صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۷ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

کودکان افغانستان؛ قربانی امروز و سرمایه فردا!

-

کودکان افغانستان؛ قربانی امروز و سرمایه فردا!

ارزیابی که از سوی وزارت صحت عامه و یونیسیف در 34 ولایت افغانستان انجام شده است نشان می دهد که میزان سوء تغذیه کودکان در حدود 19.6 در صد کاهش داشته است.  اولین ارزیابی در مورد میزان سوء تغذیه کودکان در سال 2004 انجام شده بود که در آن ارزیابی میزان سوء تغذیه کودکان در حدود 60.5 در صد اعلان شده بود. ازریابی کنونی نشان میدهد که کودکان افغانستان در حدود 40.9 در صد دچار سوء تغذی می باشد.اگر ارزیابی امسال را با سال 2004 مورد بررسی قرار دهیم، در حدود یک میلیون کودک که بر اثر سوء تغذیه جات خود را از دست می داد، نجات یافته است. در حقیقت در حدود 45 در صد در مرگ و میر سالانه کودکان کاهش یافته است.ارزیابی اما، نشان می دهد که سوء تغذیه حاد نسبت به سال 2004 در حدود 2.1 در صد افزایش یافته است. عامل سوء تغذیه حاد بیشتر خشکسالی، زلزله، سیل و ... شناخته شده است.

ارزیابی وزارت صحت عامه اگر چه بهبودی در وضعیت صحی کودکان را نشان می دهد و تا حدودی انسان افغانی را نسبت به آینده شان امیدوار می سازد اما، نگرانی های نیز وجود دارد. سوء تغذیه در حدود 40.9 در صد آمار بالایی است. این گزارش اگر چه به لحاظ صحی بهبود را نشان می دهد اما وضعیت کودکان به صورت عموم خیلی بهبود نیافته است. گزارش دقیق از کودکان محروم از تحصیل و معارف وجود ندارد. شاید میلیون ها کودک در سطح کشور از رفتن به مکتب محروم باشد. همچنین تعدادی زیادی از کودکان روزانه در روی سرک و گوشه و کنار شهر های کلان کشور دست به کار های شاقه می زند.حد اقل نگارنده این سطور که در شهر کابل زندگی می کند، شاهد کاهش کار کودکان در روی سرک ها در شهر کابل نبوده است. نگارنده کودکان در روی سرک دیده اند که به خاطر کار شاقه و به خاطر سوء تغذیه و آلودگی هوا دچار ضعف شده اند.این مواردی است که نشان می دهد که به صورت کل وضعیت کودکان بهبود قابل توجه نیافته است.حال سوال این است که چگونه می توان وضعیت کودکان را بهبود بخشید. این نوشتار در صدد پاسخ به همین مسئله می باشد.

کودکان جزئی از جامعه ماست. از این جهت بهبود وضعیت کودکان تا حدودی زیادی بستگی به وضعیت جامعه به صورت کلان دارد.رشد اقتصادی در جامعه منجر به بهبود وضعیت کودکان می شود.بنابراین یکی از مهمترین مسئله پالسی سازی در راستای بهبود وضعیت اقتصادی کشور است.رشد اقتصادی رابطه مستقیم با سطح رفاه عمومی دارد. مرفه شدن مردم به صورت کلی منجر به بهبود وضعیت کودکان می گردد. اولین و اساسی ترین مسئله این است که باید توجه به رشد اقتصاد داخلی شود و کشور کم کم به سمت خودکفایی حرکت کند. توجه به اقتصاد داخلی معطوف به سرمایه گذاری داخلی منجر به ایجاد شغل می شود و از این جهت وضعیت عمومی بهبود می یابد. ما از سال 2001 به این سو، اقتصاد کشور بیشتر بر مبنای سرمایه های خارجی چرخیده است. منابع و ظرفیت های درونی افغانستان دست نخورده باقی مانده است.از سرمایه های که از بیرون کشور به داخل کشور سرازیر شده است، عده ای خاصی سود جسته است. عموم مردم تا حدودی محروم بوده است.‏

