صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

روابط خارجی و ایجاد بالانس در روابط با قدرت های بزرگ و کشور های منطقه

-

روابط خارجی و ایجاد بالانس در روابط با قدرت های بزرگ و کشور های منطقه

سیاست خارجی به مجموعه اقدامات، تصمیم ها، رفتار ها و کنش و واکنش های اشاره دارد که از سوی یک کشور در قبال کشور دیگر اتخاذ می گردد. اقدامات، تصمیم ها و رفتار ها با توجه به توانایی ها و ظرفیت های داخلی کشور صورت می گیرد. بدون توجه به توانایی ها، ظرفیت ها و اوضاع داخلی کشور اتخاذ سیاست خارجی ممکن باعث تشدید مشکلات در داخل کشور گردد. کشور های در حال توسعه به منظور توسعه یافتگی معمولا سیاست های را در پیش می گیرد که موانع خارجی توسعه یافتگی را بردارد. این مسئله از آنجا اهمیت دارد که کشور ها در یک محیطی به رفتار سیاسی می پردازد که کشور های دیگر نیز در درون همان محیط قرار دارد. بنابراین سیاست ها و اقدامات یک کشور تاثیر بر تصمیم ها و رفتار های کشور های دیگر نیز می گذارد. بی توجهی به محیط ممکن باعث هزینه زیاد برای کشور ها گردد. به همین خاطر، کشور های در حال توسعه برای برداشتن موانع خارجی توسعه یافتگی تلاش دارد که سیاست های همسوگرایانه در پیش گیرد و تلاش نماید تا مشکلات و اختلافات خود را از راه گفتگو و مذاکره حل و فصل نماید. افغانستان که بعد از حکومت پسا طالبان در فرایند توسعه یافتگی قرار گرفته است اما سیاست های خارجی افغانستان همسو با سیاست های داخلی به منظور توسعه یافتگی نبوده است.

در دنیای امروز تفکیک میان سیاست داخلی و خارجی ممکن نیست. تفکیک ناپذیری حوزه داخلی از حوزه خارجی به خاطر جهانی شدن می باشد. ویژگی تفکیک ناپذیر بودن حوزه داخلی از حوزه خارجی نشانگر این مسئله است که سیاست داخلی و خارجی خیلی به هم نزدیک شده است و کشور ها همان طور که در عرصه داخلی سیاست های همگرایانه را در پیش می گیرد در عرصه خارجی نیز تاکید بر سیاست همگرایانه نماید. از آنجا که تفکیک میان این دو حوزه سخت شده است اتخاذ سیاست واگرایانه باعث می شود که کشور متحمل خسارات جبران ناپذیری شود. زیرا واگرایی واکنش کشور های دیگر را در پی خواهد داشت.

بررسی روابط خارجی افغانستان در سیزده سال گذشته نشان می دهد که سیاست خارجی افغانستان همسویی با سیاست داخلی نداشته است. ما بعد از سه دهه جنگ نیازمند سیاست بودیم که بتواند ثبات نسبی در کشور را تضمین نماید و کشوری دیگری سیاست خصمانه در قبال افغانستان در پیش نگیرد. واگرایی ها و فراز و نشیب های سیاست خارجی افغانستان در قبال کشور های مختلف سبب شد که ثبات سیاسی و وضعیت امنیتی به یک درجه باقی نماند. وضعیت امنیتی متناسب به دگرگونی ها در سیاست خارجی تغییر کرد. در سال های اخیر حکومت رئیس جمهور کرزی این وضعیت بدتر شد. سیاست خارجی ما در قبال بزرگترین حامی استراتژیک ما دچار فراز و نشیب شد. همین طور، سیاست خارجی ما در قبال کشور همسایه ما یعنی پاکستان که بیشترین داد و ستد تجاری و اقتصادی را داریم به ثبات نرسید. به همین خاطر، وضعیت امنیتی افغانستان به یک حالت باقی نماند. بنابراین، دو نکته حائز اهمیت است. اول اینکه سیاست خارجی و تصمیم گیری های ما در روابط با کشور های دیگر تاثیری بر وضعیت داخلی ما می گذارد. دوم اینکه سیاست خارجی ادامه سیاست های داخلی کشور می باشد. افغانستان به عنوان یک کشور مستقل در درون یک محیط تصمیم می گیرد که کشور های دیگر نیز در آن محیط قرار دارد.

