صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

طالبان و طرزتفکر تغییر ناپذیر

-

طالبان و طرزتفکر تغییر ناپذیر

گروه طالبان پس از سقوط امارت طالبانی، اگر نتوانستند مجددا قدرت را کسب کنند، دست کم مزاحمت های جدی را در همة عرصه ها و برای همة اقشار اجتماعی و دولت، در مناطق شهری و روستایی خلق کرده اند. مانع اجرای پروژه های انکشافیِ شده اند که از سوی وزارت خانه های توسعه ای  و یا موسسات خارجی تطبیق می گردیده است، به مراکز صحی حمله کرده و کارمندان صحی را اذیت نموده و حتی گه گاهی به قتل رسانیده اند، مکتب ها را مورد هجوم قرار داده و علی رغم تخریب و آتش زدن، دانش آموزان به ویژه دانش آموزان دختر را تهدید و اذیت کرده اند.

    از میان همه، این گروه، به لحاظ تفکر زن ستیز که داشت، به عنوان نیروهای زن ستیز مشهور گردیده است. همه می دانند که با حضور زن در عرصه های مختلف حیات اجتماعی بشری مخالف بوده و از این موجود انسانی، شئ خانگی تعریف کرده اند. شئ اقتصادی که باید در داخل چهار دیواری خانه محصور بوده و علی رغم خدمت، به خواست های جنسی مرد رسیدگی نماید.

 بنابر این، تفکر زن ستیزی و دیگر باورهای منحط و افراطی که طالبان در سر پرورانده و در طول دوران امارت شان به رخ همه کشیدند، موجب احساس تنفر عمومی نسبت به این گروه شد. همه نیروهای طالبان را به چشم انسان های منحط، افراطی و ناسازگار می پنداشتند. گذشته از این که روزهای سخت ستم را بر شانه های مردم تحمیل کرده بودند، جوانان را کشته بودند، تنگ نظری قومی و مذهبی شان بیداد می کرد و امارت شان به دوران ظلمت نام نهاده شده بود، تفکر زن ستیزی آنان موجب شده بود تا نیروهای فرهنگی و روشن جامعه بدین باور دست یابند که با آنان نمی شود سازش کرده و کنار آمد. چون تفکر آنان انسانی و اسلامی نیست.

از این روی، با طرح مصالحه سیاسی با گروه طالبان و تعقیب آن از سوی دولت افغانستان، نگرانی های جدی در میان اقشار مختلف جامعه به ویژه قشر زنان خلق شد. مردم افغانستان در طول سیزده سال که گذشت، علی رغم چالش ها و کاستی های امنیتی، اقتصادی و.....، دستاوردهای مطلوب نیز داشته اند که مهمترینِ دستاوردها، ارزش های سیاسی و بشری جدید خواهد بود؛ دولت باید ملی باشد، برمبنای باورهای ملی حکومت کند، مردم مبنای سیاست و قدرت بوده و باید تعیین کننده نخبگان و سمت و سو دهندة سیاست ها باشند و زنان مانند و دوشادوش مردان، باید در گام نخست به مکتب ها و دانشگاه ها دانش فرا گیرند و در گام دوم، فعالیت های اجتماعی را آغاز نمایند، تا باشد که مصدر خدمات شایسته و ارزندة گردند.

    اما اندیشه های طالبانی نفی کنندة این هاست. ساختار سیاسی تبارگرا تشکیل دادند، برمبنای اندیشه های قومی و قبیله ای حکومت کردند، خلیفه تعیین کننده همه چیز بوده و مردم به جز از رعیت که باید از اوامر اطاعت ورزی داشته باشد چیزی بیشتری نبود و زنان محصور در داخل خانه ها بوده و گذشته از فعالیت های اجتماعی حتی بیرون رفتن شان هم جواز نداشت.

    از این رهگذر، نگرانی های جدی در رابطه با طرح مصالحه سیاسی با طالبان مطرح می شد. نباید ارزش های سیاسی و بشری به دست آمده را از دست داده و به یک بارگی پیش پای نیروهای طالبان قربانی کرد. چون باورها و اندیشه های آنان درست در نقطه مقابل ارزش های فضای جدید قرار می گیرد.

