صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

یکشنبه ۱۶ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

افغانستان و جایگاه نامشخص در سیستم های منطقه ای

-

افغانستان و جایگاه نامشخص  در سیستم های منطقه ای

منطقه سيستم كوچكي است كه در میان دولت ونظام بين الملل وجود دارد. قبل ازجنگ سرد ودرزمان جنگ سرد، به علت رقابت هایِ شديدی كه بين قدرت هایِ مطرح جهاني وجود داشت، منطقه درنظام بين الملل حل شده وبه باد فراموشي سپرده شده بود. امابعد از فروپاشي اتحاد جماهیرشوروي، ختم جنگ سرد واستقلال يافتن خيلي ازكشورها، امروزه منطقه از اهميت به سزایی برخوردار شده وكارآیی نسبتا خوبي داشته است. ازمنطقه تعاريف مختلف ومعاني گوناگونی مطرح شده است. شايد همة تعاريف به مسئله اي مشتركي كه اشاره دارند، داشتن ويژگي هایِ مشترك است. اما اينكه یک منطقه چه ويژگي هایِ بايد داشته باشد، مورد اختلاف نظر خواهد بود.

« يك منطقه به مجموعة ازكشورها اشاره دارد كه باجغرافيا ويك ويژگي مشترك ويابيشتر- مانند سطح توسعه، فرهنگ يانهادهایِ سياسي- باهم درپيوندند» (لیک، دیودیدای و پاتریک ام. مورگان،1381،ص27). بنابر این تعريف، كشورهایِ كه يك منطقه را شكل مي دهند، داراي يك سلسله ويژگي ها ومشتركات مشخص ومعينی هستند. البته نوع نگاه محقق وپژوهشگر وسعت ومحدودة آن را مشخص خواهدكرد. ممكن است به گستردگي جهان سوم وياتنها كشورهایِ منطقه اي محدودتر گردد.

« يك منطقه دسته اي ازكشورهاست كه ازنظرسياسي وابستگي متقابل داشته ياتصورمي كنند كه اينگونه هستند» (همان). برخي ازپژوهشگران، منطقه را به صورت الگوي از روابط وتعاملات در داخل يك ناحيه جغرافیایی درنظرمي گيرند، كه از درجه اي ازنظم وترتيب وانسجام برخور داراند، بگونه ا ي كه تغيير دريك نقطه برسايرنقاط هم تاثیرخواهدگذاشت (همان). نظريات سازه انگار، مناطق را به مثابه موجودات اجتماعي خلق شده مي دانند كه كشورها تصورمي كنند در یک منطقه مشترك همزيستي دارند وداراي آينده مشتركي هستند (همان).

دكترپيروزمجتهدزاده منطقه را اينگونه تعريف مي كند «يك منطقه درجغرافيا هنگامي قابل تشخيص وبرخوردار از یک شخصيت جغرافيایی يكپارچه ومتمايز از مناطق ديگر است كه عوامل پيوند دهنده اجزاي آن،به خوبي آشكار وقابل تشخيص وشناسايی باشد». (مجتهدزاده، پیروز،1381،ص195).

باري بوزان منطقه را ازديدگاه امنيتي تعريف نموده است« مجموعه امنيتي يعني گروهي از دولت ها كه علایق امنيتي اصلي آنها بقدري زياد است كه امنيت ملي آنهارا نمي توان جدا ازديگران ملاحظه كرد» (بوزان، باری،1389،ص216).

تعاريف بالا همگي به داشتن ويژگي هایِ مشترك وسرنوشت مشترك، به عنوان مشخصه اصلي منطقه پرداخته اند، اما ويژگي هایِ مشتركی که مطرح می نمایند، برمبناي نوع نگاه شان متفاوت است. برخي به ويژگي هایِ جغرافیایی وبرخي هم، به منافع وتهدیدها وسرنوشت مشترك اشاره نموده اند.

روي همرفته ازمجموع تعاريف كه از منطقه مطرح شد، مي توان تعريف ذيل را از منطقه مطرح كرد «منطقه متشكل از كشورهایِ واقع در یک جغرافیایی مشترك ونزديك وبرخوردار از ويژگي هایِ مشترك است كه منافع وتهدیدهایِ آنها كاملا بهم پيوند خورده است. بگونه ا ي كه منافع وعلایق آنان را نمي توان  جدا ازهم ملاحظه كرد».

