صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۲۷ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

دور دوم انتخابات ریاست جمهوری؛ رفتار های انتخاباتی و شکاف های قومی

-

دور دوم انتخابات ریاست جمهوری؛ رفتار های انتخاباتی  و شکاف های قومی

سومین دور انتخابات ریاست جمهوری با مشارکت گسترده مردم در پای صندوق های رأی برگذار شد. مردم اگر چه به شکل گسترده مشارکت نمودند اما کمتر کسی به رفتار های سیاسی و انتخاباتی مردم توجه نمودند. تحلیل ها و نگرش ها در سطح نخبگان سیاسی خلاصه می شد. سلطه گفتمان نخبه گرایانه تا حدی زیادی باعث شده است که کمتر کسی به سطوح پایین جامعه نگاهی بیاندازد و رفتار های انتخاباتی مردم را مورد توجه قرار دهد. در این نوشتار تلاش می شود با نگاه جامعه شناسی سیاسی رفتار های انتخاباتی مردم را با مفهوم شکاف اجتماعی مورد بررسی قرار دهد.‏

برخی ها بر این باور است که رفتار های انتخاباتی مردم در سومین دور انتخابات ریاست جمهوری با معیار قومی صورت گرفته است. پیش بینی ها نیز بر این است که اگر انتخابات به دور دوم برود احتمال قومی شدن انتخابات وجود دارد. تحلیل ها مبتنی بر این است که پشتون ها و ازبیک ها در یک طرف و تاجیک ها و هزاره ها در سوی دیگر قرار خواهد گرفت.‏ این گمانه تا حدودی زیادی درست می باشد. نوشته کنونی مبتنی بر همین پیش فرض است. در این نوشتار تلاش می شود تاثیر ساخت اجتماعی، شکاف های موجود در جامعه را بر رفتار های انتخاباتی و عرصه سیاست به صورت کلان مورد بررسی قرار دهد.‏

ساخت اجتماعی جامعه افغانستان مزایکی و چند قومی است. چند پارچه بودن ساخت اجتماعی باعث منازعات خونین میان گروه های اجتماعی شده است. جامعه افغانستان اگر چه چند قومی است اما در کنار آن یک هویت مشترک که مبنای رفتار های سیاسی شود شکل نگرفته است. به همین خاطر، قومیت مبنای رفتار های سیاسی و انتخاباتی می باشد. این مسئله را در جامعه شناسی تحت مفهوم شکاف های اجتماعی مورد بررسی قرار می دهد. بنابراین قبل از پرداختن بیشتر به شکاف قومی در افغانستان لازم است مفهوم شکاف و سیر فکری آن را تا حدودی مورد بررسی قرار دهیم.

مفهوم شکاف در جامعه شناسی سیاسی معاصر عموما برای اشاره به آن دسته از تمایزات و تفاوت های پایداری مورد استفاده قرار می گیرد که در جریان مبارزات انتخاباتی و رفتار رأی دادن مشاهده شده است. اما اصل و نسب فکری این مفهوم با توجه به زمینه های جامعه شناختی آن به جامعه شناسی کلاسیک باز می گردد.

مارکس، وبر و دورکیم  از اولین جامعه شناسانی بودند که مسئله منازعه را مورد بررسی قرار دادند. مفهوم شکاف اجتماعی اگر چه توسط این جامعه شناسان به کار برده نشده است اما منشاء فکری شان بر می گردد به اندیشه آن سه اندیشمند علوم اجتماعی.‏ این سه اندیشمند اگر چه به تضاد های قومی اشاره نموده است بیشتر در چارچوب جدال های مدرن و سنتی سخن گفته است اما می توان ریشه های شکاف اجتماعی را در اندیشه آن ها جستجو کرد. مارکس بر این باور بود که ساخت اجتماعی جامعه(جوامع سرمایه داری) طبقاتی است. طبقات موجود در به خاطر کنترل منابع تولید و ابزار های تولید با همدیگر در جدال اند. مارکس جدال های موجود در سطح جامعه را تاثیر گذار بر عالم سیاست می دانست. او نتیجه می گرفت که جدال ها و منازعات اجتماعی در درون جامعه باعث شکل گیری منازعه و جدال در عالم سیاست نیز می شود. ماکس این چنین بر تاثیر شکاف طبقاتی بر سیاست تاکید می کرد. ماکس وبر اما، ریشه تضاد ها را در فرایند عقلانی شدن می دانست. او معتقد است که کمرنگ شدن ارزش ها و مکانیسم های سنتی در فرایند عقلانی شدن باعث شده است که محافظه کاران و سنت گرایان در برابر تجدد گرایان قرار بگیرد و جدال میان این دو به خاطر کسب قدرت سیاسی در عرصه سیاسی نمایان شود. بنابراین ماکس وبر بر شکاف سنت گرایان و تجددطلبان تاکید می کند. مطالعات این ها در نهایت باعث شد که در جامعه شناسی سیاسی معاصر تاثیر شکاف ها بر روند دموکراسی و از جمله رفتار های انتخاباتی را مورد مطالعه قرار دهد.

