صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۶ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

سهم هزاره ها از سیزده سال حکومت دموکراتیک

-

سهم هزاره ها از سیزده سال حکومت دموکراتیک

سیزده سال از حکومت جدید می گذرد اما کمتر روابط گروه های اجتماعی با حکومت مورد بررسی قرار گرفته است. گروه های اجتماعی مختلف در افغانستان چه نسبت با حکومت مرکزی داشته است. از دو زاویه می توان نسبت گروه های اجتماعی با حکومت مرکزی را به بررسی گرفت. اول؛ روابط گروه های اجتماعی با حکومت مرکزی چگونه بوده است. دوم؛ دستاورد های حکومت مرکزی با گروه های اجتماعی چه بوده است. این نوشتار در صدد آن نیست تا روابط گروه های اجتماعی مختلف را با حکومت مرکزی به بررسی بگیرد بلکه این نوشتار در صدد بررسی هزاره ها به عنوان یکی از مهمترین گروه اجتماعی با حکومت مرکزی می باشد.

  • اول؛ هزاره ها به عنوان یک گروه اجتماعی از اوائل شکل گیری حکومت کنونی با حکومت مرکزی همسو بوده است. بدین معنی که یکی از حامیان جدی حکومت مرکزی در طول بیش از سیزده سال گذشته هزاره ها بوده است. هزاره ها از دموکراسی، حقوق بشر و تمام سازکار ها و مکانیسم های جدید حمایت کرده است. به صورت قاطع می توان گفت که حکومت در سراسر مناطق هزارجات حاکمیت داشته است. از دستورات و مقررات حاکم بر حکومت بر آمده از حاکمیت مرکزی حمایت و تبعیت نموده است. بنابراین می توان گفت که هزاره ها در سیزده سال گذشته حامی حکومت مرکزی بوده است. بخش از دلایل بقای حکومت حمایت هزاره ها از حکومت بوده است.
  • دوم؛ هزاره ها در طول بیش از سیزده سال گذشته با گروه های مخالف مسلح دولت مخالفت نموده است. شاید بتوان گفت که گروه های مخالف مسلح دولت بیشترین قربانی را از هزاره ها گرفته است.مخالفت با گروه های مخالف مسلح دولت بیانگر تبعیت از حاکمیت مرکزی می باشد. این نشان می دهد که هزاره ها در تمام سطوح با حکومت مرکزی همسو بوده است.‏
  • سوم؛ هزاره ها در اوائل شکل گیری حکومت جدید از اولین گروه اجتماعی در افغانستان بود که تسلیحات خود را تقدیم حکومت مرکزی به منظور شکل گیری نظم جدید و حاکمیت جدید نمود. موارد بالا نشان می دهد که هزاره ها در تمام موارد در بالاترین سطح با حکومت همسو بوده است. در طول بیش از سیزده سال در هیچ جای کشور مزاحمت برای حکومت مرکزی ایجاد ننموده است. حال، کار های که حکومت برای هزاره ها انجام داده است، چه بوده است. آیا حکومت مرکزی با توجه به حمایت ها و همسویی های که هزاره ها با حکومت انجام داده است، خدماتی برای هزاره ها ارائه نموده است. باور نگارنده این سطور بر این است که حکومت مرکزی حد اقل ترین کار و خدمات ممکن را از هزاره ها دریغ نموده است.

 آنچه در ذیل می آید خدمات و کار های است که حکومت می توانست برای هزاره ها انجام دهد.

