صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

یکشنبه ۱۶ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

کورسوهای جنگ و صلح

-

کورسوهای جنگ و صلح

هر چه بیشتر زمان بر جنگ افغانستان می گذرد، نه تنها ابعاد بیشتری از این جنگ روشن تر نمی گردد که ماهیت آن مبهم و مبهم تر می شود. این وضعیت جنگ در افغانستان پرسش های فراوانی را فراروی هر تحلیل گر مسائل افغانستان قرار می دهد. پرسشهای که پاسخ درخور به آن هر گز داده نشده و نمی شود. زیرا تحلیل گران عمدتا ناتوان از تشخیص درست ماهیت این جنگ و اهداف پشت پرده آن اند. حتی دولت مردان افغانستان نیز اظهارات و گفته های شان نشان میدهد که آنان نیز آنگونه که باید قادر به تحلیل درست اوضاع نیستند. دولت کابل در بیش از یک دهه گذشته بدون انکه نتایج مهمی بدست آورد، امتیازهای فراوان به مخالفان مسلح قائل شده و سعی کرده است از این طریق اقتدار آنان را بیشتر سازد. این تلاش مبهم دولت کابل بیش از پیش بر کورسوهای جنگ و صلح می افزاید. این درحالیست که شاید مقامات کابل سعی کرده اند با این تلاشها از میزان خشونت ها در کشور بکاهد و طالبان را به میز مذاکره و صلح نزدیک تر سازد.

کورسوهای جنگ و صلح در افغانستان به آن دلیل زیاد است که حقیقتا ماهیت گروه های ترویستی شبیه القاعده و طالبان در جهان امروزی مبهم و ناروشن است. در خصوص این گروه های شورشی مسلح در کشورهای مختلف تحلیل ها و نظریات مختلف وجود دارد و هرکس از ظن خود یار این گروه ها شده است. عده ی براین باور اند که مقاومت های که این گروه های افراطی و تند رو مسلمان در گوشه و کنار جهان اسلام از جمله افغانستان انجام می دهند ماهیت اعتقادی و دینی دارد. به این معنا که این گروه ها برای دفاع از ارزش ها و باورهای دینی مو رد نظر خود شان و در نگاه کلان تر تاسیس نظام های سیاسی مبتنی بر آموزه ها ی اسلام تلاش می کنند. اگر چنین تحلیلی را در خصوص این نیروها بپذیریم ماهیت جنگ آنان در هر کشور از جمله افغانستان ماهیت اعتقادی و دینی پیدا می کند.

اما مشکل این جا است که چنین تحلیلی را بسیاری نمی پذیرند و نشانه های فراوانی را بر تایید نظریات شان نیز مطرح می کنند. از نظر این عده عملکرد این گروه ها به روشنی نشان میدهد که بوی از ارزش ها و آموزه های راستین دینی و اسلامی نبرده اند و نه تنها رفتار آنان در راستای تاسیس نظام های ارزش گرای دینی و اسلامی نیست که چهره زشت و کریهی از اسلام به جهانیان نشان داده و نسل جوان مسلمان را نیز از آموزه های این دین آسمانی دور و دور تر می سازد. از طرفی نتیجه مستقیم این نوع عملکرد نه تنها تامین منافع مسلمانان و دین اسلام نیست که جبهه مخالف آن را عملا تقویت می کند. این درحالیست که در تمامی کشورهای که این گروه ها فعال هستند دست آوردهای آنان عملا کمک به قدرت های است که این گروه ها در سیاست اعلامی شان با آنان مشکل دارندو می جنگند. ولی در سیاست عملی عملا نقش جاده صاف کن را برای این قدرت ها در تامین منافع بیشتر شان بازی می کند.

فارغ از اینکه کدام یک از این دو تحلیل را بپذیریم باید گفت در افغانسستان نیز درک روشنی از جنگ و صلح و راه های رسیدن به نقطه پایان جنگ وجود ندارد. بسیار از فرماندهان جهادی و مقامات عالی رتبه افغانستان به صراحت اظهار داشته اند که نمی دانند جنگ آنان با طالبان واقعا برای چیست. آنان نمی دانند که طالبان برای رفتارها و عملکرد شان چه توجیهات ایمانی یا عقلانی می توانند دست و پاکننند. در افغانستان یک نظام با ماهیت اسلامی روی کار است و در قانون اساسی آن مهم ترین ماده اش تاکید بر اسلامی بودن نظام سیاسی در این کشور است. بنا براین چگونه می توان ماهیت اعتقادی جنگ کنونی در افغانستان را پذیرفت. از سوی تداوم خشونت آفرینی ها و نا امنی ها عملا به تداوم حضور نیروهای خارجی در افغانستان کمک میکند، حضوری که دلیل اصلی طالبان برای تداوم جنگ اعلام می شود. بنا براین روشن نیست که براستی اگر این گروه ها بدنبال خروج قوای بین المللی از افغانستان اند چرا با علام جدول زمان بندی خروج و خروج بخش های زیاد از این نیروها از افغانستان اندکی از خشونت آفرینی های شان نکاستند.

