صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

شنبه ۸ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

دموكراسي هاي حزبي و چالش عدم چرخش نخبگان قدرت

-

دموكراسي هاي حزبي و چالش عدم چرخش نخبگان قدرت

حاكميت دوامدار يك فرد و يا يك گروه خاص و به دست داشتن هميشگي قدرت، چالشِ بود كه ساليان سال در زندگي سياسي همه اي جوامع بشري مدل و نوع از حكومت كردن بود. يك فرد تحت عنوان سلطان و شاه بر اريكه اي قدرت سياسي تكيه زده و با توجه به سليقه و معيارهاي خود به اعمال قدرت مي پرداخت. از آن جاي كه رسم بر اين بود كه تا زمان كه يك سلطان در قيد حيات بوده و زندگي مي نمايد، بايد در راس قدرت بوده و نبايد كسي قدرت اش را به چالش كشد، از اين روي دست به استبداد  زده و با مشاهده برخي موارد حساس دست به قتل و قتال هاي مي زد كه وجدان هر انسان آزاده و باورمند به ارزش هاي انساني را مي فشرد.

  كم كم با مطرح شدن مباحث چون اصالت قرار داد اجتماعي در مباحث فلسفه اي سياسي،اين باور به همه خلق گرديد كه قدرت از همه اي مردم است، به همه تعلق دارد، همه در اعمال آن بايد سهم ارزنده اي داشته باشند و حكومت بدون چون و چراي شاهان و مستبدان كه مادام العمري قدرت را اعمال مي نمايند، به چالش كشيده شود. مبارزات آزادي خواهانه ي سياسي همه اي جوامع انساني به ويژه اروپائيان در برابر سلاطين تداوم يافت و با اهداي قربانيان بي شماري سر انجام، شاهان از عرصه اي سياست برچيده شده و نظام هاي سياسي ظهور نمودند كه از طرف مردم گزينش شده و با راي مردم، به نمايندگي از مردم براي مردم حكومت مي كنند. اين نوع نظام سياسي و سيستم هاي حكومتي را دموكراسي مي نامند. بدين ترتيب دموكراسي به صورت نسبي در همه ي كشورهاي جهان فراگير گرديد و هر چند كه فوكوياما اين نوع از حكومت را بهترين و زمان حاضر را پايان تاريخ مي خواند، اما بهترين نوع از حكومت داري در زمان حاضر خوانده مي شود.

   روند معمول در نظام هاي دموكراتيك بر اين است كه مردم حكومت را برگزيده و به مدت زمان مشخص شده آنان قدرت سياسي را به نمايندگي از مردم اعمال مي كنند. پس از تكميل شدن دوره اي كاري بازهم همه ي جريان ها و نيروهاي سياسي كه در قالب احزاب سياسي تبلور مي يابند، برنامه هاي را شان را جهت كسب اعتماد مردم پيشكش نموده و اين مردم هستند كه انتخاب مي كنند كه كدام جريان و حزب سياسي قدرت را در دست داشته باشد.

   بنابر اين در نظام هاي دموكراتيك اصل بر اين است كه كسي و يا گروهي حكومت دوامدار در جامعه اي سياسي ندارد بلكه هر از گاهي، تغيير يافته و چهره هاي جديد و نيز احزاب جديد برسر قدرت مي آيند. اين تنوع مي تواند هم ميزان تعهد احزاب سياسي را به مردم افزايش دهد و هم مي تواند گروه ها و حلقه هاي سياسي خواستار قدرت را از خشونت سياسي به دور نگهداشته و با كشانيدن آنان به سازوكارهاي رقابتي ثبات سياسي را تامين نمايد. پس در دموكراسي معمول و تصور غالب بر تنوع و چرخش نخبگان قدرت است و در برابر حكومت هاي مادام العمري مقاومت مي نمايد.

