صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

شنبه ۸ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

منظور از مشارکتِ ملی

-

منظور از مشارکتِ ملی

در این اواخر، بحث مشارکت ملی به صورت گسترده مطرح می گردد. گرچند مشارکت ملی، یکی از مفاهیم سیاسی کلیدی است که در قانون اساسی جمهوری اسلامی افغانستان، تبلور یافته و همه خود را بدان ملزم می دانند، اما در این اواخر، به دلیل برگزاری انتخابات پیش رو و مبارزات انتخاباتی نامزدان و نیز، برگزاری مراسم های بزرگداشت، به مناسبت نزدهمین سال یاد استاد شهید مزاری، به عنوان "فریادگر مشارکت ملی در دهه ای تاریک و تحجر" به صورت گسترده تر در همة تریبون ها مطرح می گردد.

  پرسش این نگارش این خواهد بود که: منظور و مراد از مشارکت ملی چیست؟ وقتی ما سخن از مشارکت ملی می زنیم دقیقا منظور چیست؟ و منظور شهید مزاری از مشارکت ملی بوده است؟

مفهوم و منظور از مشارکت ملی

پس از اینکه فیلسوفان سیاسیِ قرارداد اجتماعی، مشروعیت سیاسی نظام ها و دولت ها را از آسمان ها و اسطوره ها به زیر کشیده و زمینی نمودند، این باور تقویت گردید که هر انسانِ که در یک سرزمین مشخص زندگی می نماید، حق سیاسی دارد، تا در پیوند به سرنوشت فردی خود و جامعه ای خود تصمیم اتخاذ نماید. از این رهگذر، در ابتدا، قدرت و حکومت های خود کامة سلاطین به پرسش گرفته شده و اختیارات آنها محدود گردید و بعد به حکومت های آنها پایان داده شده و خود مردم، تیم های را به صورت نوبتی به نمایندگی از خود انتخاب نموده تا حکومت را مدیریت نمایند.

  پس قدرت سیاسی و حکومت، متعلق به همة ساکنان یک خِطه است و باید همه در فرایندهای سیاسی سهم داشته باشند. گرچند ملت، مفهوم مدرن بوده و معنای به خصوص خود را دارد، اما منظور در این جا این است که همة انسان های که در یک سرزمین مشخص زندگی می نمایند، اگر چند به لحاظ قومی و برخورداری های اجتماعی از همدیگر متفاوت باشند، باید در قدرت سیاسی و دولت سهم داشته باشند. به گونه ای نباشد که یک بخش از جمعیت قدرت را به صورت انحصاری در دست داشته و هرگونه که خود لازم دیدند، جامعه و کشور را به آن سمت جهت دهند.

نبود مشارکت ملی و ناپیداییِ ثبات سیاسی

   در جامعه ای افغانستان، جمعیت یک دست و یک سان وجود ندارد. برخلاف کشورهای تک قومی که از جمعیت یک دست یا به لحاظ نژادی و یا به لحاظ مذهبی برخوردار اند، افغانستان از جمعیت متکثری برخوردار است که هم به لحاظ نژادی و هم به لحاظ مذهبی از همدیگر متفاوت اند. گروه های قومی متعدد وجود دارند، طور که قانون اساسی جمهوری اسلامی از چهارده قوم کشور نام می برد، اما به صورت عموم، چهار قوم، بزرگ تر و عمده اند؛ پشتون، هزاره، تاجک و ازبک. تا ختم جمهوری داوود خان فقط قبیله ای از میان قوم پشتون حاکم بوده و قدرت را تصاحب کرده بود. دیگر قبایل قوم پشتون را در درون ساختار قدرت شریک نموده و امتیازات بدان ها قایل می شد، اما سه قوم بزرگ و عمده کشور را طرد کرده بود و هر از گاهی که صدای اعتراضی و حق طلبی بلند می گردید، سرکوب می شد.

  نبود دولت ملی حتی در زمانه های شاهان و سلاطین باعث گردید که کشور هیچ گاهی نسیم ثبات را استشمام نکند. پس از سقوط جمهوری داوود خان و به قدرت رسیدن کمونیست ها، به نظر می رسد، تفکر انحصار قومی قدرت و پرهیز نخبگان از مشارکت ملی، کمونیست ها را نیز، پارچه پارچه کرده و آنها به دو دسته تجزیه شدند. در زمانة پسا جهاد که گروه های متعدد جهادی، متولی تشکیل دولت و تاسیس نظام بودند، متاسفانه بازهم تفکر مشارکت ملی از صحنه غایب بود و این امر، مجاهدین را در راستای تاسیس دولت پایدار و فراگیر با شکست مواجه کرد. گروه طالبان از آغاز با ترکیب که وارد عرصه شدند، مشخص بود که به هیچ یکی از ارزش های دینی، سیاسی و ملی از جمله مشارکت ملی به عنوان کلید تامین ثبات در افغانستان معتقد نبودند.