برای این کار نیازمند سازمانی هستیم که منابع را استخراج نماید و به صورت برابر و عادلانه میان مردم توزیع نماید. این سازمان چیزی نیست جزء دولت رفاه. جامعه ما نیازمند دولت است که توجه بیشتر به رفاه عمومی نماید. زد و بند ها و مسائل قومی و قبیله ای را کنار بگذارد و دولت برای عموم شهروندان افغانستان باشد.دولتی که بتواند تبعیض و تعصب و تمام ارزش های سنتی و قبیله را کنار بگذارد و از ارزش های سنتی به نفع بسیج عموم برای بهبود وضعیت زندگی عمومی استفاده نماید. دولتی که توانایی تدوین برنامه های باشد که به صورت واقعی کلمه ملی و همه شمول باشد.شاید بتوان گفت که شکل گیری دولت رفاه امر ضروری در بهبود زندگی عمومی مردم و از جمله کودکان است.

وضعیت کودکان اما، تنها وابسته به بهبود وضعیت اقتصادی و شکل گیری دولت رفاه نیست. بهبود وضعیت کودکان ربط و نسبت با فرهنگ جامعه نیز دارد.در وضعیت کنونی، کار کودکان زیر سن در فرهنگ افغانی امر ناپذیرفته شده و امر مذموم نیست. بلکه کار کودکان ستوده می شود. کودک که بتواند روزانه درآمد ولو اندک داشته باشد، از سوی مردم تشویق می شود. در عوض کودکان که به بازی روی می آورد به شدت از سوی خانواده طرد می شود. کودک که تنها به درس های خود توجه کند نیز مورد مذمت خانواده ها قرار می گیرد. مردم افغانستان خیلی زود دوست دارند بچه های شان به سن بلوغ برسد. به همین خاطر، اکثر کودکان افغانستان دچار بلوغ زود رس می شود. دوره کودکی را کمتر تجربه می کند.وقتی این کودکان پا به سن بزرگسالی می گذارند به خاطر عدم تجربه دوران کودکی همین وضعیت را روی دیگران می آورد.بنابراین یکی از دلایل جدی وخیم بودن وضعیت کودکان به صورت عموم فرهنگ جامعه ماست که کار کودکان را می ستاید.

ما باید بتوانیم دگرگونی در فرهنگ جامعه خود بیاوریم. ارزش های جدید مانند ارزش های حقوق بشر، ارزش های دموکراتیک را جایگزین ارزش های سنتی نمایم.همچنین تلاش نمایم، آگاهی مردم را از حقوق اساسی شان بیشتر نمایم.ارزش های جدید و آگاهی از حقوق اساسی مردم و کودکان می تواند تا حدودی منجر به بهبود وضعیت زندیگ کودکان گردد.باور نگارنده بر این است که دگرگونی فرهنگی حد اقل نگاه مردم به کودک و دوران کودکی را تغییر می دهد.بنابراین برای بهبود وضعیت کودکان نیازمند بهبود وضعیت اقتصادی مردم به صورت عموم، شکل گیری دولت رفاه و یا دولت ملی که به صورت برابر منابع را میان گروه های مختلف اجتماعی و در تمام سطوح تقسیم نماید. در کنار این مسائل به صورت اساسی نیازمند دگرگونی فرهنگی می باشیم.  ناگفته نباید گذاشت شکل گیری دولت رفاه نسبت به دگرگونی فرهنگی و رشد اقتصادی اولویت دارد. زیرا، دگرگونی فرهنگی و رشد اقتصادی بدون یک دولت مقتدر و لیبرال ممکن نیست.

در پایان باید گفت که بهبودی در وضعیت صحی کودکان بنا به ارزیابی وزارت صحت عامه به وجود آمده است اما هیچ گزارش و آمار دقیق از کودکان محروم وجود ندارد.تعدادی زیادی از کودکان به خاطر فقر و محرومیت از امکانات رفاهی از مکتب محروم است. کودکان زیادی روزانه در سرک ها کار می کند. این بیانگر آن است که به صورت عموم وضعیت کودکان قابل تامل است. هیج نشانی از کاهش کار کودکان وجود ندارد. مسئول همه این ها نهاد های حکومتی است. زیرا، هیچ سیاستی در بیش از یک دهه از سوی هیچ نهاد و ارگانی مبنی بهبود وضعیت کودکان دیده نشده است. این یک خلاء در حکومت بیش از یک دهه بوده است. امیدواریم که حکومت بعدی این خلاء را پر نماید.

دیدگاه شما