صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

یکشنبه ۱۶ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

چرا رستورانت هدف قرار مي گيرد؟

-

چرا رستورانت هدف قرار مي گيرد؟

حملات انتحاري، يكي از نگراني هاي جديِ حكومت افغانستان پساطالبان است. گروه طالبان، گاهي به نبردهاي پارتيزاني كوچك در محلات دور دست و گاهي هم به حملات انتحاري و انفجاري، در نقاط پر ازدحام شهري و يا برخي ادارات نسبتا مهم دولتي، متوسل مي شوند. گروه طالبان به مثابه عمده ترين گروه تروريستي در كشور، همواره اعلام كرده اند كه با مردم عادي و ملكي حسابي ندارند و فقط نيروهاي سياسي و نظامي داخلي و خارجي را هدف گيري مي نمايند. اما برخي رفتارهاي نظامي شان، عكس اين گفته ها را ثابت مي نمايد؛ حملات انتحاري و انفجاريِ را در نقاط مزدحم شهر انجام مي دهند كه بيشترين قرباني را مردم عادي مي دهد. در عاشوراي سال 90 دسته هاي سينه زني در كابل مورد تهاجم قرار گرفته و تعداد ده ها تن از كساني كشته شدند كه نه نيروي نظامي خارجي بودند و نه نيروي نظامي داخلي، بلكه مُشت از مردم عادي جامعه بودند كه در حال تجليل از مناسبت مذهبي بودند. در عيد اضحي سال 91 نمازگزاران را در فارياب مورد حمله قرار داده و كساني را كشتند كه وابستگيِ به نيروهاي نظامي خارجي و حكومت نداشتند.

  حالا به تازگي شامگاه جمعه شب، رستورانت را در كابل مورد حمله قرار دادند. در اين رستورانت برخي از شهروندان خارجي و داخلي حضور داشته و مشغول صرف غذا بودند كه مورد حمله قرار گرفته و حدود 21 تن از آنان جان هاي شان را از دست دادند. حالا بحث اين است كه اين رستورانت كاملا ماهيت غير نظامي داشت و رنگ و بوي امنيتي در وجودش ديده نمي شد. قربانيان اين حادثه هم همگي شهروندان خارجي و داخليِ بودند كه ربط به ارگان هاي نظامي ـ امنيتي نداشتند. پس بي درنگ اين پرسش در اذهان مطرح مي گردد كه چرا تروريستان رستورانت را هدف گيري مي نمايند؟ چرا عزاداران و نمازگزاران را با اينكه هيچ گونه ارتباط با ارگان هاي نظامي ندارند، هدف گيري مي كنند؟ و سر انجام اين كه چرا تروريستان اماكن عمومي و نقاط مزدحمي را كه مردم عادي در آن جا حضور دارند هدف قرار مي دهند؟

به نظر مي رسد كه تروريستان به صورت دقيق و سنجيده برنامه ريزي كرده و گام برمي دارند. بدون ترديد، هدف آنها سقوط نظام و فضاي سياسي كنوني و باز احيايِ امارت طالباني است. گرچند برخي از آنان، شايد ماموريت هاي متفاوت تري را از سوي سازمان هاي اطلاعاتي كشورهاي منطقه اي داشته باشند. پس تمامي رفتارها و حركت هاي شان را روي اين نقطه متمركز مي كنند كه بايستي زمينه هاي سقوط نظام و فضاي جديد و نيز زمينه هاي باز احيايِ امارت طالباني را فراهم نمايند. براي تحقق اين منظور، فعاليت هاي نظامي و تخريبي شان را در سه جهت سازماندهي مي نمايند.

1 .  همكاران خارجي؛ چه ملكي و نظامي

2 . دوم نخبگان تاثيرگذار؛ سياسي و نظامي و نيز نهادهاي مهم دولتي

3 . سوم مردم عادي به منظور ناتوان جلوه دادن نظام سياسي كه از اين طريق كاهش مشروعيت و تنزل جايگاه اجتماعي نظام را نشانه مي گيرد.

در گام نخست مسلم است كه همكاران خارجي نقش عمدة در فضاي كنوني داشته اند و دارند. بدون كمك هاي تسليحاتي و تداركاتي و نيز سربازان خارجي، مبارزه با تروريسم امري ناممكن و دشوار مي نمود. گمان نمي رفت كه بدون همكاران خارجي بتوان دستاوردهاي گرچند اندك را كسب كرد. همكاران خارجي گذشته از مبارزه با تروريسم، كمك هاي هنگفت را در امر رشد و توسعه اقتصادي، رشد سواد آموزي و توسعه اجتماعي كرده اند.

