صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۳۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

افغانستان نیازمنداعتماد سازی سیاسی

-

افغانستان نیازمنداعتماد سازی سیاسی

یکی از نیازمندی های جدی افغانستان رامی توان نیازمندیبه اعتماد سیاسی عنوان کرد. به نظر می رسد که کشور با رسیدن به اعتماد سیاسی می تواند بسیاری از چالش ها و معضلاتی که با آنها سرو کار دارد را حل نماید. در تعریف اعتماد آمده است: اعتماد سازوکار انسجام دهندة است که وحدت را در سیستم های اجتماعی ایجاد و حفظ می کند. همچنان «دیوید استون» در تعریفی از اعتماد سیاسی، آن را مجموعه ای از نگرش های مثبت نسبت به موضوعات سیاسی می داند که این موضوعات هم به رژیم سیاسی و هم به متصدیان اقتدار در جامعه بر می گردد. در واقع، اعتماد سیاسی شکلی از حمایت از رژیم سیاسی و صاحبان اقتدار سیاسی است. با توجه به تعریف اعتماد سیاسی به این نکته می رسیم که، وقتی از این مقوله صحبت به عمل می آید، اشاره بر چگونگی ارتباط مردم با دولت دارد. هرچه این ارتباط بیشتر و منسجم تر باشد و همچنان رضایت هردو طرف بیشتر باشد، اعتماد سیاسی نیز در آن کشور بیشتر است. از طرف دیگر وجود اعتماد سیاسی در یک کشور مشروعیت نظام را نیز تقویت نموده و به گسترش مشروعیت آن کمک می کند.

حال سوالاتی که در این باب  مطرح می گردد این است که: مؤلفه های ایجاد کننده اعتماد سیاسی در افغانستان چیست؟ و چه مؤلفه ها و عناصری هستند که اعتماد سیاسی را در کشور تضعیف نموده و یا از بین می برد؟

همچنان که در ابتدا ذکر گردید، زمانی از اعتماد سیاسی می توان صحبت نمود که رابطه بین مردم و دولت در جامعه بررسی گردد. ماکس وبر در تقسیم بندی که از مشروعیت نموده است، اعتماد سیاسی را نیز بر گرفته از همان سه عنصر می داند که در جوامع مختلف متفاوت می باشد. اعتماد سیاسی می تواند برخاسته از ارزشها و باورهای سنتی باشد، یا بستگی به فرهمندی و محبوبیت شخصیتی رهبران سیاسی دارد و یا این که برگرفته از عقلانیت و قانونمندی در جامعه میباشد که مورد آخری بیشتر در جوامع مدرن دیده می شود.

جامعه افغانستان که از یک فرهنگ سنتی تبعیت می کندو با توجه به اسلامی بودن به ارزشهای اسلامی نیز پایبند می باشد، رابطه مردم با حکومت مبتنی بر ارزشها و اعتقادات اسلامی و فرهنگ سنتی است که در جامعه حکم فرماست. این موضوع بیان گر این است که در افغانستان یکی از مؤلفه های بوجود آورنده و تقویت کننده اعتماد سیاسی، حفظ ارزشها, باورها و اعتقادات اسلامی و سنتی در این کشور می باشد.

مورد دیگر این که با توجه به گذشته تاریخی افغانستان و اوضاع کنونی کشور تلاش دولت برای تأمین و حفظ امینت ملی و مبارزه با گروه طالبان یکی دیگر از مؤلفه هایی است که ما را به رسیدن به اعت ماد سیاسی کمک می کند. اما در این عرصه هنوز دولت افغانستان با کمک جامعه جهانی در این عرصه ناکام است و کار به جایی نرسیده است. دست یابی به امنیت و ثبات با توجه به شرایط کنونی و مسائلی که در آینده نزدیک با آن مواجه می شویم از جمله روز برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و خروج نیروهای خارجی مواردی هستند که دولت افغانستان باید تلاش نماید به آنها نایل آید. البته باید متذکر شد که مؤلفه هایدیگری نیز مانند تلاش دولت برای رفاه اقتصادیو تأمین نیازمندیهای اجتماعی اتباع و شهروندان در ایجاد اعتماد سیاسی مؤثر است. اما برای افغانستان ایجاد امینت و ثبات سیاسی و حفظ ارزش های اسلامی اولیت بیشتری دارد.

