صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

یکشنبه ۱۶ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

کودکان انتحاری تراژیک ترین پدیدۀ قرن

-

کودکان انتحاری تراژیک ترین پدیدۀ قرن

در سالهای اخیر افزایش حملات انتحاری در گوشه و کنار جهان ارامش روانی مردم را به هم زده است و این پدیده خطر ناک اگر مهار نگردد همه روزه جان ده ها انسان مظلوم وبی دفاع را خواهد گرفت. تاسف مضاعف از این است که همانگونه که دیده می شود انتحاریون افراد بی گناه و شهروندان عادی را نیز هدف حملات مرگبار خود قرار می دهند و این یعنی اینکه هیچ کسی در خانه و شهر و محل زندگی خود امنیت ندارد. زیرا هر لحظه ممکن است انتحاری سر برسد و با انفجار خود جان ده ها انسان را بگیرد و ده ها تن دیگر را زخمی نماید. این مسئله است که وحشت فراوان را در جامعه بوجود می اورد و زندگی را به کام همگان تلخ می کند و عملا از جهان ما جهنمی می سازد که نفس کشیدن در آن هر لحظه ممکن است با مرگ ده ها انسان بی گناه همراه گردد.

اما یکی از دلخراش ترین صحنه های تراژیکی که در چند روز اخیر در رسانه های جمعی منشر شد صحبت های کودک ده ساله ای است که توسط مخالفان مسلح برای عمل انتحاری آماده شده بود. سپوژمی تنها ده سال دارد که توسط نیرو های امنیتی با واسکت انتحاری قبل از انجام عمل دست گیر می شود. دستگیری او نشان می دهد که کسانی با زیر پا گذاشتن ابتدایی ترین اصول اخلاقی انسانی ودینی از کودکان سو استفاده کرده و آنان را قربانی منافع شخصی، گروهی و جناحی خود و بیگانگان می کنند. براستی چه توجیهی می توان برای خود کشی و دیگر کشی توسط عملیات های مرگبار انتحاری دست و پا کرد؟ یا به تعبیر دیگر یک انتحاری که حاضر می شود جان خود و جان ده ها یا شاید صدها و هزاران انسان بی گناه دیگر را در یک آن بگیرد چه توجیه و دلیلی منطقی وقابل قبولی برای این عمل خود دارد که او را راضی می کند دست به چنین جنایت بزرگ بزند؟

 به نظر می رسد نمی توان یک عامل مشخص را در این زمینه به عنوان تنها ترین عامل گسترش انتحار در کشور بر شمرد. در اینکه پشت پرده، حامیان جبهه ترور و خشونت در افغانستان چه دست های هست تا حدودی برای همگان در این کشور روشن است و بنا بر این نمی توان برای اقدامات تروریستی اهداف خرد پذیر را باز شمرد. چنین اقداماتی بیشتر ریشه در غلبه احساسات و تعطیل کامل عقل و خرد انسانی دارد و گرنه انسان عادی و نورمال که از سلامت روح و روان و عقل برخوردار باشد هرگز دست به چنین اقدامی نمی زند. اما گسترش این پدیده در سالهای اخیر می تواند ریشه ها و عوامل گوناگونی داشته باشد که باید به جد مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد تا راهکارهای عملی مبارزه با این پدیده پیدا شود.

بسیاری بر این باورند که در افغانستان گسترش حملات مخالفان مسلح و حملات انتحاری ارتباط مستقیم با حضور نیروهای خارجی در این کشور دارد و حضور سیزده ساله این نیرو ها نه تنها به کاهش این نوع عملیات ها کمک نکرده که آنرا افزایش داده است. بعد از حضور طولانی قوای بین المللی در افغانستان همچنان طالبان و تروریزم در این کشور از تهدیدات جدی برای امنیت افغانستان و جامعه جهانی به شمار میرود. این درحالیست که در این ده سال هزینه های فراوانی برای مبارزه با تروریزم درافغانستان بر جامعه جهانی و مردم افغانستان تحمیل شده است. وضعیت و شرائط کنونی افغانستان نشان میدهد که هزینه های تحمیل شده در افغانستان بدرستی به مصرف نرسیده است که اگر چنین می بود شرائط امروز بگونه ی دیگری رقم می خورد. پس یکی از اصلی ترین عوامل تداوم خشونت افرینی ها و تشدید آن می تواند جنگ و مبارزه نا متوازن علیه تروریزم در افغانستان باشد.

