صفحه نخست » مقالات » زنگ های خطر شدت می یابند!
زنگ های خطر شدت می یابند!
- حبیب صبوری خسروشاهی
نخستین طلیعه جمعه گذشته ، خورشید با چهره خونین و غمگین از ارتکاب یک جنایت هولناک و تکان دهنده از مشرق سربلند نمود. بر بنیاد گزارش های نشر شده طالبان دو موتر را در ولایت غور متوقف کرده و سپس ۱۵ مسافر آنها را به ضرب گلوله به قتل رسانیدند. به گفته مقامهای ولایت غور افراد مسلح دو موتر را در جادهیی متوقف کردند و ۱۱ مرد، سه زن و یک کودک را در کنار سرک هدف گلوله قرار دادند. تنها یک مرد موفق شده است از این حادثه فرار کند. این گزارش ها حاکی ازآنست که در میان کشتهشدگان یک عروس و داماد نیز قرار دارند. سخنگوی والی غور ضمن تایید این خبر افزود: یک مرد قادر به فرار شده است. دیگران همه از ناحیه سر و سینه هدف قرار گرفته اند.
فرمانده پولیس ولایت غور نیز وقوع این حادثه و شمار تلفات آن را تایید کرد و شورشیان طالبان را مسوول آن خواند. هرچند تا هنوز هیچ گروهی مسوولیت این حادثه فجیع را به عهده نگرفته است. والی ولایت غور در پی این حادثه، حکومت را به بیتوجهی به تامین امنیت در آن ولایت متهم نمود. وی از ادارۀ محلی از مسولین امنیتی کشور درخواست نمود تا بیش از این نسبت به تأمین امنیت مردم آن ولایت کم توجهی ننموده و تدابیر قاطع و لازم امنیتی را در تقویت نیروهای امنیتی ولایت غور و راهاندازی عملیات تصفیه ای هرچه زودتر اتخاذ نمایند.
این در حالی است که طی روزهای اخیر رویدادهای خونین و وقوع جنایت های فجیع از سوی طالبان وگروه های مخالف مسلح به شدت روبه افزایش نهاده است. مردم عادی قربانیان اصلی این جنایات بی شمار بوده اند. چنانچه درروز پنجشنبه هفته گذشته در یک جنایت دیگر درو لایت تخار شش فرد غیرنظامی توسط طالبان کشته و دست کم ۲۶ تن دیگر زخمی شدند. همچنان در همین روز دو زن فنلندی که برای یک موسسه خیریه در ولایت هرات کار میکردند و خدمات انسان دوستانه ارائه می داشتند نیز در روز پنجشنبه توسط طالبان در هرات کشته شدند.
در آخرین رویداد دیگر دوتن از افسران اردوی ملی در ولایت هرات درحالی از منطقه شیدایی بسوی انجام وظیفه خود روان بودند توسط طالبان موتورسیکلت سوار که باسلاح دارای صدا خفه کن مجهز بودند بقتل رسیدند. جنایتکاران پس از ارتکاب جنایت شان متواری گردیدند. بدنبال چنین رویدادهای خونین وتکان دهنده گزارش اخیر سازمان ملل متحد نیز تاکید براین دارد که تلفات غیرنظامیان در شش ماه اول سال روان نسبت به همین دوره زمانی سال گذشته ۲۴ درصد افزایش یافته است.
درپی وقوع این رویدادها، بخصوص کشتار غیرنظامیان در ولایت غور رییسجمهور کشور، قتل پانزده غیرنظامی در ولایت غور توسط طالبان تروریست را وحشیانه و نابخشودنی خوانده و به مقامهای امنیتی دستور داده است تا این حادثه تروریستی را به صورت جدی پیگیری نمایند. واقعیت امر آنست که این اولین بار نیست که طالبان مردم بیدفاع را به بهانه های واهی و مختلف میکشند. طالبان در زمان حاکمیت شان، در شمال و مناطق مرکزی و ولایت های غربی مردم را به جرم تعلقات قومی و مذهبی و محلی قتل عام کردند. کواهدمن و مزار، تا حال داغهای سیاست زمین سوخته را در سینه دارد. چنانچه یک روز پیش از حادثه غور، گروه طالبان در بازار خواجه غار تخار هم، یک حمله تروریستی به راه انداختند. پیشتر از آن ارگون پکتیکا ، آماج حملات تروریستی طالبان قرار گرفت. سخن دراین است که در مفکوره طالبان جنایت و کشتار یک اصل است. آنان به هر انسان و مجموعه ای که نسبت به پندارهای جاهلانه وضدانسانی وبیگانه پرورشان تمکین نداشته واطاعت پذیر نباشند حکم قتل و نابودی را جایز می دانند.
