صفحه نخست » مقالات » چالش های انتخاباتی و جامعه پذیری سیاسی
چالش های انتخاباتی و جامعه پذیری سیاسی
- عبدالرحمن فهيمي
جامعهپذیری سیاسی فرایند مستمر یادگیری است که به موجب آن، افراد ضمن آشنا شدن با نظام سیاسی از طریق کسب اطلاعات و تجربیات به وظایف، حقوق و نقشهای خویش، خصوصا وظایف سیاسی، در جامعة که زندگی می کنند پی میبرند، در این فرایند ارزشها، ایستارها، نهادها، اعتقادات و آداب و رسوم، از جمله مسائل سیاسی، از نسلی به نسلی دیگر انتقال مییابد و امکان دارد در جریان این انتقال تغییرات و یا تعدیلهایی نیز صورت پذیرد(جامعه پذیری سیاسی، www.normags.com).
«کریستنسنام ریوم» و «رابرت اومک ویلیامز» جامعهپذیری سیاسی را یک جامعه متشکل سیاسی میداند که دارای همان نیازهایی است که فرد برای بقای خود به آنها نیاز دارد و دارای عملکرد اضافی هم هست و آن جامعه پذیر کردن جوانها از نظر سیاسی است(همان). جامعهپذیری جوانها از نظر سیاسی عبارت است از تحصیل و اکتساب تدریجی هنجارها، گرایشها و رفتار مورد پذیرش و معمول نظام سیاسی موجود.
در نهایت، بعضی از محققین سعی کردهاند جامعهپذیری سیاسی را در سطح خُرد و کلان تعریف کنند. مفهوم جامعهپذیری سیاسی در سطح خُرد عبارت از روندی است که افراد هنجارها و عقاید و ارزشهای جامعة را که در آن عضو هستند یاد میگیرند. در این دیدگاه در مورد عقاید اشخاص، نحوه برخورد آنها با نظام سیاسی و اطلاعات افراد در مورد نظام و...تحقیق میشود. این در حالی است که در سطح کلان جامعهپذیری سیاسی نتایج و کارکردهای آن مورد توجه قرار میگیرد یعنی تحقیق در مورد نحوه انتقال ارزشهای سیاسی که جهتگیریهای افراد در مقابل نظام سیاسی را باعث میشوند. در سطح کلان بر نظام سیاسی به عنوان متغیر مستقل تاکید میشود و استمرار یا عدم استمرار رژیمهای سیاسی یا توسعه رفتارهای مشارکتی ناشی از روند جامعهپذیری سیاسی مورد بررسی واقع میشوند.
کارکردهای جامعهپذیری سیاسی، در درجه اول تربیت افراد جامعه در بستر ارزشهای سیاسی رایج، باعث میشود که افراد این ارزشها را فرا بگیرند. باید توجه داشت که ارزشهای رایج مربوط به نظام سیاسی، به تدریج به هر شخصی القا میشود و جوان را قادر میسازد با نظام سیاسی رابطه برقرار کند. انتظار رفتارهای معینی از دولت داشته باشد و آنچه از او انتظار میرود را فرا بگیرد، مثلا رعایت قوانین، فعالیت در امور محلی و شرکت در انتخابات.
در درجه دوم، جامعهپذیری سیاسی با ایجاد شرایط مناسب و آموزش اعضای نظام، آنان را به اطاعت از قوانین و ایفای نقش کامل خود وا میدارد و با این کار به استمرار و بقای نظام سیاسی کمک میکند. این امر در واقع به منزله ایجاد ثبات جامعه است.
در درجه سوم، و در نهایت، جامعه پذیری سیاسی، معمولا کمک میکند که تغییر و تحولات سیاسی به آرامی صورت بگیرد. باید توجه داشت در مواردی درست برخلاف نظر مقامات یک سیستم سیاسی، کارگران جامعهپذیری سیاسی که در کنترل دستگاه حکومتی نیستند، افراد را به صورتی جامعهپذیر میکنند که عملا منجر به تضعیف و یا حذف آن سیستم سیاسی میگردند.