به نظر می رسد تا زمانیکه درک روشنی از ماهیت جنگ و صلح کنونی در افغانستان شکل نگیرد هر گونه تلاشی در این راستا عقیم خواهد بود. این مسئله ای است که حقیقتا موجب نگرانی است و نیروهای کاردان و خبره افغانستان باید در این راستا دولت مردان افغانستان را یاری نمایند در غیر این صورت جنگ فرسایشی کنونی در دراز مدت به ضرر همگان خواهد بود

یکی از  پرشهای مهم و اساسی این است که براستی دست یابی به صلح در افغانستان چرا این قدر دشوار و امکان ناپذیر شده است؟ ده ها سال است که دولت مردان، سیاست مداران، رهبران، بزرگان و بویژه مردم این کشور از صلح دم می زنند و آنرا آرزو می کنند و ملیون ها افغانستانی این آرزو را در گورهای شان برده اند. اما صلح هم چنان دست نیافتنی است و در سیزده سال گذشته رئیس جمهور کرزی و تیم همراهش تمام تلاش ممکن خود را بخرج دادند تا اندکی از میزان خشونت ها و فاجعه آفرینی های تروریستان در این کشور بکاهند اما نشد که نشد. بسیاری فکر می کنند که این کشتارها و فاجعه آفرینی ها بدلیل آن است که نیروهای خارجی در افغانستان حضور دارند و اگر این ها خارج شود و یا بقول رئیس جمهور زندان بگرام فابریکه طالب سازی بسته شود افغانستان آرام می شود. اما سوگمندانه قرائن و شواهد کافی وجود دارد که ثابت می کند چنین نیست.

 اولا آنچه را که گروه های تروریستی امروز در افغانستان انجام میدهند پیش از حضور نیروهای خارجی در افغانستان نیز انجام میدادند در بسیار مناطق کشور سیاست زمین سوخته را اجرا کردند و در مناطق مختل کشور هزاران شهروند بی گناه را سلاخی کردند. به هر حال روزی که هیچ سرباز خارجی در افغانستان و هیچ زندانی به نام آنان در این کشور وجود نداشت و از عملیات های شبانه و روزانه هم خبری نبود نیز تروریستان از افغانستان ویرانه ی بیش بر جای نگذاشتند. امروزه در بسیار از کشورهای جهان از جمله عراق، سوریه، پاکستان، لیبی، مصر، یمن، لبنان، ایران، و ... تروریست ها همان می کنند که در افغانستان همه روزه شاهدش هستیم. آیا در این همه کشورهای جهان هم آمریکا وناتو حضور دارد که تروریست ها بد ترین جنایت ها را علیه ساکنان این کشورها مرتکب می شوند. مگر آمریکا بطور کامل عراق را ترک نکرد و زندانهای مانند ابوغریب و ... را بطور کامل نبست آیا حتی یک تروریست در این کشور دست از دهشت افکنی بر داشت که فردا در افغانستان بدون ناتو و آمریکا بردارند؟

تجارب عینی و ملموس کشورهای مختلف از جمله افغانستان نشان می دهد که منطق تروریزم منطق خشونت است و زبان تروریست زبان انتحار و انفجار و کشتار انسانها است. این زبان و منطق تنها چیزی را که اصلا نمی شناسد و به آن باور ندارد صلح و مدارا و هم پذیری است. آنانکه از شر ترویزم در امان مانده اند به لطف قدرت برتر سخت علیه این گروه ها است و گرنه هیچ کسی از گزند این گروه ها در امان نبوده و نخواهند ماند. صلح با یک تروریست تنها زمانی امکان پذیر است که او بداند طرف مقابلش قدرت برتر دارد و او نمی تواند کاری از پیش ببرد. پس برای دست یافتن به مهم صلح و ثبات و هینطورمقابله با این گروه ها باید قوی شد. با آنان به هیچ وجه مماماشت نباید کرد و گرنه صلح در افغانستان آروزی محالی خواهد بود.

 

دیدگاه شما