صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

شنبه ۲۹ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

آیا به باز چرخش گروه طالبان می شود اعتماد کرد؟

-

آیا به باز چرخش گروه طالبان می شود اعتماد کرد؟

در کش و قوس ها و تنش های سیاسی بین افغانستان و امریکا، روزنامة "نیویورک تایمز" از مذاکرات و گفتگوهای مخفی حکومت افغانستان با برخی از سران طالبان پرده برداشته است. بر اساس این ادعا، رییس جمهور کرزی قبل از برگزاری "لویه جرگة مشورتی" در مورد عقد پیمان امنیتی، با برخی از سران گروه طالبان تماس برقرار کرده و پیام های بین شان رد و بدل شده و نیز، ایمل فیضی سخن گوی رییس جمهور این تماس ها را تایید کرده و از تداوم آن تا حالا سخن زده است.

 در مورد این ادعا چند و چون زیادی مطرح است. برخی، این بحث را تکذیب کرده و آن را سناریویی از طرف امریکا تلقی می کنند. به نظر این طیف، امریکا با پخش این خبر، می خواهد یکی از پیش شرط های جدی رییس جمهور در عقد "پیمان امنیتی" مبنی بر آغاز عملی گفتگوهای صلح را بی اثر کرده و به افکار عمومی این گونه بنمایاند که کرزی خود روند عملی گفتگوهای صلح را آغاز کرده و پیش شرط اش به منظور مقاصد دیگر، در رسانه ها مطرح می گردد. اما برخی، از گفتگوهای حکومت و برخی سران طالبان در دُبی و نیز صحبت های تلفنی و رد و بدل کردن پیام ها و نامه ها با ریاست جمهوری سخن زده و ادعای روزنامة "نیویورک تایمز" را تایید می نمایند.

 به هر صورت، نتیجه ای را که می توان گرفت این خواهد بود که تماس های بین گروه طالبان و ریاست جمهوری برقرار بوده و شاید است. گفته های ایمل فیضی سخن گوی رییس جمهور نیز این مفهوم را تایید می نماید. اما ممکن است این گفتگوها با سطح رهبری گروه طالبان و یکی از شبکه های مسلط و نسبتا تاثیرگذار این گروه صورت نگرفته باشد، بلکه با برخی افراد و شبکه های صورت گرفته باشد که چندان تاثیرگذاریِ درون گروهی ندارند.

بنابر این، برقراری تماس از سوی گروه طالبان یا برخی از شبکه های آن گروه با ریاست جمهوری، به معنای نشان دادن "چراغ سبز" یا "باز چرخش" آن گروه است. واژة باز چرخش را به علت به کار می برم که در گذشته نیز، گه گاهی چراغ سبزها و تماس های از سوی این گروه با ریاست جمهوری و شورای عالی صلح و حتی همکاران خارجی برقرار گردید، اما مقطعی، تاکتیکی و خُدعة سیاسی بود، تا نیت صادقانه به منظور مذاکره، گفتگو و در نهایت تامین امنیت و ثبات سیاسی در افغانستان.

پس با توجه به تاکتیک ها، چراغ سبزها و چرخش های چند روزة گروه طالبان در گذشته و قرار گرفتن کشور در مرحلة حساس چون عقد "پیمان امنیتی" با ایالات متحده امریکا به عنوان قدرت هژمون و تاثیرگذار در جهان و منطقه از یک طرف و مدعی سرکوب نمودن سازمان تروریستی القاعده و گروه طالبان به عنوان گروه دارای رابطه با آن سازمان تروریستی، پرسش که مطرح می گردد این خواهد بود که: آیا می شود به باز تماس و باز چرخش گروه طالبان اعتماد کرده و مذاکرات و گفتگوهای آن گروه را با حکومت افغانستان جدی گرفت؟ آیا این تماس، شبیه تماس های گذشته تاکتیک و خُدعة سیاسی است، یا نیت صادقانه به منظور مذاکره، گفتگوهای سیاسی و در نهایت تامین ثبات سیاسی در افغانستان؟