رویداد تکان دهنده در ارگون و ولایت غور باردیگر هشدارهای لازم را بیان می دارد؛ زنگ های خطر را با شدت بیشتر بصدا درآورده است! این هشدارها و زنگ های خطرحاکی از آنست که اگر نسبت به وضعیت امنیتی کشور و اداره حکومت بیش از این تغافل و سهل انگاری صورت گیرد شاید افغانستان سوریه و عراق دیگری باشد که باردیگر به کام تروریستان و سلفی ها وافراطیون سقوط نموده است. جای هیچ گونه تردیدی وجود ندارد که ریشه این کشتارها و فجایع دربیرون ازمرزها و بوسیله دشمنان صلح و امنیت و رفاه افغانستان طرح ریزه شده و ازطریق مزدوران بی مواجب و جاهلی چون طالبان که چهره وافکارپلید خود را درپشت نقاب دین و مذهب مخفی ساخته اند به اجرا درمی آید.
مردم افغانستان درطی سالیان متمادی با تنوع فرهنگی و مذهبی و اعتقادی اعم از مسلمان وغیرمسلمان درکنارهم زندگی کرده اند. اما این تنوع و تمایزها هرگز سبب نگردیده است که مرزهای دشمنی و خصومت زندگی مسالمت آمیز شان را مخدوش سازد. ما هم اکنون درکابل و ولایات شاهدیم که نه تنها سکونت و مساجد اهل تسنن و تشیع درکنارهم قرار دارد، بلکه عبادتگاه های اهل هنود و مسلمانان درکنارهم قرار دارد. این ها نشانه های روشنی از زیست باهمی هستند که مردم افغانستان درطول سالیان باهم داشته اند.
آنچه که امروزبعنوان تفرقه و نفاق و جدایی مشاهده می شود هیچ ارتباطی به مردم عادی کشورندارد. این عناصر افراطی و وابسته به بیگانگان هستند که سعی دارند ازبرخی مسایل و مشکلات درونی جامعه که یک امرطبیعی می باشد، استفاده سیاسی وابزاری نماید. درزمینه موفقیت بهره برداری افراطیون سلفی وتروریست های جنایتکار دو نهاد اساسی درپیشگاه مردم و تاریخ کشور مقصرشمرده می شوند: نخست حکومت بعنوان تامین کننده امنیت کشور و حافظ جان و مال مردم دراین ارتباط مقصرشناخته می شود.
زیرا بی کفایتی و سیاست مماشات با جنایتکاران وتروریست ها تحت عنوان برادران ناراضی و یا تسلیم شدن به گرایش های قومی و منطقه ای سبب گردیده است که جنایتکاران در ادامه دادن به اعمال ناروای خویش جسارت پیداکنند و ازاین نقطه ضعف حکومت بسود خود بعنوان یک حربه قوی استفاده نمایند. دوم طیف وسیع علما و روحانیون دینی اند. علما و روحانیونی که گاه با به نمایش درآمدن یک برنامه رقص یا آنچه غیر شرعی نامیده می شود خون شان بجوش آمده و صدای اعتراض شان نظم جامعه را مختل ساخته و فریادشان بلند است، اما دربرابر وقوع چنین جنایت های تکان دهنده که ازآدرس دین و مذهب صورت می گیرد هیچگونه اعتراض و صدایی بلند نمی شود. این سکوت مرگبار گویا چنین القاء می کند که ارتباطی میان تفکر و ذهنیت علما و عمل تروریستان وجود دارد.
درغیراین صورت حق این بود که پس ازنشرهریک از جنایت های صورت گرفته توسط طالبان ، علما و روحانیون بصورت خود جوش ازطرق مختلف به تقبیح و ناروا دانستن چنین اعمالی تحت عنوان جهاد وشریعت می پرداختند. آنان باید حکم تکفیر و ا رتداد کسانی را که بدون توجیه شرعی جان انسان های عادی را می ستانند صادرمی کردند. این سکوت و بی تفاوتی تکان دهنده علما و روحانیون نیز سبب گردیده است که طالبان جنایتکار و گروه های سلفی وافراطی همه قباحت های خود را درپشت نقاب اسلام مخفی سازند و ذهن افراد عادی و بی خبر را گمراه گردانند. البته اعتراض و اظهارنظرهای مخالفت آمیز برخی از علما و روحانیون دین درارتباط با قضایای یاد شده قابل تقدیراست، اما باید تاکید نمود که حرکت های فردی آن اثر حرکت ها و اعتراض های جمعی را نخواهد داشت.
بنابراین انتظار می رود پیش ازآنکه زنگ های خطر بیشتر از این بصدا درآید و خدای نخواسته افغانستان را بایک خطر مهیبی همانند آنچه در عراق و سوریه و یمن جریان دارد مبتلا بسازد حکومت و علما وروحانیون از غفلت و بی تفاوتی بخود آمده و موضع قاطع و تعیین کننده اتخاذ نمایند. مسئولیت ورسالت دینی و قانونی آنان این مسئله را ایجاب می نماید.
دیدگاه شما