مطالعات مطالعات جامعه شناسی سیاسی بر روند دموکراسی و رفتار های انتخاباتی با واگذاری حق رأی زنان بیشتر شد. زیرا برخی معتقد بود که زنان به خاطر محروم نگه داشته شدن از حق رأی شان، به گروه های تجدد طلب رأی می دهد. به همین خاطر جامعه شناسان مفهوم شکاف جنیستی را وارد مطالعات خود نمود. قبل از آن شکاف میان دین و دولت نیز مطرح بود. با گسترش دولت مدرن در کشور های پسا استعمار، شکاف های قومی، نژادی و ... نیز وارد مطالعه شد.

در افغانستان اگر چه شکاف قومی از دیر زمان مطرح بوده است. اما در شرایط کنونی نیز، رفتار های نخبگان سیاسی و مردم حول شکاف قومی معنا می یابد. جهت گیری ها و رفتار ها به گونه ای است که هر فرد در صدد بهینه سازی منافع گروه های قومی خود است.رفتار انتخاباتی مستثی از این مسئله نیست.رفتار انتخاباتی مردم در سومین انتخابات ریاست جمهوری بیانگر همین مسئله است. دو گروه قومی پشتون ها و ازبیک ها به اشرف غنی احمد زی رأی دادند و دو گروه قومی تاجیک و هزاره به عبدالله عبدالله. اگر چه رنگ و بوی قومی انتخابات کمتر بود زیرا کاندیدان متعدد وجود داشت. به صورت نمونه رأی پشتون ها میان چند کاندید از قوم پشتون تقسیم شد. اما در صورتی که انتخابات به دور دوم برود، احتمال قومی شدن بیشتر انتخابات وجود دارد. زیرا در دور دوم، انتخابات میان دو کاندید برگذار می شود. گمان ها بر این است که در دور دوم اکثریت قاطع پشتون ها و ازبیک ها به اشرف غنی احمد زی و اکثریت قاطع تاجیک و هزاره ها به عبدالله عبدالله رأی خواهد داد.‏

قومی شدن انتخابات تاثیری بر رفتار های تیم برنده بعد از انتخابات نیز برجا می گذارد. اولین تاثیر آن این است که تفاوت بن میان گروه های قومی و تقسیم قدرت از بین می رود. در کنفرانس بن توافق صورت گرفته بود که قدرت بر مبنای میزان نفوذ گروه های اجتماعی باید تقسیم گردد.اگر انتخابات با محور قومیت صورت گیرد احتمال این وجود دارد که برخی گروه های قومی از ساختار قدرت تا حدودی کنار زده شود. اگر چه تیم برنده نمی تواند بدون مشارکت گروه های قومی در ساختار قدرت، حکومت نماید. اما احتمال این وجود دارد که سهم برخی گروه های قومی کاهش پیدا کند.

تاثیر رفتار های قومی اما در تخصیص بودجه بیشتر مشاهده خواهد شد. تیم برنده به احتمال زیاد بخش زیاد بودجه را به مناطق تخصیص خواهد داد که از آن مناطق رأی بیشتر به دست آورده باشد.در نهایت رفتار ها به سمت پیش خواهد رفت که شکاف قومی و در کنار آن شکاف زبانی فعال تر گردد.

در پایان باید گفت که شکاف های اجتماعی شکل دهنده رفتار های سیاسی است. شکاف ها بخش از واقعیت عینی جوامع است و فی نفسه بد نیست. اما نیازمند مدیریت جدی می باشد. در صورت که این شکاف ها مدیریت نشود، پیامد های خطرناک دارد. بنابراین احتمال قومی شدن انتخابات وجود دارد اما تیم برنده به خاطر جلوگیری از پیامد های آن باید قدرت را میان تمام گروه های اجتماعی بر اساس توافق بن تقسیم نماید.

دیدگاه شما