1 -  شرايط منطقه

يك منطقه ويا مجموعه كشورهایِ كه يك منطقه را تشكيل مي دهند، بايد داراي ويژگي هایِ جغرافیایی واستراتژيكي مشابهي باشند؛ مثل واقع شدن در یک محيط بياباني(كشورهایِ صحراي افريقا)، واقع شدن دريك فلات پهناور(ايران، افغانستان وبخش مهم ازآسياي مركزي)، واقع شدن در یک شبه قاره(هندوستان، بنگلادش، پاكستان، سريلانكا، نپال وبوتان)، واقع شدن دريك شبه جزيره(عربستان سعودي، يمن، كويت، بحرين، قطر، عمان وامارات متحده عربي)، واقع شدن برگرد دريا(ايران، عراق، عربستان سعودي، كويت، بحرين، قطر، عمان وامارات متحده عربي) واقع شدن دريك سرزمين كوهستاني(ايتاليا، اتريش وسويس ويا كشورهایِ قفقاز؛ گرجستان، ارمنستان،آذربايجان، نخجوان، چچن وداغستان) واقع شدن دربخش پاياني يك قاره(كره جنوبي وشمالي، ويتنام تايلند وفليپين) و واقع شدن در یک نيم قاره(امريكاي جنوبي؛ ونزوئلا، برزيل، آرژانتين وشيلي) »(مجتهدزاده، پیشین،ص195)

البته كشورهایِ كه شباهت هایِ فیزيكي وجغرافیایی ندارند، اما از یک سلسله عوامل پيوند دهنده ديگر برخور دارند، مانند عوامل فرهنگي، سياسي واقتصادي، مي توان اين كشورهارا به عنوان يك منطقه مطرح كرد (همان، ص196).

2 - همگرایی منطقه اي وگروهبندي منطقه اي

لازم است كه بين دومفهوم همگرایی منطقه اي وگروهبندي منطقه اي تفكيك صورت گيرد. دربعضي جاها شايد اين دومفهوم برابر وبجایی همديگر مورد استفاده قرارگيرند، اما اين دومفهوم ازهم متفاوت ومتمايزهستند.

گروهبندي منطقه اي، به معني گردهم آمدن شماري ازكشورها براي ايجاد يك نظام منطقه اي است (همان، ص205). در یک گروهبندي منطقه اي، مرزهایِ سياسي- جغرافیایی بحال خود باقي بوده وكشورها را ازهم جدامي سازد. در این نوع منطقه گرایی، كشورها به منظور هماهنگ نمودن سياست هایِ اقتصادي، امنيتي وعلمي- فرهنگي خود گردهم مي آيند. مثل اتحاديه آسه آن، اتحاديه نفتا و.....

اماهمگرایی منطقه اي به معني درهم آميزي اقتصادي، سياسي واستراتژيك كشورها درمنطقه ويژه اي، به منظور پديدآوردن يك نظام منطقه اي يكپارچه است (همان). در این نوع همگرایی منطقه اي، سياست، اقتصاد، فرهنگ وقوانين اجتماعي كشورهایِ منطقه درهم مي آميزد وهر روز نقش مرزهایِ سياسي- جغرافیاییی كمرنگ ترمي شود. مثال خوب اين نوع همگرایی اتحاديه اروپاست، كه برخي حدس مي زنند در آينده به شكل ايالات متحده اروپا درنقشه سياسي جهان ظهور خواهندكرد.