روشهای جامعهپذیری سیاسی
تقسیمبندی دیگری که جامعهشناسان در مورد جامعهپذیری به طور عام و جامعهپذیری سیاسی به طور خاص انجام دادهاند، مربوط به روشهای جامعه پذیری میشود. منظور از روش جامعه پذیری راهی است که ساختارهای موجود، عمل جامعهپذیری را انجام میدهند. محققان معمولا دو روش آشکار و پنهان در روشهای جامعهپذیری مورد بررسی قرار میدهند. منظور از جامعهپذیری سیاسی آشکار روشی است که در آن ارزشها و احساسات معینی از نظام سیاسی، به طور مستقیم و واضح در ذهن افراد قرار داده میشود. در این روش برای انتقال ارزشها ارتباط آشکاری بین ساختار سیاسی و افراد وجود دارد. آموزش رسمی در نهادهای آموزشی، سخنرانی و استفاده از وسایل ارتباط جمعی در مکانهای عمومی برای تبلیغ ثبات سیاسی، تغییرات سیاسی و غیره، نمونه ای از راههای معمول در جامعهپذیری سیاسی آشکار است.
منظور از جامعهپذیری پنهان یا غیرمستقیم، روشی است که با انتقال گرایشهای، غیرسیاسی که بر نقشها و حقایق مشابه سیاسی اثر میگذارند، انجام میشود. این روش معمولا اثری عمیق و ریشه ای دارد و ممکن است که به صورت خودکار هم انجام بگیرد. مثلا کودکی که در دوران کودکی گرایشهای کلی در مورد همکاری یا ستیز با دیگران بدست آورده، ممکن است همین گرایشها را در مورد دیگر شهروندان یا رهبران سیاسی در پیش بگیرد. یا کودکی که در خانواده به جای اطاعت محض، در تصمیمات خانواده سهیم بوده است در آینده نیز تمایل دارد در هر نوع فعالیت اجتماعی و از جمله فعالیتهای سیاسی شرکت نماید و برای این نوع مشارکتها ارزش قائل شود.
از کارگزاران اولیه جامعهپذیری سیاسی میتوان به نهاد خانواده و گروه همسالان، محله و اجتماع اشاره کرد و نیز کارگزاران ثانویه جامعهپذیری سیاسی عبارت اند از مدرسه و نهادهای آموزشی و دستگاههای تعلیم و تربیت وسایل و دستگاههای ارتباطات جمعی مانند رادیو و تلویزیون، ماهواره، مطبوعات و نشریات، همچنین میتوان به احزاب سیاسی، اتحادیهها و نهادهای صنفی و...اشاره کرد.
اگر با این نگاه بنگریم باید گفت که تنش های انتخاباتی و کشمکش های سیاسی ناشی از بحث پیروزی و شکست به خاطری پدید آمده است که دموکراسی و ارزش های آن در روح و روان جامعه به طور عام نهادینه نشده است. جریان ها و بازیگران سیاسی گرچند از پایبندی به دموکراسی و ارزش های آن سخن زده و وارد بازی های انتخاباتی می گردند، اما حقیقتا شکست را به معنای نابودی دانسته و آن را لکة پاک نشدنی می دانند.
از این نظر، برای این که انتخابات و نتیجة آن مورد کشمکش قرار نگرفته و چالش های سیاسی را بدنبال نداشته و در نهایت ثبات سیاسی تضمین گردد، ارزش های دموکراتیک بایستی در روح و روان نسل جوان جامعه نهادینه شده و آن ها را به عنوان ارزش های سیاسی بپذیرند.
در این صورت، لازم می نماید در ابتدا گام های جدی و درازمدت فرهنگی در راستای نهادینگی ارزش های دموکراتیک در جامعه برداشته شود و در گام دوم، به نسل های جوان منتقل گردد.
تا زمان که ارزش های دموکراتیک به عنوان ارزش های نهادینه شده پذیرفته نشود، رخ ندادن چالش های انتخاباتی بعید می نماید.
دیدگاه شما