مردم ملکی و نظامی مردم افغانستان می زند، به معنی آن است که این گروه دشمن مردم افغانستان است و ایالات متحده آمریکا بر اساس محتویات پیمان امنیتی ملزم به مبارزه با این گروه می باشد. در پایان این نوشتار باید متذکر شد که به گروه طالبان از هر زاویه که بنگریم تغییری در رفتار سازمانی و عقاید و باور های آن ها به وجود نیامده است. اگر این گروه تهدید جدی برای امنیت جهان محسوب می شد امروزه نیز این گروه تهدید جدی برای امنیت منطقه و کشور های جهان است. قدرت گرفتن این گروه باعث می شود که دیگر شبکه های القاعده نیز قدرتمند گردد و افغانستان دوباره مأمن و پناهگاه شبکه های مختلف القاعده خواهد شد. بنابراین، گروه طالبان را باید جدی گرفت.

دیدگاه شما