3 - جایگاه افغانستان در سیستم هایِ منطقه ای

متأسفانه افغانستان در میان سیستم ها و ترتیبات منطقه ای جایگاه مشخصی ندارد. بلکه هر محقق و پژوهشگری بر مبنایی طرز دید و برداشت خود، افغانستان را جزئ یکی از سیستم هایِ منطقه ای برشمرده است. افغانستان عضو سازمان همکاری اقتصادی(اکو) است و برخی، کشور را مرتبط با کشورهایِ شامل این پیمان می دانند(همان، ص231)، که از وضعیت و ویژگی هایِ نسبتا مشابهی برخور دار هستند. غرب آسیا یک منطقه وسیع و بزرگی است که سیستم هایِ کوچک منطقه ای متعدد را در درون خود جای داده است. ایران، قزاقستان، عربستان،پاکستان، ترکیه، افغانستان،یمن، ترکمنستان، ازبکستان، عراق، عمان، قرقیزستان، سوریه، تاجیکستان، اردن، آذربایجان، امارات متحده عربی، گرجستان، ارمنستان، فلسطین، کویت، قطر، لبنان و بحرین کشورهایِ هستند که به صورت نسبی از ویژگی هایِ مشابه بر خور دار بوده و منطقه غرب آسیا را شکل می دهند (رحیمی، سردار محمد،1391، ص32).

اما در طرح خاورمیانه بزرگ که از سوی آمریکا مطرح گردیده است، افغانستان جزئ منطقه خاورمیانه بزرگ است. آمریکا پس از حادثه یازدهم سپتامبر که در آن، به وزارت دفاع ملی این کشور و همچنین به ساختمان سازمان تجارت جهانی حمله گردید و بر علاوه زیان هایِ مالی و اقتصادی، حدودی سه هزار نفر از شهروندان آمریکارا به کام مرگ فرستاد، به زعم اینکه منبع اصلی دشمن و تهدید خطرناک در خاورمیانه و جود دارد، در صدد کنترل خاورمیانه برآمد. در این راستا این کشور طرح خاورمیانه بزرگ را مطرح کرد که خیلی وسیع تر از منطقه خاورمیانه کوچک است. بر این اساس، خاورمیانه بزرگ آمریکا پنج جزء دارد:

1 – کشورهایِ غرب دریای مدیترانه: الجزایر، لیبی، موریتانی، مراکش و تونس

2 - کشورهایِ شرق دریای مدیترانه: قبرس، مصر، اسرائیل، اردن، لبنان، سوریه و ترکیه

3 – کشورهایِ خلیج فارس: کشورهایِ شورای همکاری خلیج فارس و ایران، عرق و یمن

4 – کشورهایِ جنوب آسیا: افغانستان و پاکستان

5 – کشورهایِ آسیایی مرکزی و قفقاز: ازبکستان، قزاقستان، ترکمنستان، قرقیزستان، تاجیکستان، آذربایجان، گرجستان و ارمنستان (شیرازی، ابوالحسن و همکاران،1391، ص8).

بنابر این، افغانستان به لحاظ منطقه ای جایگاه و تعریف مشخصی ندارد و هر محققی با توجه به طرز دید خود افغانستان را جزئ یک سیستم منطقه ای برشمرده است.

 اما به صورت کلی می شود گفت که کشورهایِ متشکل از جنوب آسیا یعنی  هند، افغانستان و پاکستان، کشورهایِ شامل خاورمیانه، ترکیه و کشورهایِ تشکیل دهنده آسیای مرکزی و قفقاز، به صورت مجموعی تشکیل دهنده یک مجموعه بزرگی هستند که یک منطقه را تشکیل می دهند. این کشورها گرچند در ترتیبات منطقه ای مختلف حضور داشته و علایق سیاسی گوناگونی دارند، اما در یک رابطه متقابل تاثیر گذاری و تاثیر پذیری قرار دارند. یعنی هم روی هم تاثیر می گذارند و هم تاثیر می پذیرند. افغانستان به لحاظ موقعیت جغرافیایی از موقعیت ژئوپلیتیکی بر خور دار است که به مثابه یک چهار راه بوده و تمامی کشورهایِ منطقه از طریق افغانستان به همدیگر وصل می شوند.

بنابر این، افغانستان در یک موقعیت ژئوپلیتیکی قرار دارد که از تمامی کشورهایِ منطقه تاثیر می پذیرد.از ترکیه، عربستان، کشورهایِ آسیای مرکزی و همچنین از ایران، پاکستان و هند تاثیر خواهد پذیرفت. پس تحولات و فرایندهایِ سیاسی، فرهنگی و اقتصادی منطقه،بر افغانستان تاثیر جدی خواهد گذاشت. اما مربوط به ظرفیت های افغانستان است که از این موقعیت و تاثیرپذیری می تواند تاثیر هم بگذارد یا خیر؟

دیدگاه شما