  به نظر می رسد که سخن گفتن در این مورد، کمی دشوار به نظر می رسد. از یک سو، با توجه به "چرخش های تاکتیکی" که در گذشته از سوی گروه طالبان صورت گرفته است، نمی توان به باز تماس و باز چرخش این گروه اعتماد کرده و آن را نیت صادقانه به منظور گفتگوهای صلح تلقی کرد، اما از سوی دیگر، با توجه به تنش های سیاسی افغانستان و امریکا و نیز فرارسیدن سال دو هزار و چهارده به عنوان سال ترک افغانستان از سوی نیروهای خارجی، گمان می رود که طالبان در پی استفاده از وضعیت بوده و تلاش نمایند جو سیاسی را در راستای منافع و سیاست های خود جهت دهی نمایند. از این رهگذر، چرخش سیاسی مهندس گلبدین حکمت‏یار رهبر حزب اسلامی که در طول سیزده سال در مخالفت مسلحانه با نیروهای خارجی و نظام سیاسی جمهوری اسلامی افغانستان قرار داشته است، اما حالا هوادارانش را به شرکت در انتخابات تشویق کرده و حتی یکی از مهره های اصلی اش را نامزد ریاست جمهوری می نماید، گمانة دوم را تقویت می نماید.ولی به هر صورت،باید رهبری دولت افغانستان با دقت، خرد مندی، زیرکی سیاسی و عاری از احساسات گام برداشته و به پیش رود.

تماس ها و چرخش های گذشتة تاکتیکی گروه طالبان

پس از اینکه دولت انتخابی دوم به ریاست آقای کرزی، بحث گفتگو با مخالفین مسلح نظام را به عنوان یکی از اولویت های ملی اعلام کرده و گام های را در این راستا برداشت،( برگزاری لویه جرگة مشورتی صلح و تاسیس شورای عالی صلح) دست کم "دوبار" گروه طالبان به سیاست مصالحه دولت کابل، چراغ سبز نشان داده است. بار اول، ظاهرا یک نفر از اعضای اش را جهت گفتگوهای سیاسی با نیروهای خارجی و دولت کابل فرستاد و این فرد در نشست ها و جلسات متعددی با امریکایی ها و نیز حکومت کابل شرکت کرده و به گفتگو پرداخت. این فرد ادعایِ نمایندگی از "شورای کویته" به عنوان مجمع رهبری گروه طالبان را داشت. دولت کابل از این فرد، به بهترین شکل سیاسی اش تحویل گرفت و همکاران خارجی نیز، پول های گزاف را به وی هدیه دادند. این تماس، شور و شوق خاص را پدید آورد و به نظر می رسید که روزنه های امید دیده شده و دریچه های وزیدن نسیم صلح در افغانستانگشوده شده است، زیرا یکی از سران طالبان در حال مذاکره بود. ولی به زودی مشخص شد که فرد مذاکره کننده یک "دُکان دار" عادی شهر کویته پاکستان بوده است. وی شاید به ابتکار خود به منظور جمع آوری دالر و یا به ابتکار گروه طالبان به منظور گرد آوری اطلاعات سیاسی و نظامی به کابل سفر کرده بود.

و بار دوم نیز، یکی از اعضای گروه طالبان از شهر کویته آمد، تا با دولت و نیز مقام های شورای عالی صلح دیدار نماید. این بار نیز، امیدواری های تازة را ایجاد کرد و ارگ ریاست جمهوری شور و شوق خاصِ را تجربه می نمود. آقای کرزی به برهان الدین ربانی رییس شورای عالی صلح که به تهران سفر کرده بود، تماس گرفته و از وی درخواست کرد که سفرش را نیمه تمام گذارده و جهت دیدار با عضو شورای رهبری گروه طالبان هر چه عاجل به کابل برگردد. اما بر همه مشخص است که روزِ آقای ربانی شب نشد و اساسا هدف و ماموریت آن فرد، دیدار و مذاکره نه، بلکه حذف آقای ربانی بود.

 بنابر این، تا به حال به صورت رسمی دوبار گروه طالبان به برنامة مصالحه چراغ سبز نشان داده و خبرساز گردیده است، اما هر دوبار تاکتیک و خُدعة سیاسی بوده است که متاسفانه دولت کابل را فریب داده است.

