صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

سه شنبه ۴ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

میزان تاثیر گذاری رسانه ها در افکار عمومی

-

میزان تاثیر گذاری رسانه ها در افکار عمومی

یکی از بحث های مهم در مسئله ارتباطات عمومی، میزان تاثیر رسانه ها در افکارعمومی می باشد. در ارتباطات عمومی بحث این است که مردم در مورد چه سخن می گوید و به چه فکر می کند. آیا مردم در باره آنچه که رسانه ها منتشر می کند، گفتگو می کند و فکر می کند و یا اینکه مردم دارای قدرت انتخاب و فعال می باشد و خود موضوعات و سوژه های اندیشیدن و فکر کردن خود را خلق می کند. این موضوع یکی از موضوعات اساسی در ارتباطات عمومی می باشد. ضرورت بررسی این مسئله با نزدیک شدن انتخابات دارای اهمیت می باشد. زیرا با نزدیک شدن انتخابات، نظرسنجی های از سوی برخی رسانه ها صورت گرفته است و پخش شده است. بررسی میزان تاثیر رسانه ها در افکار عمومی ما را قادر می سازد تا بتوانیم مسئله پیش بینی های در مورد انتخابات پیش رو داشته باشیم. از طرفی دیگر، نفس بررسی این موضوع می تواند کاندیدان ریاست جمهوری را از میزان تاثیر گذاری و یا عدم تاثیر گذاری رسانه ها آگاه سازد. در این نوشتار تلاش می کنم، در حد ظرفیت این مقال، این مسئله را مورد بررسی قرار دهیم.

در مورد میزان تاثیر گذاری رسانه ها بر افکار عمومی سه نظریه کلان وجود دارد. یک نظریه تاثیر رسانه ها در افکار عمومی را مطلق دانسته و تاکید می ورزد که رسانه ها اولویت های فکری مردم را تعیین می کند. به عبارت دیگر، در این نظریه هیچ گونه قدرت انتخاب برای مخاطبین قائل نشده است و رسانه ها را تاثیر گذار ترین عامل تعیین کننده افکار عمومی دانسته است. البته باید متذکر شد که این نظریه بیشتر در مورد جامعه توده ای است.

این نظریه پردازان به این خاطر تاثیر رسانه ها را بر جامعه ای توده ای مطلق دانسته است که جامعه توده ای را دارای ویژگی ها و خصوصیت های زیر می دانند. در جامعه ای توده ای عقیده گیران نسبت به عقیده دهندگان بسیار زیاد است. به عبارت دیگر، در جامعه ای توده ای اکثر مردم افکار و عقاید خود را از دیگران می گیرند و تعداد محدود افکار و اندیشه تولید می کند و به خورد اکثریت مردم می دهند. ویژگی دیگر جامعه توده ای، واکنش آزادانه نسبت به پیام های دریافتی اندک است. ارتباط یک سویه است و به طرزی سازمان یافته است که امکان واکنش فوری و موثر وجود ندارد. در جامعه توده ای مردم کمتر نسبت به سیاست ها، برنامه ها و اولویت های تعیین شده واکنش نشان می دهد. ویژگی دیگر جامعه ای توده ای این است که تحقیق عقیده یا عمل به عقیده تحت کنترل قدرت های است که بر مجاری این نوع اعمال نظارت دارند. این ویژگی ناشی از وجود یک ایدئولوژی حاکم بر جامعه است که عقاید و باور های از طرف نهاد ها و یا افراد حامل قدرت بر مردم تحمیل می شود. چهارمین ویژگی جامعه ای توده ای، عدم استقلال توده نسبت به نهاد های سیاسی، اقتصادی و نظامی است. عدم استقلال مردم از نهاد های باعث می شود که نهاد ها هر نوع مردم به راه های شکل گیری عقیده دست رسی پیدا نکند و آن راه ها از سوی نهاد ها کنترل و در نهایت کاهش و از بین برده شود.

مهمترین چیزی که باعث شده است که جامعه ای توده ای این ویژگی ها را داشته باشد سطح پایین سواد و آگاهی پایین مردم است. زیرا بی سوادی باعث می شود که مردم نتوانند رویداد های منتشر شده از رسانه ها را در سطوح مختلف تحلیل و بررسی نمایند. به همین خاطر، مردم ممکن است موضوعات منشتر شده را به آسانی بپذیرد.