اما برای این که نگرانی های پیش آمده جدی نشده و طرح مصالحه سیاسی با موانع تصادم نکند، بحث تغییر باورهای سیاسی و اجتماعی طالبان از سوی مراجع و حلقه های مختلف مطرح شده و به صورت گسترده دامن زده شد. این بحث، طوری وانمود می کرد و می کند که در طول سیزده سال جنگ، باورهای طالبان دچار تغییر شده است. طرحِ همچون بحث را از زبان چهرة منزوی شده و بیرون ماندة طالبان ـ آغاجان معتصم ـ  نیز شاهد بودیم. از این جهت، طوری تلقین شد که باورهای طالبان در مورد دولت و حکومت، از حکومت تک قومی و به شدت بسته و نیز استبدادی تغییر کرده و اکنون به واقعیت های سیاسی کشور تن می دهند، در مورد آموزش دختران و ایفای نقش اجتماعی و سیاسی زنان تغییر کرده و آن گونه که ده سال قبل پافشاری می کردند اکنون نمی کنند و......

اما به نظر می رسد که آن تلقین ها و خوش بینی ها بیشتر تابع شرایط سیاسی بوده است تا به عنوان یک واقعیت. تفکر طالبان تغییر نکرده بود، اما عدة به خاطر پیش برد مسایل و اهداف سیاسی تلاش می کردند به مردم بقبولانند که تفکر آن ها تغییر کرده است، تا فشارهای سیاسی اندکی کاهش یابد.

  حالا می بینیم که به تدریج فرضیة تغییر تفکر طالبان ابطال می شود. آن گروه در ساحات تحت نفوذ از جمله ولسوالی شیندند هرات ابتدا شب نامه های تهدید آمیز برعلیه دختران دانش آموز پخش کردند و بعد با حمله بر مکتب ها یک نفر را کشته و چندین نفر دیگر را مجروح کرده اند. آن گروه مخالف آموزش دختران هستند و تهدید کرده اند، هر دختری که به مکتب رود، در معرض حمله قرار خواهد گرفت.

گذشته از بحث زنان، در زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری نهایت تلاش خود را بکار بستند تا مانع برگزاری آن شوند. مردم را تهدید کرده و پیام های متعدد هشدار گونه نشر کردند. اما توان اش را نیافتند به جز این که در دور دوم در هرات انگشتان رای دهندگان را به جرم این که از حق سیاسی خود استفاده کرده اند بریدند.

   فراراه پروژه های انکشافی و برنامه های صحی موانع و مزاحمت های کلان را خلق می کنند. و حتی به زندگی مردم هم بها نداده  و با حمله های کلان انتحاری چون رویداد ارگون پکتیکا، از مردم کشتارگاه می سازند.

بنابر این، باورهای آنان تغییر نکرده است. به لحاظ سیاسی بر همان امارت و خلافت استبدادی و تک صدا پای می فشارند، به لحاظ اقتصادی به اقتصاد و رشد اقتصادی و در نهایت بازسازی زیربناهای اقتصادی کشور اهمیت نداده و می کوشند تا تخریب کنند، بحث آموزش و تعلیم و تحصیل که بحث کاملا غیر سیاسی است، مورد حمله قرار گرفته و همه به ویژه دختران در معرض آسیب پذیری از سوی آنان قرار دارند و ....

پس، می شود گفت که گروه طالبان تغییر ناپذیر، باورهای آنان تعدیل ناپذیر و اهداف شان دیکته شده است. در این صورت ظلم سیاسی و اِتلاف حق و زمان خواهد بود که با همچون جماعتی به مذاکره نشست و در خواست صلح داد. گرچند هیچ انسانی و هیچ گروهی نمی تواند مخالف صلح و سازش باشد. اما در ابتدا باید فشارهای قدرتمند نظامی به آن گروه وارد گردیده و بعد دروازة صلح گشوده شود. صلح از رهگذر تضرع را ما در طول پنج سال تجربه کردیم و بدون آن که دستاورد داشته باشد هزینه های سیاسی هنگفت داشت.

دیدگاه شما