باز تماس و باز چرخش

به جز از آن تماس های تاکتیکی که گروه طالبان با دولت کابل داشته و متاسفانه در هر دو مورد، بازندة مطلق دولت کابل بوده است، دیگر همواره آن گروه، گفتگوها با دولت کابل را رد کرده و تاکید کرده است که فقط حاضر است با جامعة جهانی به ویژه ایالات متحده امریکا، به منظور اتخاذ تصمیم در مورد سرنوشت و آیندة افغانستان به میز گفتگو بنشیند. بدین ترتیب، طالبان اصل نمایندگی دولت کابل از افغانستانرا رد کرده و خودرا جایگزین می کنند. از این نظر، استراتژی و راهبرد این گروه، برچیدن بساط نظام سیاسی جمهوری اسلامی افغانستان و باز تاسیس امارت طالبانی که در دهه هفتاد در افغانستان حکومت می کرد، است. پس منطقی است که تمامی گام ها و رفتارهای آن گروه را با توجه به این استراتژی تحلیل و تبیین کرد. بنابر این، در مورد باز تماس و باز چرخش گروه طالبان می توان دو نکته را مطرح کرد:

1 . نکتة نخست اینکه، تماس های اخیر این گروه با رییس جمهور کرزی، با توجه به زمان عقد "پیمان امنیتی" با امریکا، بازهم تاکتیک سیاسی است که به منظور تخریب ذهنیت دولت کابل صورت می گیرد. نشان دادن چراغ سبز، دولت کابل را به عقد پیمان امنیتی با امریکا بی انگیزه کرده و به تامین صلح امیدوار می نماید. در این صورت، نیازی به حضور نظامیان خارجی نخواهد بود. از این رهگذر، چرخش یک صدو هشتاد درجه ایِ رییس جمهور کرزی و تفاوت صد در صدی موضع گیری های وی در روز های افتتاح و اختتام لویه جرگة مشورتی، محصول تماس های بوده است که با گروه طالبان داشته و آن گروه وی را تشویق به اتخاذ موضع مخالف کرده است. گروه طالبان، به خوبی سنجیده است که در صورت عقد نشدن پیمان امنیتی با امریکا، حضور و همکاری های نظامی و مالی جامعة جهانی با افغانستان قطع شده و دولت کابل در میدان تنها خواهد ماند. در این صورت، حتی بدون در نظر گرفتن چالش های کلان مالی و چند پارگی های سیاسی که وجود دارد، این گروه می توانند به راحتی فاتح میدان باشند. پس، تا می توانند چراغ سبز به دولت کابل نشان داده و از عزم جدی جهت گفتگوهای صلح و نیز کنار گذاشتن جنگ سخن می گویند، تا آقای کرزی از عقد پیمان امنیتی منصرف شده و به صورت کلی از امریکا بیزاری جوید. چیزی که در مصاحبه ها و بیانیه های رییس جمهور از رقیب خواندن و ناکام تلقی نمودن امریکا تا سر حد خدا حافظی بازتاب یافت.

2 . نکتة دوم اینکه، ممکن است این بار، گروه طالبان برخلاف موضع گیری گذشته، تصمیم جدی اتخاذ کرده و با نیت صادقانه تماس های را با دولت کابل برقرار کرده باشد. از این رهگذر، این تماس ها، جناب مهندس حکمت‏یار را نیز نگران کرده و با ترس اینکه مبادا از معادلات به دور ماند، وی نیز چراغ سبزهای عملی نشان داده است. از این نظر، گروه طالبان می خواهند که به صورت جدی با دولت کابل مذاکره نموده و صلح و ثبات سیاسی در کشور تامین گردد. اما این برداشت و تحلیل خیلی خوش بینانه بوده و دور از واقعیت می نماید.

 به هر صورت، باز تماس و باز چرخش های گروه طالبان، چه تاکتیک و خُدعة سیاسی مانند تاکتیک های پیشینی باشد و چه نیت صادقانه به منظور تامین صلح، منطق سیاسی می طلبد که دولت کابل، با خرد مندی سیاسی، دقت و زیرکی سیاسی و نیز عاری از هرگونه احساسات، گام بردارد. مبادا گام های تُنددر فضای تاریک برداشته و یک بار متوجه شود که به لجن زاری رفته است که برگشتن به راه پیشینی دشوار می نماید.

دیدگاه شما