نظریه دیگر در ارتباط با تاثیر رسانه بر افکار عمومی بر قدرت انتخاب و فعال بودن رسانه ها اشاره می کند. بر اساس این نظریه، مردم اولویت های فکری و رفتاری را خود تعیین می کند و رسانه ها تنها گفته ها و سخنان مردم را بسط و گسترش می دهند و تاثیری بر افکار عمومی ندارند. بر اساس تحقیقات صورت گرفته، این نظریه در جوامع توسعه یافته و با سواد بیشتر همخوانی دارد. در جوامع توده ای اما، این نظریه درست نمی باشد.

سومین و آخرین نظریه بیشتر تاکید بر رفتار دوسویه رسانه ها و مخاطبین دارد. نظریه سوم بیشتر یک نظریه ترکیبی است. بر باور نظریه پردازان رسانه ها در مواردی سوژه ها و موضوعات خود را از مردم می گیرند و آن را بسط می دهند و در مواردی خود سوژه خلق می کند و مردم را وادار می کند به آن سوژه ها فکر کند و عمل نمایند.

حال سوال این است که تاثیر رسانه ها در جامعه افغانستان چگونه است. آیا رسانه ها تاثیر گذاری مطلق دارد و یا اینکه مردم قدرت انتخاب دارند و یا اینکه تعامل دو سویه میان رسانه ها و مردم وجود دارد. برای پاسخ به این سوال باید جامعه را به دو دسته با سواد و بی سواد تقسیم بندی نمود. اگر چه آمار دقیق از میزان با سوادی و بی سوادی در افغانستان وجود ندارد اما، می توان گفت که آمار بی سوادان از با سوادان بیشتر است. در میان باسوادان نیز، تعداد معدودی قدرت انتخاب دارند. بنابراین می توان گفت که جامعه افغانستان بیشتر ویژگی های جامعه توده ای را دارد. اما باید این نکته را نیز بیان داشت که رسانه ها در افغانستان به صورت حرفه ای کار نمی کند. به همین خاطر می توان این مسئله را مطرح نمود که رسانه به صورت سازمان یافته نمی تواند در ذهن مردم رسوخ نمایند. زیرا عدم حرفه ای بودن رسانه ها باعث می شود که مردم نتوانند با رسانه ها ارتباط برقرار نمایند.

به نظر می رسد که در جامعه افغانستان، رسانه ها اهمیت دارند و مهمترین ابزار ارتباط عمومی می باشند و تا حدودی می تواند اولویت های فکری و عملی مردم را مشخص نمایند اما غیر حرفه ای بودن آن باعث شده است که مردم کمتر بتواند با رسانه ها ارتباط برقرار نمایند.

اما در سال های اخیر، رسانه ها و شبکه های اجتماعی جدید تا حدودی توانسته است بخش از مردم را انسجام بخشند و افکار و رفتار های آن ها را در راستای جهت بدهند. این بخشی اگر چه در اقلیت می باشند اما قدرت تاثیر گذاری بر بقیه مردم را دارند. بنابراین دارای اهمیت می باشند.

نظرسنجی های و سخنان تعدادی از کاندیدان ریاست جمهوری که از شبکه های اجتماعی نشر شده است نشان می دهد که شبکه های اجتماعی تاثیری به سزا دارند و می تواند بخش از مردم را منسجم نمایند و این بخش به صورت فوری و آنی و به صورت آزادانه واکنش نشان دهند. این بیانگر فاصله گیری از جامعه ای توده ای است. بنابراین می توان گفت اقلیت از مردم با رسانه ها تعامل دارند. اما در مورد اکثریت دیگر، هیچ نظریه ای نمی تواند تبیین گر رفتار ها و اعمال مردم باشند. بنابراین افراد کاریزماتیک همچنان تعیین کننده افکار و رفتار مردم می باشند. بنابراین کاندیدان باید روی افراد کاریزماتیک و دارای نفوذ بیشتر کار نمایند.

دیدگاه شما