در سیزده سال گذشته، کمتر دستگاه دیپلماسی کشور توجه به این مسائل نشان داد. حکومت وحدت ملی در صورت که خواهان دگرگونی سیاسی و اقتصادی و آوردن صلح پایدار است، بدون توجه به فاکتور های فوق نمی تواند به آن مسائل دست یابد. در کنار این مسئله، آنچه در سیاست خارجی حکومت وحدت ملی مایه نگرانی است مسئله ایجاد بالانس میان قدرت های بزرگ در محیط بین الملل و قدرت های منطقه می باشد.

در سیاست بین الملل، ایالات متحده آمریکا(به عنوان بزرگترین حامی استراتژیک افغانستان) به لحاظ تسلیحاتی رقابت شدید با روسیه دارد. همچنین به لحاظ اقتصادی آمریکا با چین رقابت می کند. اگر چه اکنون، ایالات متحده آمریکا هم به لحاظ تسلیحاتی و هم به لحاظ اقتصادی از دو کشور رقیب خود پیشتاز است اما پیش بینی شده است که در آینده رشد اقتصادی چین از ایالات متحده آمریکا بیشتر گردد. همین مسئله باعث نگرانی مقامات ایالات متحده آمریکا است. ایالات متحده آمریکا اما، تلاش خواهد کرد تا سلطه خود بر نظام بین الملل را ادامه دهد. به همین خاطر، در سطح بین الملل تلاش خواهد کرد تا از روابط را به گونه ای تنظیم نماید که سبب رشد بیشتر روابط اقتصادی چین نگردد.‏ ایجاد روابط اقتصادی افغانستان با چین و فرصت دادن چین در انکشاف معادن می تواند مایه نگرانی باشد. حکومت افغانستان می تواند به همه کشورها روابط داشته باشد اما نکته اساسی و مهم این است که حکومت بتواند بالانس در روابط با کشور های مختلف را حفظ نماید. اینکه چگونه حکومت افغانستان می تواند بالانس در روابط با کشور های مختلف به وجود آورد خارج از بررسی این نوشتار می باشد. اما این مسئله نکته اساسی است که دستگاه دیپلماسی کشور باید به آن توجه جدی نماید.

مسئله دیگر در روابط خارجی افغانستان بالانس میان قدرت های بزرگ و کشور های منطقه می باشد.به عنوان مثال؛ ایران حد اقل از انقلاب اسلامی بدین سو روابط با ایالات متحده آمریکا نداشته است. یا حد اقل روابط این دو کشور به شکل خصمانه بوده است. حضور آمریکا در افغانستان مایه نگرانی ایران است. همچنین ما ناگزیر از روابط با سیاسی، اقتصادی، تجاری و فرهنگی با ایران می باشیم.مثال مهم دیگر روابط با هند و پاکستان است. روابط هند و پاکستان آب و آتش است. جمع این ها مهمترین مسئله در سیاست خارجی افغانستان می باشد. حکومت وحدت ملی باید به این مسائل توجه نماید. باید سیاست را اتخاذ نماید که بتواند تضمین کننده امنیت و ثبات داخلی باشد و با اهداف سیاسی، اقتصادی و ... حکومت در داخل کشور تداخل و تناقض نداشته باشد.

در پایان باید متذکر شد دستگاه دیپلماسی کشور در وضعیت کنونی به حالت منفعل قرار دارد. حکومت وحدت ملی در سیاست خارجی خود برای اینکه بتواند با کشور های مختلف که با همدیگر تضاد و تنش دارد را جمع نماید، نیازمند فعال نمودن دستگاه دیپلماسی دارد. دستگاه دیپلماسی که بتواند به نیازمندی ها و ضرورت های زمانه جامعه افغانستان پاسخگو باشد.سیاست خارجی که بتواند اهداف و منافع ملی افغانستان را در بیرون از مرزهای کشور دنبال نماید. تا منزلت ملی افغانستان در سطح بین الملل ارتقا یابد و ما بتوانیم به عنوان یکی از مهمترین بازیگران منطقه ای و یا بین المللی در آیم. در صورت که سیاست خارجی بی توجه به سیاست ها و ظرفیت های داخلی کشور اتخاذ گردد، بدون شک، دوره حکومت اشرف غنی احمدزی همانند دوره ریاست جمهوری حامد کرزی ناکام خواهد بود.

دیدگاه شما