با توجه به مطالب بالا به راحتی می توان گفت: مؤلفه هایی که باعث از بین رفتن اعتماد سیاسی در افغانستان می گردد، توجه نکردن به ارزشها، باورها و اعتقادات اسلامی و سنتی در این جامعه است و همچنان وجود انواع فساد در ادارات دولتی و قانون گریزی، خشونت علیه زنان و کودکان، قتل های زنجیره ای، اختتاف و قتل های ناموسی همه و همه از مواردی است که اعتماد سیاسی را شکننده و تضعیف نموده و فاصله مردم با دولت را بیشتر کرده است. فاصله گرفتن مردم از دولت و بی اعتمادی نسبت به آن خود نیز به افزایش تخلف و قانونگریزی کمک می کند. مؤلفه دیگریکه می توان ذکر کرد، نرسیدن به صلح و امنیت و ناکامی دولت در این عرصهمی باشد که باعث تضعیف اعتماد سیاسی و از بین رفتن آن در این کشور می گردد.بدبختانه که دولت افغانستان در این مورد هنوز به دستاوردی نرسیده است و این جایی بس نگرانی است که مردم افغانستان چگونه می توانند نسبت به تحولات آینده این کشور اعتماد نمایند.  مسئله مهم تر این که وضعیت کنونی یعنی زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری زمان اعتماد سازی سیاسی بوده و باید فاصله ها و دیواره های ایجاد شده را از بین برد. در این صورت نیاز مندی این جامعه به اعتماد سیاسییشترمی شود. زیرا با اعتماد سیاسی است که میزان مشارکتسیاسی و اجتماعی مردم در تصمیم گیری های حکومتی بیشتر می شود و ارزش های دموکراتیک بیشتر تقویت می گردد. در جوامع مدرن به اعتماد سیاسی به عنوان یک سرمایه اجتماعی نگریسته می شود و برای تقویت و رشد این سرمایه تلاش می نمایند.

بعد از بررسی ابعاد مختلف اعتماد سیاسی در افغانستان به این نتیجه می رسیم که، برای بدست آوردن اعتماد سیاسی نیاز است، دولت برنامه هایی را روی دست بگیرد تا مشکلات فراروی خویش را از بین برده و به جلب رضایت مردم تلاش نماید. چند روز بعد افغانستان شاهد برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و در آیندة نه چندان دور شاهد خروج نیروهای نظامی خارجی و گرفتن مسئولیت های امنیتی از نیروهای بین المللی می باشد. اما موفقیت در هر دو عرصه نیاز مند به وجود آوردن اعتماد سیاسی، حفظ و تقویت آن در پرتو جلب رضایت مردم می باشد.  حال باید یاد آور شویم که نقش نهادهای سیاسی جدا از بدنه دولت، نخبگان سیاسی و افراد متنفذ نیز در این امر مهم و حیاتی به نظر می رسد. اعتماد سیاسی نه تنها باید بین دولت و مردم مورد توجه باشد، بلکه باید تلاش همه جانبه از سوی تمامی نهادها، رهبران سیاسی، نخبگان، نهادهای جامعه مدنی، اساتید دانشگاهی و محصلین صورت بگیرد تا با ایجاد کردن یک فضای عاری از شک و تردید و سوءظن ها گامی بسوی افغانستانی آباد و مرفه برداریم و وظیفه اسلامی و ملی خویش را نسبت به نسل های آینده این سرزمین انجام دهیم.

دیدگاه شما