 امابه نظر مي رسد ظهور بازيگران حزبي اين ويژگي دموكراسي را به چالش مي كشد. گرچند احزاب سياسي چرخ دنده هاي دموكراسي گفته شده و بدون آنان عملياتي شدن آن دشوار دانسته مي شود اما برخي مقاطع در برخي كشورها، با چالش مواجه كرده است. در برخي از جوامع اتفاق افتاده است كه براي مدت ها زياد يك حزب و از اين رهگذر يك شخص قدرت را در دست داشته باشد. با اينكه به ديگر احزاب و نيروهاي سياسي فرصت تبارز و خود نمايي داده مي شود، اما نمي توانند قدرت را كسب كنند، پس يك حزب و يك شخص قدرت را در دست دارد.

  گرچند اين سخن با اصل حاكميت مردم منافات نداشته و نمي توان از اين منظر آن را مذمت نمود، اما از آن جاي كه چرخش نخبگان قدرت را با چالش مواجه مي كند، مي توان گفت خود يك مسئله اي جدي است. يك حزب سال هاي سال در انتخابات ها برنده شده و قدرت را حفظ مي كند. اين بحث در دموكراسي هاي پارلماني محسوس تر است. نمونه عيني و جديد آن را كه مي توان عرض كرد؛ بانو آنگلامركل نخست وزير آلمان و حزب وي است كه براي سومين بار تشكيل كابينه داده و قرار است چهار سال ديگر، بازهم سكان دار قدرتمندترين كشور صنعتي اروپاي باختر باشد. در دموكراسي هاي پارلماني مردم به نمايندگان حزبي راي داده و هر حزب كه بتواند بيشتري آراء را با خود به همراه داشته باشد، تشكيل كابينه داده و بدون ترديد رهبر آن حزب نخست وزير خواهد بود. پس در برخي جوامع سياسي اين اتفاق افتاده است كه يك حزب و از اين رهگذر يك شخص مدت هاي طولاني قدرت سياسي را در دست داشته است. گرچند بعيد به نظر مي رسد كه احزاب حاكم مانند شاهان و سلاطين گذشته دست به استبداد زده و انحصار و نفي سياسي را پيشه كنند، اما بدون ترديد با توجه به ساختار و سازوكارهاي قانوني كه وجود دارد، تلاش مي كند ورود رقيب سياسي را سد كند.

بنابر اين با اينكه چرخش نخبگان قدرت در دموكراسي يك اصل بوده و در برابر حكومت هاي دوامدار و مادام العمري است، احزاب سياسي به مثابه بازيگران اصلي سياست در درون نظام ها و ساختارهاي دموكراتيك، گاها چالش هاي را خلق مي كند كه بحث چرخش نخبگان قدرت را با پرسش مواجه مي نمايد.

      اين وضعيت مي تواند ثبات سياسي و روند رقابت هاي سياسي مسالمت آميز را آسيب زند. احزاب خرد و كوچك اگر متقاعد گردند كه نمي توانند از رهگذر رقابت هاي حزبي و بازي هاي سياسي مسالمت آميز حكومت را هر از چند گاهي دچار تغيير نموده و مهره هاي جديد را روي صحنه بياورند، براي تحقق هدف به ابزارهاي ديگري متمسك خواهند گرديد.

    بدون ترديد همان گونه كه گفته مي شود؛ دموكراسي بهترين و ناب ترين نوع و شيوه ي سياسي اداره اي جامعه نيست، آنگونه كه فوكوياما مي گويد، بلكه بهترين نوع شيوه ي سياسي اداره اي جامعه است كه تا به حال بشريت در زندگي سياسي اش تجربه كرده و به اين جا رسيده است. حاكميت ديرينه اي برخي از احزاب سياسي در برخي از جوامع و چالش عدم چرخش نخبگان قدرت، نقص است كه مي توان بر دموكراسي در كنار نقدهاي ديگر وارد كرد و بايد صاحبان انديشه و خرد تلاش نمايند نقاط قوت را برجسته و نقاط خالي را پر نمايند.

دیدگاه شما