یکی از مشکلات اصلی نیروهای غربی درافغانستان نا آشنایی با فرهنگ و سنت بومی ساکنان افغانستان است به نظر می رسد همین مسئله با عث شده است مشکلات زیادی بر سر راه مبارزه با تروریزم در افغانستان بوجود بیاید و روز بروز بر میزان خشونت ها در کشور از جمله انتحارها افزوده گردد. در سالهای آغازین نظام جدید درا فغانستان طالبان ومخالفان مسلح دولت محبوبیت و مقبولیت اجتماعی شان را کاملا از دست داده بودند و اکثریت مردم افغانستان حمایت کامل شانرا از روند جدید درافغانستان اعلام داشتند. اما دیری نگذشت که مخالفان توانستند در محلات و قریه های افغانستان در خانه های مردم نفوذ نموده و جای پا باز نمایند. یکی از عوامل اصلی این چرخش دردیدگاه مردم که به مخالفان پناه و امکانات دادند همین مسئله عدم احترام کافی سربازان خارجی به عقاید ارزش ها و باور های مردم افغاستان بوده است. بنا بر این اصلاح روش ها در جنگ افغانستان می تواند به موفقیت مبارزه با تروریزم و کاهش خشونت ها از جمله انتحار ها کمک نماید.

اگر چنین باز بینی های جدی صورت نگیرد حملات مرگبار انتحاری هر از چند گاهی تکرار می شود و در آن ده ها  انسان بی گناه به شمول اطفال و زنان کشته و مجروح می شوند. این گونه حملات که در اکثر موارد عاملان آن را جوانان و نوجوانان اغفال شده بدست گروه های تروریستی تشکیل می دهد در تاریخ کشورما سابقه ی ندارد. بلکه در یک دهه گذشته شاهد افزایش چنین حملاتی از سوی قربانیان اغفال شده آن بوده ایم. بنا براین ایجاب می کند که برای روشنی اذهان جوانان و تنویر افکار عمومی یک بسیج سراسری ملی با محوریت عالمان دلسوز و متعهد، البته به کمک دولت ونهاد ها و موسسات علمی و اسلامی در کشور راه اندازی و اجرا شود. در مبارزه علیه دهشت افکنی و ترور در کشور همه آحاد جامعه مسئولیت دارد. زیرا آسیب های که از این ناحیه متوجه شهروندان کشور می شود به قشر یا گروه خاصی مربوط نمی شود بلکه کشته شدگان و قربانیان حملات انتحاری در یک دهه گذشته از همه اقشار جامعه بوده است. از این رو باید همگان برای مبارزه جدی با این پدیده زشت احساس مسئولیت کند در غیر این صورت مردم افغانستان همچنان قربانی ترور و دهشت افکنی باقی خواهند ماند.

تداوم چنین حملات مرگبار در سالهای اخیر باعث شده است سالانه تعداد زیاد از انسانهای بی گناه در اثر اینگونه حملات کور و وحشیانه جان های خود را از دست دهند. سوگمندانه اینکه عمدتا اینگونه حملات در کشورهای اسلامی و توسط انتحاریونی که ادعا می شود مسلمان اند صورت پذیرفته و طبیعتا بخش عمده از جان باختگان و خسارت دیدگان هم انسان های مظلوم مسلمان اند. یک پرسش اساسی که همواره ذهن هر انسانی را بخود مشغول می کند این است که این پدیده چگونه در افغانستان شکل گرفته و نسبت این عمل وحشیانه که توسط یک عده فریب خورده و جاهل انجام می شود با دین مبین اسلام چیست؟  براستی اسلام چنین عملیات های خودکشی و دیگر کشی را که عمدتا قربانیان آن زنان، اطفال، سال خوردگان مسلمان و بی گناه است را اجازه می دهد؟ آمارها نشان می دهد که قربانیان اینگونه انتحار های وحشیانه عمدتا مسلمان اند و قرآن کریم می فرماید کسی که یک انسان را بکشد مانند آن است که یک عالم و جهان را ازبین برده است و کل انسان ها را کشته است. حال تکلیف این گونه اقدامات برخی از مدعیان اسلامیت و اسلام خواهی چه می شود. این ها مسائلی است که باید علمای و رهبران مذهبی باید بصورت جدی برای تنویر افکار عمومی و ترویج ارزش های اصیل اسلامی تلاش نمایند زیرا در شرائط حساس کنونی تاریخی مسئولیت خطیری را به عهده دارند.

دیدگاه شما