 از اين نظر، هدف گيري همكاران خارجي به منظور كاهش كمك هاي آنان و در نهايت مواجه شدن نظام سياسي افغانستان با كاهش كمك ها، مي تواند تروريستان را به دست يافتن به هدف كمك كند. از اين رهگذر، شايد يكي از اهداف تروريستان از حمله بر رستورانت لبناني اين باشد كه سرمايه گزاران و كمك كنندگان خارجي را از افغانستان دل سرد كرده و عرصه را براي شان تنگ كنند. از اين طريق نظام سياسي با چالش جدي مواجه شده و هياهوهاي كه در ارتباط با 2014 مطرح است، واقعيت مي يابد.

در گام دوم، نخبگان تاثيرگذار نظامي و سياسي را هدف قرار مي دهند، تا مديران اصلي كه مانع فراراه شان است، از صحنه برچيده شوند. بدون ترديد، نظام، دولت، سازمان و هر دستة كه نخبگان تاثيرگذار اش را از دست دهد، از فعاليت پيروزمندانه باز مانده و حتي ممكن است با تهديد نابودي و انقراض مواجه گردد. در طول 13 سال ديديم، كه نخبگان بسياري از سر راه برداشته شده و ترور شدند؛ نخبگان سياسي و نظامي كه كشته شدند و نخبگان سياسي و نظامي كه هر روز نقشه ها جهت نابودي شان طرح مي گردد.

و در گام سوم، مردم عادي و اماكن عمومي هدف گرفته مي شود. در آغاز، هدف مردم ملكي كشتن مردم ملكي است، نه اينكه از اثر تصادف براي كشتن مهره هاي سياسي و نظامي، برخي از مردمان عادي نيز قرباني گردند.

  به صورت كلي از آغاز زندگي سياسي جوامع بشري تا كنون، مهمترين و بنيادي ترين كاروي‍ژة دولت ها، تامين امنيت و حفاظت از جان مردم بوده است. اما با حملات تروريستان در اماكن عمومي كه صدها تن از مردمان عادي جامعه را به خاك و خون كشيده و هزاران خانواده را بي سرپرست و داغ ديده مي كند، اين پرسش را در اذهان عامة مردم مطرح مي نمايد كه چرا چنين است و دولت نمي تواند امنيت ما را تامين نمايد؟ چرا ما مصئون و محفوظ نيستيم كه با موجوديت قوه قاهرة به نام دولت، امنيت نداشته و هر روز عزيزان مان كشته مي شوند؟

اين پرسش ها دولت را در افكار عمومي ناتوان جلوه داده و باعث مي گردد كه مشروعيت سياسي تنزل يابد. پرواضح است كه وقتي دولت، توانايي تامين امنيت را ندارد، مشروعيت نزد شهروندان كاهش خواهد يافت.

با توجه به بحث كه مطرح گرديد، به نظر مي رسد كه هدف تروريستان از حمله به رستورانت لبناني در كابل، هدف گيري همكاري هاي خارجي با افغانستان و نيز مشروعيت سياسي نظام باشد. از يك سو رستورانت خارجي و شهروندان غير نظامي خارجي را كه عمدتا در حوزه هاي غير نظامي فعال بودند، هدف قرار داد و از سوي ديگر، شهروندان غير نظامي كشور را در منطقه اي به اصطلاح حفاظت شده هدف گيري كرد. از اين رهگذر، از يك سو همكاران خارجي وحشت زده شده و تهديد جدي را حس كردند و از سوي ديگر رُعب و وحشت خاص ميان مردم حاكم شد. بنابر اين اين حمله به منظور تحقق اين هدف انجام يافت كه از يك سو انگيزة همكاران خارجي افغانستان جهت كمك و فعاليت هاي غير نظامي، كاهش يافته و افغانستان با چالش مواجه گردد و از سوي ديگر، مشروعيت سياسي نظام در سطوح پايين جامعه كاهش يافته و اين باور در ذهن مردم خلق گردد كه نظام كنوني نمي تواند از امنيت آنها حفاظت و حراست نمايد.

دیدگاه شما