  • اول؛ در کنفرانس بن توافق بر این شد که قدرت سیاسی بر اساس میزان نفوذ گروه های اجتماعی تقسیم گردد. در کنفرانس بن اول هزاره ها در حدود بیست فی صد تخمین زده شد. بنابراین هزاره ها در حدود بیست فی صد باید در قدرت سیاسی سهیم می شدند. اگر چه در حکومت موقت چنین سهمی به هزاره ها داده شد اما با برگزاری انتخابات و شکل گیری حکومت مردمی سهم هزاره ها کم کم کمرنگ تر شد. هم در سطوح بالا و میان نخبگان سیاسی و هم در سطوح پایین و در سطح ادارات دولتی هزاره ها کنار زده شد. اشتباه است اما اگر بپنداریم که هزاره ها نیروی کافی برای اشتغال پست های مهم نداشتند. شاید بتوان گفت که هزاره ها بیشترین نیروی انسانی با صلاحیت را تشکیل می دهد که بخش از عظیم شان به خاطر رفتار های تبعیض آمیز در بیرون از دولت مانده است و بخش عظیم شان بیکار می باشد. بنابراین حکومت مرکزی در تقسیم قدرت سیاسی و در توزیع پست های اداری با هزاره ها به صورت تبعیض آمیز برخورد نموده است. به صورت نمونه، نخبگان علمی هزاره ها در دانشگاه کابل راه نیافتند. نخبگان هزاره ها از سوی نخبگان علمی گروه های دیگر بی سواد دانسته شدند و یا مدرک علمی شان را فاقد اعتبار خواندند. در این قبال حکومت مرکزی هیچ کاری را از پیش نبردند.‏
  • دوم؛ بخش دوم مسئله ساخت و ساز است. در بیش از سیزده سال کمترین کار ممکن در سطح افغانستان در مناطق هزارجات صورت گرفته است. این در حالی است که مناطق هزارجات از بالاترین سطح امنیت برخوردار بوده است. اکثر پروژه ها به صورت سازماندهی شده به مناطقی جهت دهی شده است که گروه های مخالف مسلح دولت بیشترین نفوذ را داشته است.از یک طرف حکومت مرکزی پروژه های اعماری را به این مناطق جهت دهی نمودند و از طرف دیگر، گروه های مخالف مسلح دولت دست به تخریب کاری زدند. نتیجه این است که در این مورد نیز برخورد های تبعیض آمیز با هزاره ها صورت گرفت. در حالی که مناطق هزارجات اولویت داشت. زیرا، در این مناطق صلح و امنیت تامین بود.
  • سوم؛‌در مسائل امنیتی در عین حالی که هزاره ها بیشترین همکاری را حکومت مرکزی داشته اند، حکومت مرکزی اما، کمترین همکاری را در تامین امنیت مناطق هزاره ها نموده اند. راه های که به مناطق هزارجات ختم می شود را "جاده های مرگ" نام گذاری نموده است. راه عبور و مرور جاغوری، بامیان، غور، دایکندی و ... در طول سیزده سال همراه با مرگ و خونریزی بوده است. در بهسود سالانه ده ها نفر با حملات کوچی کشته و زخمی شده اند و مزارع شان نابود شده است. موردی وجود ندارد که حکومت مرکزی به صورت بنیادی(تاکید است) اقدام اساسی برای بهبود امنیت راه منتهی به هزارجات نموده باشد.در طول سیزده سال هزاره ها در راه های پر خطر گام برداشته است و بار ها قربانی داده است. موردی که چندی پیش در راه دایکندی اتفاق افتاد هفده نفر کشته شدند و در تازه ترین مورد در غور 14 نفر با ضرب گلوله از سوی مخالفان مسلح دولت کشته شدند. مواردی این چنینی در طول بیش از سیزده سال بار ها تکرار شده است. اما دریغ ازیک اقدام بنیادی و اساسی برای تامین این راه ها.
  • چهارم؛ در بخش توزیع منابع مناطق هزاره ها محروم بوده است. در سال های اخیر نخبگان و مردم هزاره بار ها به این مسئله اعتراض نمودند و هیچ توجهی به مسئله توزیع برابر منابع صورت نگرفت.در این موارد و در موارد دیگر، کمترین توجه از سوی حکومت مرکزی شده است.

به عنوان نتیجه این نوشتار باید متذکر شد که هزاره ها در طول بیش از سیزده سال بزرگترین حامی حکومت مرکزی بوده است اما حکومت مرکزی کمترین توجه به مناطق هزارجات نموده است. باید این نکته را متذکر شوم که اگر بخش از دلایل محرومیت هزاره ها نخبگان سیاسی گروه های اجتماعی دیگر است، بخش از دلایل بازی های بد نخبگان سیاسی هزاره هاست. نخبگان سیاسی هزاره ها نتوانسته است سهم بیست فی صدی هزاره ها در قدرت سیاسی و ادارات دولتی را حفظ نماید. آخرین نکته این که ادامه این وضعیت ممکن است هزاره ها را به یکی از مخالفین جدی حکومت مرکزی تبدیل کند. حکومت مرکزی باید در سیاست های خود در قبال مناطق مختلف تجدید نظر نماید.

دیدگاه شما