بنابر این، به دلیل حاکمیت تفکر انحصار قومی قدرت و غیاب تفکر ملی سازی قدرت و سیاست، افغانستان تا قبل از فضای سیاسی سال 2001، هرگز ثبات سیاسی پایدار را تجربه نکرد. اگر حکومت ها به نمایندگی از یک بخش کشور تلاش کرد، پایه های قدرت اش را مستحکم نماید که این امر خود نیازمند برنامه های کلان دیگر است، بخش های دیگری کشور به مقاومت و ایستادگی پرداخته است که در این صورت وضعیت تعارض و کشمکش رقم خورده است.

مشارکت ملی در افغانستان پساطالبان

مشارکت ملی در افغانستان پساطالبان در حوزة تئوریک حل شده به نظر می رسد. قانون اساسی جمهوری اسلامی دولت را آیینه ای توصیف می نماید که باید همة باشندگان این سرزمین خود را در آن ببینند. فرصت های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی برای همه میسر بوده و نابرابری حس نمی گردد.

  اما به لحاظ عملی چالش های جدی حس گردیده و قابل رؤیت خواهد بود.

بر اساس روح قانون اساسی و فضای همکاری که در کشور پدید آمده است، تنها حضور همة اقوام در ساختار قدرت کافی نیست، چیزی که در طول سیزده سال تنها بدان بسنده شده است، بلکه باید همه، در متن تصمیم گیری ها و تصمیم سازی ها حضور داشته باشند. در دولت های پساطالبان، حضور همة گروه های قومی به نحوی مشهود است؛ در نهاد عالی ریاست جمهوری نمایندگان از سه قوم عمده کشور وجود دارند، در کابینه و به تعبیر اداری تر، حکومت، وزیرانی از همة اقوام دیده می شوند و در ترکیب مجلس و قوه قضائیه نیز مهره ها و چهره های از همة گروه های قومی قابل رؤیت اند. گرچند، حضور موثر و عادلانه ای گروه های قومی در کابینه و تقسیم بندی وزارت خانه ها به خصوص وزارت خانه های کلیدی و مهم، حرف دارد، اما به گونه ای نماد از مشارکت ملی است و اکنون ما به آن نمی پردازیم. بلکه به این می پردازیم که مشارکت ملی بدین معناست که همة گروه های قومی در تصمیم سازی های کلان کشور حضور داشته باشند. به طور تطبیقی مشارکت ملی را در مورد دو تحول مهم و مسئله ای مهم سیاسی کشور بررسی می کنیم.

  طالبان دشمن مردم اند؛ در دوره ای امارت سیاه شان بیشترینه ای ظلم ها را بر مردم رواداشته اند، جوانان مردم را کشته اند، خانه های مردم را تخریب کرده اند، به بهانه های مختلف دارایی های مردم را غارت کرده اند و حتی به ناموس مردم توهین کرده اند. از این نظر، اگر دولت تصمیم اتخاذ می کند که باید با طالبان صلح کرده و آنها را بخشید و برادر خواند، باید همة گروه های قومی در این تصمیم سازی سهیم بوده و ابراز نظر کنند. اما پرسش این است که سیاست مصالحه جویانه دولت کنونی، به چه میزانی مورد تایید همة گروه های قومی به خصوص چهره های سیاسی آنان است؟

   امریکا مردم افغانستان را در راستای برچیدن بساط طالبان و تاسیس فضای نسبتا مطلوب کنونی کمک کرده و یاری می رساند. پس همکار استراتژیک افغانستان بوده و بدون همکاری های آن کشور تداوم فضای موجود متصور نیست. از این نظر، خدا حافظی با امریکا و متهم کردن آن کشور به خیانت که سر انجام منجر به خروج کامل از افغانستان خواهد شد، آیا تصمیم ملی بوده و مورد تایید همة گروه های قومی کشور است؟

   به نظر این نگارش، مشارکت ملی به معنای حضور همة گروه های قومی در تصمیم سازی های سیاسی تحقق نیافته است. هنوز یک فرد و شاید یک قبیله تصمیم می گیرد. پس روزی می شود گفت که به ایده های شهید مزاری رسیده ایم و می شود از مشارکت ملی سخن زد که تصامیم کلان ملی مورد تایید همة گروه های قومی باشد.

دیدگاه شما